در اثر سیل چند روز گذشته در استان های گلستان، مازندران و خراسان شمالی تا کنون ۹ نفر جان خود را از دست داده، هزاران خانه مسکونی ویران و دهها هزار نفر بی خانمان شده اند. بسیاری از راههای روستایی به دلیل بارندگی مدام و ریزش سنگ و.... مسدود و امکان کمک رسانی از راه زمینی به هزاران نفر مردمی که خانه و زندگی خود را از دست داده اند را غیر ممکن کرده است.
 هنوز ابعاد واقعی این فاجعه بزرگ انسانی معلوم نیست، هنوز آمار ابعاد ویرانی، خانه خرابی و آوارگی معلوم نیست، هنوز آمار روستاهای نابود شده و آمار دقیق کشته شدگان معلوم نیست. مقامات و رسانه های رسمی جمهوری اسلامی صحبت از محاصره  ۱۴ روستای آق‌قلا، ویران شدن کامل دهها روستا، صدمه دیدن ۱۲ شهرستان و بحرانی بودن اوضاع در میاندورود، سیمرغ، جویبار، ساری، بهشهر و بابل میکنند و خطر جاری‌ شدن سیل در استان‌های ایلام، کرمانشاه و کردستان، استان

پیام نوروزی خامنه ای٬ توسط رسانه های داخلی و خارجی٬ هر یک به فراخور جهت گیری های سیاسی خود٬ مورد تجزیه و تحیل و تبلیغ قرار گرفت. یکی چون “بی بی سی”٬  بدنبال کیهان شریعتمداری آن را طوطی وار “پیام همدلی و همزبانی دولت و ملت” نامید!  دیگری چون “صدای آمریکا” تلاش کرد آن را زیر انبوهی از پیام های رضا پهلوی و ترامپ و وزیر خارجه آمریکا و مضحک تر از همه پیام نوروزی “مدیرکل ایرانی‌تبار وزارت خارجه آمریکا در امور مالی و تحریم” ٬ به حاشیه برانند.
اما پیام نوروزی خامنه ای و  سخنرانی روز بعد او در مشهد٬ یک “جهت گیری” معین برای کل هییت حاکمه در سال آینده را روشن میکند. این “جهت گیری”٬ اساسا ارزش مصرف داخلی و رو به مردم در ایران دارد.
این پیام٬ علیرغم پروپاگاندهای از همیشه کمرنگ تر در مورد قدرت جمهوری اسلامی٬  نه از موقعیت یک حکومت “تعرضی” که از منظر واقع گرایانه “شکار” ی است که از چنگ شکارچی (تعرض پایین) رسته است. خامنه ای از این منظر راجع به

مردم آزاده ایران:  از طرف رهبری حزب حکمیتست (خط رسمی) سال نو را از صمیم قلب به شما تبریک میگویم. در شرایطی که از نظر معیشتی و اقتصادی سال بسیار سخت و مصیبت باری را پشت میگذاریم و حاکمیت هر روز وعده کوچک و کوچک تر کردن سفره اکثریت محروم را میدهد، سال دیگری را آغاز میکنیم. سال گذشته اما تنها تحمل بار مصائب معیشتی و زیستی و سرکوب ها نبود، بعلاوه و مهمتر سال قدرت نمایی ما، محکومین و محرومین، هم بود!  سالی را که  پشت سرگذاشتیم، سالی متفاوت از سالهای دیگر بود! سال قدرت نمایی ما و بی قدرتی حاکمیت در ساکت نگاه داشتن ما، سال به لرزه در آوردن پایه های نظام ارتجاعی و ضد بشری حاکم در ایران، سال امید به آینده ای آزاد و  برابر!  سال ۹۷ برای ما اکثریت این جامعه سال عروج جنبش رادیکال و عدالتخواهانه برای پایان دادن به نظم موجود بود. سال عرض اندام قدرتمند طبقه کارگر برای به پیروزی رساندن این جنبش با پرچم و آلترناتیو انقلابی خود برای آینده ای آزاد،  انسانی و برابر بود.

