جنبش دفاع از حق زن راه درازي را طي کرد تا توانست ۸ مارس را در ايران بعنوان روز دفاع از برابري و رهايي زن، زير حاکميت سياه جمهوري اسلامي تبديل کند. اين جنبش به تحميل ۴ دهه حجاب و آپارتايد جنسي تن نداد، به مقابله با گله هاي حزب الله و چاقوکشان رژيم بسنده نکرد. اين جنبش توانست ۸ مارس را بعنوان روز جهاني زن، روز اعتراض به تبعيض و نابرابري، روز اعتراض عليه قوانين ضد زن، به خود جمهوري اسلامي تحميل کند. اين دستاورد و پيشروي بزرگي براي جنبش برابري طلبانه زنان تاکنون بوده است. تثبيت ۸ مارس، روزي که دستاورد جنبش سوسياليستي و کارگري است، بعنوان روز زن نشانه عرض اندام و قدرت گرايش سوسياليستي، راديکال و چپ در جنبش دفاع از حق زن در ايران است.
امروز سرمايه داري باني و حامي زن ستيزي در سراسر جهان است. اين قاعده عمومي است. اما سرمايه داري مسلح به سلاح اسلامي، مخرب ترين و کشنده ترين و مخوف ترين شکل زن ستيزي را به کلکسيون تبعيضات در حق زن اضافه کرده است. تعزير، حجاب و منکرات، مخوف ترين و مخرب ترين سلاح در تخريب شخصيت انسان متمدن عصر ما است. سلاحي که از ايران تا پاکستان و الجزاير و افعانستان، از سومالي تا عراق و در هرکجا که دار و دسته هاي اسلامي زندگي ميکنند، ميليونها ميليون قرباني گرفته است و هر روز تعداد بيشتري از زنان را به صلابه ميکشد. اما اين تمام واقعيت زندگي زنان نيست!
در ايران، سلاح اسلام سياسي همراه با دولتش، با گله اوباش حزب الله اش، و با بساط شلاق و حجابش، مورد هدف جنبشي عظيم در دفاع از حقوق زنان قرار گرفته است. جنبش عظيم ضداسلامي که دستگاه مخوف زن ستيز اسلامي را نشانه گرفته است. ميليونها زن و جوان در دل خفقان ضد زن اسلامي در ايران چهاردهه است که هر روز به جنگ زن ستيزي و نابرابري دو جنس ميروند. اين جنبش دارد درب اختناق و استبداد را از جا ميکند. خيزشهاي ديماه ۹۶ حکم به رهايي زنان داد؛ جنبشي که مبشر رهايي زنان، نه تنها در ايران که در سراسر جهان است. جنبشي که ميتواند همراه محو کردن بي حقوقي زن کل سيستم و نظامي که از اين بي حقوقي سود ميبرد را نيز نابود کند. سرمايه داري در ميدان جنگ براي رهايي زن، تمام هستي خود را گرو گذاشته است! و رهايي زن، ميتواند سرآغاز رهايي انسان از قيد بردگي مزدي و بردگي سرمايه باشد!
جمهوري اسلامي اينهمه سال با همه دستگاه سرکوب و انصار حزب الله اش نتوانست با اين جنبش راديکال و انساني براي دفاع از برابري زن و مرد، مقابله کند.
نطفه جنبش آزاديخواهى زنان عليه قوانين اسلامى و براى آزادى و برابرى در گرماگرم انقلاب ۵۷ و در همان روزهاي آغازين به قدرت رسيدن جمهوري اسلامي بسته شد. اکنون سالهاست که زنان و مردان آزاديخواه در ايران به صفوف اعتراض بين المللى هشت مارس پيوسته اند و مراسمها و تظاهراتهاى هشت مارس در تهران و در سنندج از نقاط درخشان اين سنت آزاديخواهى بين المللى در جامعه ايران هستند.
از آن زمان تا امروز ميليونها زن در ايران سالهاست براى آزادى و عليه حجاب و آپارتايد جنسى و زن ستيزى اسلامى و مردسالارى مبارزه مى کنند. زنان در ايران بايد آزادى را کسب کنند: آزادى انسان بودن و حرمت داشتن؛ آزادى نه گفتن، آزادى فرياد زدن و دويدن و آزادى لباس پوشيدن، آزادى ابراز وجود و آزادى اعتقاد؛ آزادى بلند حرف زدن و بلند خنديدن؛ آزادى از ترس، آزادى از خفت و آزادى از گرسنگى؛ آزادى ياد دادن و آزادى آموختن؛ آزادى از قوانين دينى؛ آزادى از خشونت، آزادى از نابرابرى در زندگى جنسى و آزادى برابر بودن. اين آزاديخواهى بايد در هشت مارس شعله کشد.
هيچ زمانى مانند دوره معاصر و امروز، جامعه ايران تشنه آزادى زن نبوده است. جنبش زنان براى رهايى و برابرى از ٨ مارس ٥٧ تا دختران خيابان انقلاب در خيزشهاي ديماه ۹۶، قدمهاى بزرگى به جلو برداشته و در عرض و عمق بالغ و تعميق شده است. اين گفته معروف فوريه که مارکس آن را در متن نقد عميقا انسانى خود از رابطه زن و مرد در نظام سرمايه دارى و ستمکشى زن طرح کرد، بيش از هر زمانى در ايران امروز مصداق دارد: "آزادى زن معيار آزادى جامعه است." مارکس رابطه زن و مرد در خانواده و جامعه را انعکاسى از سطح ترقى و پيشرفت اجتماعى مىديد. او بر ستمکشى زن که ريشه آن را نه در اقتصاديات و آرا و افکار واپسگرايانه و ارتجاعى قرون وسطى بلکه در مناسبات بورژوايى حاکم و نظام مالکيت خصوصى و کارمزدى مىديد، تاکيد کرد و با اشاره به گفته فوريه نوشت: "شاخص آزادى و پيشرفت هر جامعهاى، رهايى و پيشرفت زنان در آن جامعه است و موقعيت عمومى زنان در جامعه مدرن سرمايهدارى غيرانسانى است. پيشروى زنان بسوى رهايى همواره معيار تحول و تکامل هر دورهاى از تاريخ است. چرا که درست در رابطه زنان با مردان و ضعيف نسبت به قوى است که غلبه و پيروزى طبيعت انسانى بر توحش آشکار و عيان مىشود. رهايى زنان در جامعه شاخص سنجش رهايى کل آن جامعه است. موقعيت حقارتبار زنان وجه مشخصه تمدن معاصر است، همانطور که زنان در دوران بربريت و توحش، موقعيت فرودستى داشتند با اين تفاوت که در دوران بربريت ستم بر زنان بطرز آشکار و بدون ابهام و پيچيدگى اعمال مىشد. در جامعه معاصر سرمايهدارى ستم بر زنان بشکلى پيچيده، فريبکارانه، مبهم و رياکارانه اعمال مىشود"
هشت مارس سنگرى عليه توحش نظام سرمايه دارى و براى تحقق آزادى زن و آزادى جامعه است. زنان و مردان حق طلب و آزاديخواه بايد در تدارک هرچه وسيعتر و با شکوه تر اين روز جهانى و تحکيم اين سنگر پايدار مبارزه براى آزادى و برابرى باشند.
فواد عبداللهي