مقدمه ای بر بررسی دو تجربه
تبعیدی شدن نسل انقلابیون دهه هشتاد ایران با تجربه نسل ما ، انقلابیون ۵۷، خیلی متفاوت است و به اعتقاد من تجربه نسل دهه هشتاد خیلی سخت تر است و اگر نسبت به آن آگاه نبود میتونه به خیلی ها صدمات زیاد سیاسی و شخص بزند.
ما در دل یک انقلاب و جنگ قدرت چند ساله و جدال یک دهه، و در توازن قوا کاملا متفاوتی تبعید را هضم کردیم. شرایطی که تحمل خیلی ضایعات و مشکلات، شخصی یا سیاسی در آن اسان تر بود. مستقل از ابعاد کشتارها و قربانیان
نسل جوان چپ و کمونیست و رادیکال دهه هشتاد اما ، در شرایط کاملا متفاوت و در توازن قوا بشدت نابرابری مجبور به تبعید شد. با تبعات آن اگر آگاهانه، و اساسا توسط خود آن نسل برخورد نشود ، اگر به سمت و سویی آگاهانه نرود، و به سیر خودبخودی رها شود میتواند
خیلی سخت تر باشه
مسیله مقایسه ابعاد سرکوب و فرار و کشتار نیست، مقایسه دو جدال است
یکی به درجه ای برابر ، متحد و متشکل با
گردان های بیشمار اجتماعی و سیاسی و حتی نظامی علیه کل قدرت سیاسی و ضدانقلابی که کاملا
شکل نگرفته و حاکم نشده بود و بر سر انقلابی که هنوز شکست نخورده بود، جدال ما!
و دیگری جدال پرشور و انقلابی بشدت نابرابر طیفی از
جوانان چپ و کمونیست و رادیکال در سراسر ایران با یک حکومت قوام گرفته فاشیستی تا دندان مسلح
ثریا شهابی
۱۰ مه ۲۰۲۰