گرانی، بیکاری، دستمزدهای معوقه و دورنمای هرروز بد و بدتر شدن وضعیت معیشتی ۹۰ درصد مردم! رسیدن قدم به قدم و لحظه به لحظه سلامت، خورد و خوراک و مسکن و مدرسه و بهداشت خود و همه اعضا خانواده، پیر و جوان، کودک و بزرگسال به لبه پرتگاه سقوط، از یک طرف!  و از طرف دیگر اعتراض ها و تجمعات و اعتصاب ها و تظاهرات های مداوم و هرروزه طبقه کارگر، معلمان، بازنشستگان، زنان،  و محرومین در سراسر ایران که حتی یک روز هم خاموش نمی شود! همه و همه گویای شرایط بحرانی است که دو طرف تخاصمی سرنوشت ساز در ایران، حاکمین و محکومین،  را به "چاره جویی" فوری، از زاویه منافع خود،  کشانده است.
اخبار خودکشی ها از سر فقر و نداری، اعترضات هر روزه محرومین و طبقه کارگر برای گرفتن دستمزد پرداخت نشده  و ناامنی شغلی و بیکارسازی های وسیع تر، حذف قلم به قلم اصلی ترین مایحتاج زندگی از سفره اکثریت جامعه، امروز گوشت

سال نو در شرایطی آغاز میشود که اسماعیل بخشی چهره خوشنام جنبش کارگری ایران و نماینده کارگران هفت تپه، به جرم عدالتخواهی در زندان است. سپیده قلیان دختر جوانی که در قلب میلیونها انسان جایی گرفته است، به جرم حمایت از هفت تپه ای ها هنوز زندان است. ساناز الهیاری، امیر حسین محمدی فرد و امیر امیر قلی، اعضا تحریریه نشریه گام به جرم انتشار اخبار مبارزات کارگران هفت تپه و فولاد، هنوز در زندانند. بعلاوه دهها و صدها نفر از کارگران و فعالین آنها، معلمین، دانشجویان، زنان، فعالین محیط زیست، فعالین اجتماعی در عرصه های مختلف، به جرم مخالفت با بردگی و اعتراض به بی حقوقی زندانند. این عزیزان اسرای ما مردمی هستند که برای رفاه و آزادی و برای تامین یک زندگی انسانی هر روز از گوشه ای صدایمان را یکی کرده و خواست آزادی اسرای خود را بانگ میزنیم.

 سالی که گذشت                                                                                                                                                               .

گفتگوی رادیو نینا با آذر مدرسی

سال ۱۳۹۷ در حالی به پایان می‌رسد که چشم اندازی تیره و مبهم را برای سال بعد از خود فراهم کرده است. در سالی که گذشت وضعیت اقتصادی و سیاسی ایران نشانه هایی از ضعف و بی ثباتی را به نمایش گذاشتند که می‌رود در سال آینده راه به تمامی سطوح جامعه باز کنند و آن را به واکنش وادارند. نوشتار زیر تلاش دارد تا با نگاهی به پارامترهای کلان حاضر در صحنه، افق سال جدید را در عرصه‌ی سیاسی ترسیم کند. بدیهی است که صحبت از پیش بینی است نه پیش گویی و عواملی که می‌توانند آن چه گفته می‌شود را به سوی دیگری بکشانند نه کم هستند و نه حتی ناشناس، اما اقتضای اختصار بحث ایجاب می‌کند که تمرکز را بر برخی عناصر مشخص قرار دهیم.
اقتصاد ایران در سالی که گذشت

