این روزها خبر دادگاه متهمان فساد گسترده و سازماندهیشده ارزی، نام هفتتپه را بار دیگر به تیتر رسانهها آورده است. البته برای اولین بار، این دفعه قرار نیست در دادگاه اسماعیل بخشی، کارگران هفتتپه، اعضای نشریهگام و سپیده قلیان و دیگر حامیان کارگران محاکمه شوند. اینبار امید اسدبیگی، مالک فاسد کشت و صنعت نیشکر هفتتپه، متهم ردیف اول پرونده فساد ارزی، در دادگاه محاکمه میشود. البته که بر ما روشن است هیچ عدالتی در کار نیست
نهادهای امنیتی بهمنظور دفاع از منافع این جنایتکار اقتصادی، برای کارگران معترض هفت تپه و حامیان آنها حداقل به مدت یک سال و نیم مشغول پروندهسازی، شکنجه، اخذ اعترافات اجباری، پخش طراحی سوخته و اخراج کارگران معترض بودند و روند سرکوب کارگران نیز کماکان ادامه دارد.
شبح شوم سرمایهدار
داستان کوتاه
امان شادکام
فصل بهار است، فصلی که کارگران به دنبال کار اند تا برای اهل و عیال شان خوراک و پوشاک مهیا کنند و چند صباحی چشمان آنها را از تماشای آدمهای عیاش، پالوده، گلهای رنگارنگ و فضای غبارآلود شهرکابل محروم نکنند. دختری یک پدر و مادر علیل دارد و یک خواهر و برادر قد و نیم قد. این دختر فوزیه فرزند بزرگ خانواده است و به زعم خویش و بر اساس آیین و فرهنگ جامعه، وی نانآور خانه است. فوزیه همیشه مصروف قالینبافی است، به تنهایی. خواهر و برادرش توان کار در قالین را ندارد و حتا از توان المکزدن قالین عاجز است و چه رسد به شانه زدن. فوزیه در خانه قالینهای دو متره را کار میکند و دقیق و ظریف. اما پول کرایهی قالین، ظرفیت پراخت مصارف خانواده، دواهای پدر و مادر و کرایهی خانه را ندارد. فوزیه با خود در کلنجار است که چه باید کرد؟ چه تصمیم باید گرفت تا از این وضعیت فقر زدهگی و بیچارهگی خلاصی یابد؟
تجربه تبعید دونسل متفاوت
مقدمه ای بر بررسی دو تجربه
تبعیدی شدن نسل انقلابیون دهه هشتاد ایران با تجربه نسل ما ، انقلابیون ۵۷، خیلی متفاوت است و به اعتقاد من تجربه نسل دهه هشتاد خیلی سخت تر است و اگر نسبت به آن آگاه نبود میتونه به خیلی ها صدمات زیاد سیاسی و شخص بزند.
ما در دل یک انقلاب و جنگ قدرت چند ساله و جدال یک دهه، و در توازن قوا کاملا متفاوتی تبعید را هضم کردیم. شرایطی که تحمل خیلی ضایعات و مشکلات، شخصی یا سیاسی در آن اسان تر بود. مستقل از ابعاد کشتارها و قربانیان
جدال بر سر هويت انسان در ايران!
به بهانه اظهارات اخير اردشير زاهدی.
اردشیر زاهدی وزیر خارجه پیشین و دست راست محمد رضا پهلوی در مصاحبه اخیر خود با «بیبیسی» فارسی، و بازتاب وسیع آن در روزنامههای داخل ایران، حقایقی را مطرح میکند که اگر شاه هم زنده بود به آن میبالید.