پاسخ احمد زیدآبادی به پرسش‌های هفته‌نامه صدا. گزاره مفروض هفته‌نامه صدا: در آستانه سال ۹۸، به‌نظر می‌رسد هیچ یک از نیروهای سیاسی (اعم از حاکمیت و جریان راست، اصلاح‌طلبان و براندازان) برنامه روشنی نه در سطح سیاسی (حفظ و کسب قدرت) و نه در سطح سیاست‌گذاری (اداره کشور)‌ ندارند و تقریبا می‌توان مدعی شد هر سه جریان اصلی به بن‌بست رسیده‌اند. ۱) آیا این گزاره را قبول دارید؟ اگر خیر، تصویری که از موقعیت و برنامه و راهبرد نیروهای سیاسی دارید چیست و در صورت موافقت، دلایل شما برای تایید این گزاره چیست؟
مفروض را نمی‌توان با آری و نه، قبول یا رد کرد چرا که سه نیروی یاد شده از جهتی در بن‌بست اما دارای موقعیت‌های متفاوتی هستند. جریان راست عملاً به دو طیف تقسیم شده است. طیف ملایم که متمایل به دولت است و اما پایگاه

حمله تروریستی دیروز به مردم بیگناه در دو مسجد در نیوزیلند و قتل و کشتار قریب ۵۰ نفر و زخمی کردن دهها نفر دیگر، به هرنام و به هر بهانه ای صورت گرفته باشد، جنایتی فاشیستی عریان از سر نفرت و نژاد پرستی است. این حمله باید از طرف هر انسان آزاده ای، محکوم شود.
این جنایت و جنایات مشابه، و قربانی کردن مردم بیگناه در مسجد و کلیسا و کنیسا و پارک و رستوران و خیابان و کنسرت و .. تروریسم عیان و افسار گسیخته ای است که منشا و سرچشمه آن، همان اوباشی هستند که امروز از آمریکا تا اسراییل، از ایران تا عربستان، از اروپا تا نیوزیلند و استرالیا و  در سراسر جهان بر سرنوشت میلیاردها نفر حاکم اند.

پاسخ حجاریان به پرسش‌های هفته‌نامه صدا: گزاره مفروض هفته‌نامه صدا: در آستانه سال ۹۸، به‌نظر می‌رسد هیچ یک از نیروهای سیاسی (اعم از حاکمیت و جریان راست، اصلاح‌طلبان و براندازان) برنامه روشنی نه در سطح سیاسی (حفظ و کسب قدرت) و نه در سطح سیاست‌گذاری (اداره کشور)‌ ندارند و تقریبا می‌توان مدعی شد هر سه جریان اصلی به بن‌بست رسیده‌اند. ۱) آیا این گزاره را قبول دارید؟ اگر خیر، تصویری که از موقعیت و برنامه و راهبرد نیروهای سیاسی دارید چیست و در صورت موافقت، دلایل شما برای تایید این گزاره چیست؟
این گزاره محل بحث است و به‌نظر نادرست است. حاکمیت برای حفظ قدرت و همچنین گسترش آن به اعماق جامعه و همچنین تقویت خود برنامه‌ها دارد چنانکه کمابیش رئوس آن را در قالب بعضی متون مشاهده می‌کنیم. هر چند می‌دانیم در زمینه

کسی هست فکر کند که بعد از ٤ دهه مبارزه بر سر افزایش دستمزد در دل بحران های اقتصادی و گرانی و تورم افسار گسیخته و تا حد گرسنگی و فلاکت اجتماعی، ناآگاهی وجود دارد؟ امروز نه تنها هر تک کارگری بلکه حتی بورژوازی هم می داند که سبد معیشت خانواده کارگری که گرسنگی نکشد و زیر خط فقر زندگی نکند و کودکانش کار نکنند و برای تامین معیشت و نان تن فروشی نکند و یا از فرط استیصال و گرسنگی خودکشی نکند و یا کلیه اش را نفروشد...، باید چقدر باشد. از نظر بورژواهایی که سنگ کارگر را به سینه می زنند حداقل دستمزد کارگر در شرایط کنونی ایران بالای ۵ و ٦ میلیون تومان در ماه است. بنا بر این در اسفند ماه ۹٧ هم مساله افزایش دستمزد و اینکه حداقل آن چقدر باشد سوال و کلید مفقوده ای نیست که کسی دنبال آن بگردد و کشف و پیدایش کند.

اعتراضات مردم آزادیخواه ایران علیه فقر، بیکاری، فساد مالی، تبعیض و بی حقوقی و برای رفاه و آزادی، با گسترش بیشتری در جریان است. اعتصاب و اعتراض علیه فقر و استبداد و برای رفاه و آزادی، کارخانه، مدرسه، دانشگاه، ادارات و بالاخره شهرها را به تصرف خود در آورده است.  اعتراضات کارگران بخشهای مختلف تولیدی از عسلویه، بلبرینگ سازی تبریز، راه آهن، کارگران بازنشسته فولاد و ذوب آهن در خوزستان و اصفهان، به عدم پرداخت حقوق های خود،  تا تجمعات کارگری در اعتراض به فساد سیستماتیک اداری، نا امنی شغلی، گرانی و تورم کمر شکن و بیکاری، زندگی زیر خط فقر، همه و همه نوک کوه جنبش عظیمی است برای رفاه، سعادت، زندگی انسانی، آزادی و برابری،  که جمهوری اسلامی را به جنگ میطلبد.

تصمیم دولت بریتانیا مبنی بر لغو حق شهروندی شمیمه بیگم، دختری که چهار سال پیش در سن ۱۵ سالگی از بریتانیا به سوریه رفته بود، با موجی از تایید و تقبیح مواجه شد. با لغو حق شهروندی، عملا دولت بریتانیا به خواست بازگشت وي و نوزادش از کمپ پناهندگان سوریه ای، جواب منفی داد.
 لغو حق شهروندی امروز، در حقیقت دست پیش گرفتن برای تحريف همان سیاست های جریانات راست و دولت های بورژوازی است که تا دیروز ادعا می کردند که مخالفین بشار اسد، خود بایستی آستین بالا بزنند و به جنگ با آن دولت بروند، سیاست هایی که پیوستن به "جنگجویان مبارز" را تشویق می کرد. سیاست هایی که توسط همین دولتها تجويز شده بود که زیربنای رشد انواع و اقسام گروه های قومی - مذهبی را پی ریزی

بحران تا خرخره صنعت خودرو را فرا گرفته است. مشخصات بحران خودرو از نوع بحران نیشکر است اما بحران نیشکر میتواند در مقابل عمق و دامنه بحران خودروسازیها و پیامدهای آن یک بازی کودکانه بنظر برسد. خودرو سازی  یک صنعت مادر با اشتغال یک میلیون نفر از الیت جامعه کارگری در قلب مراکز تولیدی گنج قارون بورژوازی ایران  خوانده شده است. (بر اساس آماري كه در آذر ماه سال جاري از سوي سايت اخبار خودرو منتشر شده تعداد یک میلیون و ٢٢ هزار و دویست  نفر در صنعت خودرو كشور به طور مستقيم و غير مستقيم شاغل هستند.) آنچه از خودروسازی در دهه اخیر در سیاستهای رسمی و افکار عمومی در گردش است نه فقط یک غول صنعتی متکی به کار ارزان، بلکه بعلاوه  یک شبح، یک پوشش برای انواع منافع و توطئه های اقتصادی و سیاسی، خلاصه میشود.

مقدمه: اخیرا و بدنبال سخنرانی حمید تقوایی لیدر حزب کمونیست کارگری در کانادا در ٩ فوریه ٢٠١٩، تحت عنوان "ایران به کجا میرود" و مصاحبه ای با مصطفی صابر رئیس دفتر سیاسی این حزب در برنامه تلویزیونی "نگاه به چپ" این جریان تحت عنوان "پمپئو و دیدار با اپوزیسیون ایرانی" و سرانجام نوشته ای از حمید تقوایی در جواب به سیاوش دانشور با تیتر "در پاسخ به یک هیاهو"، مباحثاتی را در امتداد خط و جهت و سیاست تا کنونی حزبشان طرح کرده اند که نگاه به آن خالی از لطف نیست. بعلاوه حمید تقوایی به این بهانه مشتی ادعاهی بی پایه علیه ما و در دفاع از سیاستهای راست جریان خود زیر پوشش دفاع از انقلاب و انقلابیگری را به میدان کشیده است. اینجا به نکاتی از مباحثات آنها، از انقلاب و انقلابیگری راست این جریان، تا سناریوی سیاه و نقش نیروهای سیاسی در پوزیسیون و اپوزیسیون در آن و ابداعات جدیدشان و همزمان رابطه با