«اعلیحضرت» که در آخرین لحظات حاکمیتاش چهار نعل میتازاند تا آرزوی «ایران مستقل و عظمتطلب» را به واقعیت مبدل کند و به «دروازههای تمدن بزرگ» نزدیکتر شود، ناگهان در وسط راه با گردباد یک انقلاب تودهای عظیم در پایان قرن بیستم از تاج و تخت افتاد؛ و ادامه مسیر «قوام و استحکام مملکت» را دو دستی تقدیم خمینی و جریان اسلامی کرد تا درآن واحد با یک تیر دو نشان را بزند؛ هم انقلاب علیه ساختار بورژوازی را توسط جریان اسلامی منکوب کند و هم رویای «ایران مستقل و عظمتطلب» خویش را به منصه ظهور برساند، تا برسم یادگاری در این دنیا، بلاخره «توشهای» برای طبقه حاکم بجا گذاشته باشد.
آمریکا و ایران، تحریکات و پروپاگاند جنگی
چند ماه گذشته شاهد اوج گیری تحریکات و پروپاگاند جنگی میان آمریکا و ایران بودیم. ترور قاسم سلیمانی و همراهان او در دیماه ٩٨ بدستور ترامپ و تهدید های ایران برای جوابگویی به اقدام امریکا، نگرانی از خطر وقوع جنگهای موضعی و ریسک اینکه در چنین شرایطی کنترل آن از دست طرفین خارج و به جنگی تمام عیار کشیده شود، بر فضای منطقه حاکم شد. این اوضاع با موشک باران پایگاه آمریکایی توسط ایران و از قرار معلوم در توافقی پشت پرده با مقامات امریکایی، ترس از وقوع جنگی ناخواسته را حاشیه ای کرد. از آن زمان تا کنون کشمکشهای دیپلماسی و پروپاگاند جنگی و تحریکات نظامی گاه و بیگاه در میان این دو کشور، همچنان ادامه داشته است. کرونا و تبدیل آن به تهدیدی جدی علیه بشریت، فشار به آمریکا برای لغو تحریمهای اقتصادی علیه ایران از جانب بعضی کشورها از جمله چین و روسیه را بالا برد.
صف بندی های جدید در اتحادیه اروپا
با بحران کرونا و نیاز به پاسخ های فراکشوری، سران اروپا اخیرا سعی در رسیدن به یک توافق نامه داشته اند. این توافق نامه مانند سایر توافقات گذشته، موجی از تبلیغات را در میدیا و رسانه ها به همراه داشته است. توافقی موقت که قرار است تصویر یکدست و همگونی برای مقابله با کرونا را به مردم این منطقه نشان دهد. اما این توافق به روشنی نشان داد که حتی در شرایطی که کرونا همچنان قربانی می گیرد، جان و سلامت مردم آخرین دغدغه حاکمیت های بورژوایی اروپا بوده، و معیار تعیین کننده هر توافقی میان آنها، در توانایی شان به تحمیل زور و توان بورژوازی هر یک از کشورهاست. این توافق هم چیزی جز نتیجه همان رقابت های قدیمی در اروپا، و نزاع های درونی بورژوازی این منطقه برای سهم خواهی و امتیازگیری بیشتری از دیگر رقبای درون این بلوک جهانی، نمی باشد.
من از شما انتظار رحم ندارم و تقاضای بخشش نمیکنم
(به یاد و در گرامیداشت کارگران، معلمان و همه "آشوبگران" طبقه ما در دادگاههای جمهوری اسلامی در سالی که گذشت)
-----
متن دفاعیه اوگن ویکتور دبس
دادگاه امریکا به جرم فتنه و جاسوسی علیه امنیت ملی
ریاست محترم
پس از سالهای سال شناخت نزدیک از انسانها و جوامع مختلف من تصمیم گرفتم که فردی در حد متوسط و یا کمی بهتر از متوسط نباشم. همان زمان با خود گفتم و اکنون در این در حضور این دادگاه با صدای بلند تکرار میکنم تا زمانیکه طبقه محروم وجود دارد من در کنار آنها هستم؛ تا زمانیکه یک آشوبگر وجود دارد، آن من هستم؛ تا زمانیکه یک روح آزادیخواه در زندان بسر میبرد، من آزاد نیستم و برای امر آزادی تلاش میکنم.