درباره وضعیت زنان در ایران قبل از اسلام اطلاعات زیادی در دسترس نیست. تنی چند از مورخان یونانی نوشته اند زنان از برخی آزادی های حقوقی و اجتماعی برخوردار بودند. مثلا نوشته اند زنان معمولا در اموری نظیر جنگها و نبردها شرکت داشتند. اما آنچه در اینباره عنوان شده، این مشارکت در محدوده ی خانواده ی سلطنتی و طبقات فرادست وجود داشته است. مثلا زنانی از سلسله ساسانیان مانند پوراندخت و آذرمیدخت مدتی کوتاه حاکم بوده اند. با استناد به همین هاست که گروهی وضعیت زنان قبل از اسلام را می ستایند. در کتاب اوستا نیمی از الهه ها زن هستند و در دوره زرتشتیان زن و مرد از نظر اخلاقی تقریبا هم سطح بوده اند. اما کارکرد مردان و پسران مفیدتر پنداشته میشد. آن هم به دلیل تسلط پدرسالاری که نماد تداوم نسل پدران به عهده پسران بوده است. میانگین سن ازدواج پانزده سال بوده و انتخاب همسر با توصیه والدین

مقدمه: جریان نقشه های ترور باند عبدالله مهتدی در یکی دو ماه  گذشته بخشی از فضای سیاسی را به خود اختصاص داد. نزدیک به پانصد نفر اساسا از شخصیت های سیاسی اکثرا با تجارب فعالیت های طولانی در حزب کمونیست ایران و کومه له قدیم و در احزاب سیاسی مختلف، و دویست نفر از فعالین و شخصیت های سیاسی شهرهای کردستان نقشه های ترور جریان تبهکار مهتدی در سال های گذشته علیه کمونیست ها و چپ ها را محکوم کردند. در کنار اینها تعدادی از احزاب سیاسی تروریسم این جریان را به شیوه های مختلف محکوم کردند. مصاحبه ها و میزگردهای متعدد رادیویی و تلویزیونی، بخش دیگری از یک کمپین افشاگری وسیع در محکومیت تروریسم باند تبهکار مهتدی بود. اتکای این افشاگری ها شاهدان زنده ای بودند که در این باره علنا سخن گفته بودند. بخش اصلی افشاکنندگان طرح ترور علیه حکمتیست ها و کومه له حزب

جنبش دفاع از حق زن راه درازي را طي کرد تا توانست ۸ مارس را در ايران بعنوان روز دفاع از برابري و رهايي زن، زير حاکميت سياه جمهوري اسلامي تبديل کند. اين جنبش به تحميل ۴ دهه حجاب و آپارتايد جنسي تن نداد، به مقابله با گله هاي حزب الله و چاقوکشان رژيم بسنده نکرد. اين جنبش توانست ۸ مارس  را بعنوان روز جهاني زن، روز اعتراض به تبعيض و نابرابري، روز اعتراض عليه قوانين ضد زن، به خود جمهوري اسلامي تحميل کند. اين دستاورد و پيشروي بزرگي براي جنبش برابري طلبانه زنان تاکنون بوده است. تثبيت ۸ مارس، روزي که دستاورد جنبش سوسياليستي و کارگري است، بعنوان روز زن نشانه عرض اندام و قدرت گرايش سوسياليستي، راديکال و چپ در جنبش دفاع از حق زن در ايران است.

 از میان اخبار و بررسی های روز: “با خروج ترامپ از برجام هنگامی که نوبت به تصمیم سرنوشت‌ساز رسید، رهبر برجام را آتش که نزد هیچ؛ "برجام اروپایی" را گردن نهاد. محقق ساختن برجام اروپایی نیز به ظریف واگذار شد ولی پس از ۱۰ ماه، مکانیزمی (اینستکس) از سوی اروپا ارائه شد که شرط آن گردن نهادن به شروط شفاف‌ساز "گروه مالی ویژه بین‌المللی" یا همان FATF است. این سازمان خواستار شفافیت کامل ایران در مقررات مالی-پولی-بانکی از جمله در قانون مبارزه با پولشویی و مبارزه با تامین مالی تروریسم است."
"برجام بی‌فرجام نیازمند یک قربانی است. برجام نرمش "قهرمانه" نشد. رهبر آن را «خسارت محض» ارزیابی کرد. ناگزیر مقصری باید یافت. کدام مقصر بهتر از مذاکره‌کننده ارشد هسته‌ای و تیم همراه او. تا همین‌جا،

حزب کمونیست کارگری حکمتیست(خط رسمی) - هشت مارس امسال در ایران، روز اعلام کیفرخواست های سه نسل از جامعه هشتاد میلیونی علیه خشن ترین و شنیع ترین شکل زن ستیزی سیستماتیک و قانونی، مذهبی و قرون وسطایی، و هشت مارس دیگری است.امسال دوستان و دشمنان زن ستیزی در ایران، در دو موقعیت کاملا متفاوت و دگرگون شده ای قرار دارند. توازن قوا ازسوی  دشمنان به سمت دوستان و قربانیان حاکمیت چهل سال سرکوب خشن زنان، چرخیده است. موقعیتی جدید، با کاراکترها و بازیگران جدید، و با آینده و دورنمایی جدید! دورنمایی که میرود به انقلاب آتی ایران شکل دهد! این موقعیت را،  نه دوستی و لابی دولت های ریاکار اروپایی با جمهوری اسلامی،  نه دشمنی ترامپ و اسرائیل و عربستان با آن، و نه دون کیشوت های "اسقاطی" فمنیست-اسلامی و دستجات خوشخیم درون حکومت، متولد نکرده است.

در روز جمعه سوم اسفند ۱۳۹۷ با سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی در دانشگاه جرج واشنگتن پروژه علمی- تحقیقاتی ‏ققنوس کار خود را آغاز کرد. پروژه‌ای، متشکل از دانشمندان و متخصصان ایرانیِ ساکن خارج کشور، برای تحقیق ‏در مورد مشکلات جامعه ایران و ارائه راه‌حل‌های کاربردی و عملی برای این مشکلات. به گفته شاهزاده رضا پهلوی و ‏سخنگویان این پروژه، ققنوس نهادی علمی-تخصصی است و قرار است بدون دخالت در سیاست نتایج تحقیقات خود را ‏در اختیار دولت‌های پس از سرنگونی جمهوری اسلامی قرار دهد؛ اتاق فکری است برای ایران آینده. شاید انتخاب سوم اسفند، سالروز کودتای نظامی سوم اسفند سال ۱۲۹۹ توسط رضاخان و سید ضیاالدین طباطبائی ‏برای اعلام آغاز کار این پروژه اتفاقی بوده باشد و شاید هم این روز عامدانه برای اعلام موجودیت ققنوس برگزیده ‏شده است. جواب به این چرایی فقط در اختیار رضا پهلوی است و

"پیشوند: تئورسین های بورژازی ایران بسیج شده‌اند تا با چنگ انداختن به هر آسمان و ریسمانی بلکه بتوانند راهی برای نجات نعش بیجان سرمایه داری اسلامی ایران بیان کنند. تلاش اصلاح طلبان برای خروج از بن بست حکومتی. چهار راه اصلاح طلبان هم قادر به نجات جمهوری اسلامی از بن بست فعلی و جنبش قدرتمند طبقه کارگر برای آزادی و برابری و رفاه نیست. همجهتی و اتحاد بالای مبارزاتی، خصلت اصلی جنبش اعتراضی امروز ایران را نشان میدهد که به غیر از بزیر کشیدن جمهوری اسلامی و رسیدن به برای آزادی و رفاه به چیز دیگری رضایت نخواهند داد و این متفکرین ناجی حکومت جمهوری اسلامی در تقابل با این جنبش به تکاپو و جولان افتاده اند".