در خانه بمانید، اگر خانهای دارید
بیژن صباغ
روزهای آغازین سال نوی میلادی چیزی جز وحشت برای مردم جهان نداشت. شیوع سریع ویروس جدید کرونا در سراسر جهان به راستی برگی جدید را در همهی ابعاد زندگی ما رقم زده است. برگی که در آن بسیاری از سنتهای پیشین دود شد و به هوا رفت. در این میان و در حالی که بسیاری از ما از ترس مبتلا کردن عزیزانمان به ویروس یا مختل شدن کامل نظام بهداشت و درمان در قرنطینهای خودخواسته یا اجباری محبوس شده بودیم، دور از انتظار نبود که تحلیلهای شاخدار و تئوریهای جدید توطئه در کنار امواج نژادپرستی سراسر کنج خلوت ما را پر کنند.
جایگاه مترجم در «فرهنگ باستانی» ایران!
مترجم ها، میتوانند زبان دان های خوب یا بدی باشند و به این دلیل کارهای شان قضاوت شود. در جوامع معمول دنیای امروز، کمتر کسی، جز متخصص رشته های زبان شناسی و ترجمه، آنها را می شناسد و آوازه ای دارند. مثلا برای اظهار نظر و سخنرانی در سمینار های تخصصی، که آنها مترجم کتاب های آن بودهاند، دعوت نمی شوند. مگر اینکه خود از برجستگان آن تخصص باشند.
در فضای رسمی، قانونی و مجاز چپ روشنفکری ایران، نه در عالم پزشکی و مهندسی و خیاطی و گلدوزی و نقاشی و معماری، که در عالم چپ رسمی سیاسی که به زندگی و رشد در جامعه «مبارزه با بی سوادی» عادت دارد، دنیا اما به نحو شگفت انگیزی وارونه است.
The Global Battle of Corona and the Post-Corona world!
Soraya ShahabyMarch 20, 2020 In a matter of weeks, suddenly, the Corona-virus
epidemic descended upon the world, from Asia to Europe, America, and Africa, as
"simultaneous and sudden as cluster bombs", casting a shadow of fear of death or causing
others' deaths, over all human societies, all people, rich or poor, black or white, male or
female, ruling or subject, all over the world's almost eight billion population. In a short
few weeks, suddenly, the streets of the world's most populous, most developed and busy
capitals, became quarantined and turned into a "ghost town!"
کجای کار اشتباه بود! جدال جهاني کرونا
شروع اپیدمی کرونا، ”مرگ و میر“ غیرقابل تصور مردم در پایتخت ها و شهرهای پیشرفته ترین کشورها و با اقتصادهای نجومی، از چین و ایتالیا و آمریکا و انگلستان تا فرانسه و اسپانیا، نمایش دادن لحظه به لحظه ”تغییرات“ در ”منحنی مرگ و میر“ مردم در نقاط مختلف جهان و گسترش احساس ترس و بی قدرتی و گرفتاری در چنگال حکومت هایی که خود کنترل چندانی بر اوضاع ندارند، بلافاصله این سوال که: ”کجای کار ما اشتباه بود“ را روی میز اطاق های فکری سیاسی و اقتصادی قدرتمندترین نیروهای حاکم بر جهان، گذاشت! سوالی که یک پاسخ ندارد! نبض بالا و پائین، هرچند در روزمره گی تلاش برای ”بقا“ در مقابل این اپیدمی، ظاهرا با هم میزند اما در عمق و در تلاش برای یافتن پاسخ نهایی نه تنها با هم نمی زند، که تماما دو جهت ماهیتا متضاد دارد.