رادیو نینا- مصاحبه وریا نقشبندی با ثریا شهابی                                                                                                                  .

آسو فتوحی

آسو فتوحی: گرانی و راه کار دولت. اخیرا مقامات و مسئولین جمهوری اسلامی در برخورد به مسئله گرانی و کمبود ها و همچنین حذف شدن اقلام پایه ای از سفره معیشت مردم ایران که ازجمله مرغ و تخم مرغ و نان "کمبود آرد" گوشت و میوه، مباحثی را مطرح کرده اند برای مثال:  "مکارم شیرازی: استفاده از سبزیجات را بهتر از استفاده از گوشت حیوانات برشمرد و معده را مرکز بیماریها دانست و افزود: در اخبار شنیده شد که یک‌ چهارم مردم ایران اضافه ‌وزن دارند که این موضوع بیشتر به‌خاطر غذاهای اضافی است و باید غذاها را کاهش داد و بیشتر آنها را بجویم." و یا اینکه "رئیس اتاق اصناف میگوید: از مردم می‌خواهم از گرانی استقبال نکنند، در هیچ جای دنیا مردم برای خرید کالایی که بی دلیل گران شده به سمت فروشگاه‌ها هجوم نمی‌برند و مردم با کنترل خرید خود، به ثبات و کاهش قیمت در بازار کمک کنند. " ( خط تاکید ها از من)  دیدن این دست

فواد عبداللهي

فواد عبداللهي: ”طرح بازسازي ايران در روزهاي پس از سرنگوني احتمالي جمهوري اسلامي“ توسط رضا پهلوي، در واشنگتون کليد خورد. سناريوي ققنوس قرار است محملي براي جمع شدن ”دانشمندان و متخصصان ايراني“ با هدايت شخص رضا پهلوي باشد. قرار است ”دانش متخصصان ايراني براي بازسازي ايران“ هدفي باشد که نهايتا ايران را به آبهاي آزاد برساند.  ۱- در مملکتي مثل ايران که استبداد حاکم است و تحزب سياسي ممنوع است، همه چيز سياسي ميشود. از دانشمند و سينماگر و شاعر و ورزشکار و خواننده انتظار ميرود که موضعي ضد استبدادي و ضد رژيمي داشته باشند و افکار مترقيانه به نمايش بگذارند؛ دانشمند و هنرمند با معيارهاي سياسي سنجيده ميشوند. رديف کردن متخصص و شاعر و کشتي گير و اقتصاددان ... توسط آقاي پهلوي به عنوان مقامات عاليه ”ققنوس“، قسمتي از پاسخ ايشان به همين انتظارات و توقعات است. چنين

Serge HALIMI . , Pierre RIMBERT : رئيس جمهور فرانسه به جنبش «جليقه زرد ها» با راه اندازي يک «گفتگوي بزرگ ملي» پاسخ داد. ارائه اين راهکار از جانب او بيانگر اين امر است که وي مبارزه طبقاتي را در چارچوب عدم گفتگو و ارتباط ميان قدرت و مخالفان آن خلاصه مي کند و نه ناشي ازتضاد هاي بنيادين. فرضيه اي پا در هوا ...  - ترس. نه از باخت در يک همه پرسي، بلکه وحشت از شکست در انجام «اصلاحات» و يا ريزش دارايي ها در بازار سهام. ترس از قيام، شورش و بالاخره سقوط. نيم قرن است که نخبگان فرانسوي چنين احساساتي را تجربه نکرده بودند. در روز شنبه اول دسامبر ٢٠١٨، بند دل آنان پاره شد. Ruth Elkrief خبرنگار ستاره تلويزيوني کانال خبري BFM مي گويد: « ضروري است که مردم هر چه زودتر به خانه هاشان برگردند.» و اين در حالي است که بر روي صفحه تلويزيون به صورت متوالي تصاويري از