پیام سال نو دبیر کمیته مرکزی حزب حکمتیست خط رسمی
مردم آزاده و عزیز ایران
در شرایطی که جامعه بشری با یک فاجعه انسانی روبرو است، در شرایطی که شیوع ویروس کرونا و قربانی شدن بیش از هزار نفر در ایران طی چند هفته گذشته، در کنار از دست دادن عزیران مان در آبانماه و دیماه سال گذشته، امکان روزهایی فارغ از دست و پنجه نرم کردن با معضلات و مصائب، امکان داشتن لحظات و روزهای هرچند کوتاه و موقتی برای شادی و لذت بردن از در کنار هم بودن را از ما گرفته است، برگزاری نوروزی شاد غیرممکن است.
لنین: درس های کمون
پس از کودتا، که نشان از پایان انقلاب ۱۸۴۸ داشت، فرانسه به مدت ۱۸ سال به زیر یوغ رژیم ناپلئونی رفت. این رژیم، نه فقط ویرانی اقتصادی، که حس حقارت ملی را برای کشور به دنبال داشت. پرولتاریا در خیزش علیه رژیم کهنه، دو وظیفه را عهده دار گردید- یکی ملی و دیگری با خصلت طبقاتی: آزادی فرانسه از تهاجم آلمان، و رهایی سوسیالیستی کارگران از سرمایه داری. ترکیب این دو وظیفه، ویژگی منحصر به فرد کمون را می سازد.
پيام انگلس به کارگران فرانسه به منسابت بيستمين سالروز کمون پاريس
شهروندان زن و شهروندان مرد: بيست سال پيش در چنين روزی، زحمتکشان پاريس همانند يک تن واحد در مقابل حمله ی جنايتکارانه ی بورژواها که تحت رهبری تيرس و يونکرها بودند برپا خاستند. اين دشمنان پرولتاريا وقتی مشاهده کردند که کارگران پاريس برای دفاع از حقوق خود، اسلحه به دست گرفته و متشکل شدهاند، از وحشت به لرزه درآمدند. تيرس می خواست سلاحهای آنها را از چنگشان خارج کند، سلاحهائی که با آن شهامت برضد متجاوزين خارجی بکار برده بودند و می خواستند در آينده با شهامت باز هم بيشتری در مقابله با حملات جيره خواران ورسای مورد استفاده قرار دهند. يونکرها و بورژواها بخاطر غلبه بر قيام کنندگان پاريس، برای گرفتن کمک دست تکدی به سوی پروس دراز کردند و از اين کمک نيز برخوردار شدند و پاريس بعد از يک مبارزه ی قهرمانانه در برابر قدرت نابرابر دشمن له شد و خلع سلاح گرديد.
نامه انگلس به کارلو ترزاگي در تورين
به نظر من چنين می آيد که از لفظ بازی مربوط به ”اتوريته“ و مرکزيت سوء استفاده های زيادی می شود. من چيزی اتوريته ای تر از يک انقلاب سراغ ندارم و وقتی اراده ی خود را به وسيله ی بمب ها و گلوله های تفنگ به ديگران می قبولانند – مثل هر انقلاب – در اين صورت به نظر من اتوريته بکار برده می شود. کمبود اتوريته و مرکزيت بود که منجر به نابودی کمون شد. بعد از پيروزی، هر کاری که مايليد با اتوريته و غيره بکنيد ولی برای مبارزه بايد همه ی نيروهايمان را متشکل سازيم و آنها را بر روی نقطه ی حمله ی واحدی متمرکز نمائيم.
نامه مارکس به ويلهلم لیبکنشت
ليبکنشت عزيز: خبر آزادی تو و ببل و برانشوايگی ها به ما رسيد و موجب شادمانی شورای کل گرديد. به نظر می رسد که پاريسی ها مغلوب شده اند. تقصير خودشان است اما تقصيری که عملا از خوش نيتی آنها ناشی می شود. کميته ی مرکزی [گارد ملی] و بعدا کمون به تيرس – اين فسقلی بدنهاد – فرصت دادند که نيروی خصم را متمرکز سازد زيرا:
۱- آنها به نحوی ابلهانه مايل نبودند جنگ داخلی را شروع کنند. مثل اينکه تيرس با تلاش خود برای خلع سلاح قهرآميز پاريس آنرا [جنگ داخلی را] آغاز نکرده بود، مثل اينکه مجلس ملی – که فقط برای آن فراخوانده شده بود که درباره ی جنگ يا صلح با پروسی ها تصميم بگيرد فورا به جمهوری اعلان جنگ نداده بود!
قطعنامه گردهمايي سالروز کمون پاريس
اين قطعنامه بين ۱۳ تا ۱۸ مارس ۱۸۷۲ توسط مارکس نوشته شده و از روی دستخط مارکس که به زبان فرانسه بوده و نزد دخترش ينی پيدا شده، ترجمه شده است.
به نقل از سایت کمونیست های انقلابی
کارل مارکس
گردهمائی يادبود سالروز ۱۸ مارس ۱۸۷۱ قطعنامه ی زير را تصويب کرده است:
کورش مدرسي: تا طبقه کارگر هست کمون پاریس مسئله روز است
پرتو : سالروز کمون پاریس نزدیک است. قیام پاریس در ١٨ مارس ١٧٧١ و تقریبا ١٣٧ سال پیش اتفاق افتاد و به قدرت گیری کمونارها، که اساسا کارگران و چپ ها بودند، منجر گردید. کمون پاریس اگرچه به عنوان اولین انقلاب کارگری خیلی شناخته شده و مشهور است، اما در عین حال کمتر از انقلاب اکتبر یا انقلاب کبیر فرانسه دنیا را تحت تأثیر قرار داده است. نظر شما در این رابطه چیست؟
مرزها و دیوارها را فرو می پاشیم! کمون پاریس دیگری ممکن است
در سالگشت کمون پاریس، پاسخ به این پرسش که: آیا حکومت کارگری در ایران با تکیه بر اهرم شوراهای مردمی ممکن است، از اهمیت بیشتری برخوردار میشود. بن بست نظام “دمکراسی پارلمانی” در سطح جهان و انگیزه برای جستجوی افقی که دخالت مستقیم مردم در امر سیاست را تامین کند، توجه ها را به سمت حکومتی از نوع کمون پاریس جلب میکند و بدین لحاظ، برپا کردن حکومت کارگری در قرن ۲۱ را الزامی میکند.
جدال های موازی در سنگر های موازی
ویروس کرونا٬ علاوه بر اینکه جهانی را در اضطراب و احساس ناامنی و بلاتکیفی قرار داده است٬ و بیش از همه از مردم فقر و محرومیت زده٬ با حکومت های تا مغز استخوان فاسد و تبهکاری چون جمهوری اسلامی ایران که هرگز کمترین مسئولیتی در قبال حفظ جان و سلامت مردم نداشته اند قربانی میگیرد! بعلاوه و شاید به همان میزان مهم٬ جهانی را به تسلیم به وضع موجود٬ تا “اطلاع ثانوی”٬ به رضایت به وضع موجود تا “اطلاع ! ثانوی” فرا میخواند!
این فراخوان را قدرت های حاکم بر فراز سر جوامع انسانی از اروپا تا آمریکا و آسیا و ایران و یونان٬ نانوشته صادر کرده اند! همه چیز٬ توقعات تان از زندگی٬ از حکومت ها٬ از دولت ها٬ از بهبود٬ از تغییر٬ از امید !
پسابرکزیت٬ تازه آغاز کار است!
امروز رسما انگلستان از اتحادیه اروپا جدا میشود. گفته میشود که تا آخر امسال پروسه اداری و قانونی آن بسرانجام میرسد..
جدا از پروپاگاندهای راست افراطی طرفدار “برکزیت” که تلاش دارد بعنوان قطب "پیروز" جشن پیروزی برپا کند و جدا از سنگرهای دفاعی چپ مخالف٬ که بدون تمرکز ٬ از درخواست قاطع “رفراندم دوم” تا وقت خریدن بیشتر و پیچیده تر کردن پروسه جدایی یا ماندن٬ طیفی را دربرمیگیرد که دچار "دپرسیون"٬ خشم و بخشا سردرگمی نسبت به آینده٬ شده است! این روزها مهمترین موضوع روز در انگلستان و اتحادیه اروپا ٬ در هر دو قطب "چپ" و "راست" این است که آیا فاجعه ای در راه است یا "گشایشی"! آیا اتحاد کشورهای بریتانیا باقی خواهد ماند! آیا اسکاتلند جدا نخواهد شد؟ آیا علاوه بر ضربه به اتحاد تجاری و مالی و گردش کار و سرمایه در قاره اروپا٬ به اتحاد نظامی و امنیت قاره ضربه نخواهد خورد!
اعتصاب صدها کارگر رسمی و قراردادی پتروشیمی بندرامام طی دو روز گذشته
کارگران اعلام کردند که در کنار کاهش پاداش تولید و عدم پرداخت اضافهکاریها، یکی از دلایل اعتراض ما اجرای ماده ۵۱ قانون اشتغال مناطق آزاد و تجاری و حق تشکیل اتحادیه کارگری است.
طبق ماده ۵۱ قانون اشتغال مناطق آزاد و تجاری؛ مقاولهنامهها و توصیهنامههای سازمان بینالمللی کار در مناطق آزاد لازمالرعایه میباشد. ماده ۲۲ مقاوله نامه ۸۷ ILO (سازمان جهانی کار)، آزادی سندیکایی و اتحادیهای و حمایت از حقوق سندیکایی را به عنوان یک حق بشری و لازمالاجرا به رسمیت شناخته است.
آزادی وبرابری٬ رفاه٬ امنیت و شادی! تنها یک راه تامین
این روزها بار دیگر در سراسر جهان٬ بشریت و قدرت های ضدبشری٬ تماما چشم به ایران دوخته اند! این بار نه به خاطر “خطر جنگ” و سرنوشت “برجام” یا نقش ایران در تحرکات ارتجاع قومی و مذهبی در خاورمیانه و شمارش معکوس “رژیم چینج” و امید به تاثیرات مخرب تحریم های اقتصادی٬ که به خاطر رفتن به پیشواز قطاری است که از دیماه ۹۶ ٬ موتورش روشن و به حرکت درآمده است.
دیدن تصاویر هر روز و هر لحظه ایران٬ از شهرهای بزرگ٬ تهران و اهواز و سنندج و تا روستاهای دور افتاده و حاشیه ای٬ از کارخانه ها تا مدارس و دانشگها و خیابانها و …. که هرروز و هرلحظه آن با روز و لحظه قبلی متفاوت است٬
به ياد رزا لوکزامبورگ و کارل ليبکنشت
۱۴ ژانويه ۱۹۱۹ مصادف با قتل بيشرمانه رزا لوکزامبورگ و کارل ليبکنشت از رهبران جسور و برجسته طبقه کارگر در آلمان توسط دولت ابرت - شيدمان است. در خاتمه جنگ جهاني اول و آغاز سازماندهي انقلاب نوامبر ۱۹۱۸ اين دو رهبر جسور طبقه کارگر آلمان به دستور مستقيم وزير سوسيال دمکرات گارد ملي، به دستور بورژوازي ملي، ترور و سر به نيست شدند.
مادر، برای فرزندت گریه نکن، انتقامت رامی گیریم
مردم مبارز سنندج امروز 5 شنبه 26 دیماه در مراسم خاکسپاری آروین مرتب و آیدا فرزانه قربانیان سقوط هواپیمای مسافربری با موشک سپاه پاسداران، شرکت کردند. مراسمی با شکوه و با شعارهای انقلابی. همچنین در شهرهای سقز و سردشت مراسم مشابهی برگزار شده است.
در مراسم بدرقه ی جانباختگان عوامل رژیم از طرفی و قوم پرستان از طرف دیگر خواستند از سر دادن شعارهای انقلابی علیه جمهوری اسلامی ممانعت بعمل آورند. اما مردم ازادیخواه سنندج، نه پذیرفتند تابوت جانباختگان را با پرچم جمهوری اسلامی بپوشانند و نه برای زوزه ی قوم پرستان تره خرد کردند.
تلفات در صف نیروهای نیابتی و سناریو سیاهی
در گرماگرم اخبار ترور قاسم سلیمانی و پس از آن، کشتار سرنشینان هواپیما، خبر دیگری هم بود که در سایه وقایع مهمتر، گم شد. این خبر که نیروهای رژیم چنجی و جنگ نیابتی از آمد و رفت با دیپلمات های امریکایی منع شده و رسما کنار گذاشته شدند. پمپئو وزیر خارجه ترامپ در نامه ای به دیپلمات های این کشور گوشزد کرده بود که تعامل واشنگتن با این گروهها "ممکن است دستیابی به توافقی سازنده با جمهوری اسلامی را تحت الشعاع قرار دهد." شش گروه، سازمان مجاهدین، حزب دمکرات کردستان ایران، سازمان زحمتکشان عبدالله مهتدی، شورای مدیریت گذار و دو جریان قومی دیگر، الاهواز و قوم پرستان آذربایجان، لیست جریانات مندرج در دستور وزارت خارجه آمریکا بود.
فاجعه سیل و کمک های مردمی
بار دیگر بر اثر سیل در جنوب و جنوب شرقی ایران، در سیستان و بلوچستان، زاهدان، کرمان و ده ها شهر و شهرستان و صدها روستا آسیب دیده اند.
چند تن کشته و مصدوم از جمله یک کودک دختر و مادران باردادر آسیب دیده، تخریب خانه های مسکونی، قطع آب و تلفن، کشتار دام ها و تخریب هزاران هکتار مزرعه و باغ ها از جمله آسیب های این فاجعه است. با وجود این فاجعه انسانی و خسارات چند هزار میلیارد تومانی به مردم منطقه، استاندار سیستان و بلوچستان بیشرمانه باران و سیل را نعمت الهی نامیده است!
جنگ واقعی در جریان است
دانشگاه شریف، امیرکبیر و خیابانهای اطراف دانشگاه تهران صحنه اعتراض دانشجویان و مردم متنفر از جمهوری اسلامی و درگیری آنان با نیروهای سرکوب است. دانشجویان و مردم معترض با شعارهای "مرگ بر دیکتاتور"، "بترسید، بترسید، ما همه با هم هستیم"، "سپاهی حیا کن، مملکت را رها کن" و "فرمانده کل قوا، استعفا، استعفا"، "این همه سال جنایت، مرگ بر این ولایت" و خواهان مجازات مسببین فاجعه سقوط هواپیمای مسافربری اوکرائین هستند.
باید سازمان داد.
باید سازمان داد، سیر پیشروی را باز کرد و پیروزی را تضمین کرد
دمل چرکین و عفونت حاکم بر هشتاد میلیون مردم به تنگ آمده از کنترل شان بر زندگی و هستی خود
از همه طرف در محاصره محکومین است
در عراق و در ایران
فاجعه سقوط هواپیما در ایران
بالاخره چهار روز پس از سقوط هواپیمای اوکراینی که به مرگ ۱۷۶ نفر منجرشد، پس از چهار روز انکار اصابت موشک به این هواپیما از طرف سران و مقامات رژیم، جمهوری اسلامی اعلام کرد "خطای انسانی" و "شلیک پدافند سپاه" باعث سقوط هواپیما شده است و همراه آن فضای نظامی و جنگی حاکم در منطقه در پی کشته شدن سلیمانی توسط دولت امریکا را مسبب این فاجعه انسانی و مرگ ۱۷۶ انسان بیگناه معرفی کرده است.