هر چند تا حد زیادی از شتاب وقایع و گستردگی اعتراضات اخیر کاسته شده است اما آتش برافروخته در هفته پیش درسهای بسیار عمیقی در بر دارد. یادداشتهای زیر جمعبندی نکاتی است که در خلال این چند روز نوشته شده بود و پراکنده بودن آن محصول همین ضربآهنگ سریع جنبش اعتراضی است.
بیهیچ اغراقی اعتراضات گستردهی آبان 98 فرزند برومند اعتراضات دی 96 است. تک تک تضادهایی که منحر به طغیان سراسری سال 96 شد بار دیگر با حدت و شدت بیشتری فوران کرد. اگر جنبش اعتراضی 88 با شکستی قطعی روبرو شد و نیروی محرک آن به مدت 8 سال کجدار و مریز در سروصدای اصلاحطلبان حاکم و محکوم و اعطای امتیازات کوچک و پیشپاافتاده و انتخابات مکرر کمرنگ و کمرنگتر شد،
سیر حرکت اعتراضی 96 برخلاف آن به رغم سرکوب بیرحمانه با انواع اعتراضات و اعتصابات و درگیریهای کوچک و بزرگ در همه ابعاد از جنبش دختران انقلاب تا اعتصابات و تجمعات کارگری و غیرکارگری در شهرهای گوناگون تداوم یافت. نیروی محرک جنبش اعتراضی به جای آنکه با گذشت زمان دچار کمبود نفس شود، انرژی خود را از بخشهای گوناگون گرفت. وجود جنبشهای اعتراضی در سراسر منطقه و حتی شیلی دوردست، نیز در شعلهور نمودن سوخت آن نقش مهمی داشتند به ویژه در مناطقی مانند کردستان و جنوب ایران که از نزدیک، و بیواسطهتر از مرکز، با مبارزات اعتراضی مردم عراق و سوریه و ترکیه درگیر بودند. این استمرار خود را در انواع شکلهای نوظهور اعتراضات مردمی نشان داد و به وضوح حاکی از آن بود که تودههای مردم در هر جا که باشند از هم میآموزند و بسرعت آموختههای خود را در خیابان عملی میسازند.
مهمترین حلقهی مفقوده در اعتراضات 96 عدم پیوند خوردن شهرهای گوناگون و نداشتن ریتم واحد در حرکات اعتراضی بود. یک شهر آنچنان پیش میرفت که کار به تسخیر پادگان میرسید و شهر دیگر هنوز در چم و خم اعتراضات مسالمتآمیز بود. هم عدم پیوند این جنبشهای اعتراضی و هم شکل بروز این اعتراضات خود مانعی بر سر گسترش فزایندهی آن بود. تفرقه وسیع شعارها و عدم صدای واحد با وجود آنکه نشانه رنگارنگ بودن عناصر شرکتکننده در اعتراضات بود، اما از سوی دیگر وحدت اراده را در تشخیص کانونهای اصلی مخالفت تضعیف میکرد. وجود انگیزههای گوناگون و محرکهای متعدد هر چند باعث جلب بیشتر مردم به این اعتراضات میشد اما تشخیص اینکه همه اینها از جنس واحدی هستند کار را هم بر معترضان و هم ناظران دشوار میساخت. پیشینهی اصلاحطلبان در جدا کردن مبارزات اقتصادی از مبارزات سیاسی و ارج گذاشتن برای مبارزات مدنی مسالمت آمیز باعث شده بود که حتی در اعتراضات ده روزه 1396 بخشهای گوناگون جنبش نتوانند به وحدت اهداف نزدیک شوند: سه جنبش اعتراضات تهیدستان شهری و دختران انقلاب و مبارزات کارگری هر کدام شاخه به شاخه از هم دور بودند و عملا گاهی این گاهی آن شکل اهمیت مییافت. اما در اعتراضات 98 مجموعهای از محرکهای عمیق راهبر مردم بود و قدرت این محرکها چنان نیرومند بود که گویی آتشدانی است که همه سوخت لازم در یک جا ریخته میشود. عمق نفرت مردم از مناسبات سرمایهداری چنان شدید بود که دشمن مشترک خود را در همه جا، در همه شهرها در قالب نهادهای سرمایهداری همچون بانکها، مراکز مالی و نهادهای حافظ آنها میدید. علاوه بر این شکل بروز اعتراضات بسیار رنگارنگ بود: تحصن در خیابان، ریختهشدن عمیق ترس، وارد شدن در دل نیروهای سرکوب، استفاده از همه ضعفهای قبلی مانند عدم تمرکز در یک نقطه با اعلام قبلی، تجمع در نقاط فرعی ولی گلوگاه و تحرک فوق العاده زیاد مردم به جای توقف در یک نقطه.
دومین مسئلهای که هم در جنبش 96 و هم در جنبش 98 بروز کرد مسئله تقابل سازماندهی و خودانگیختگی است. در نبود نهادهای حزبی و اتحادیهای و سرکوب مستمر حتی نطفههای سازمانیابی جمعی، تودهی معترض در هر دو رخداد با واقعیتی چارهناپذیر روبرو شد: هیچ رهبری هیچ سازمانی هیچ نهادی نداریم. گزافهگوییهای بخشهای گوناگون رژیم و اپوزیسیون آن به یکسان در مواجهه با واقعیت، یک دروغ آشکار از کار در آمد: رژیم، از آنرو که ادعای ابلهانه وجود سازمانی متشکل که تودههای مردم یا به قول آنها اشرار را به تخریب نهادهای مالی و نظامی واداشت با هیچ منطقی منطبق نبود: بروز اعتراضات در پی یک تصمیم ناگهانی و کاملا مخفیانه رخ داد، تصمیمی که حتی از وزیران کابینه هم پنهان بود. علاوه بر این قطع سراسری اینترنت نشان داد که چنته اپوزیسیون خارج از کشور که ادعای رهبری جنبش خودانگیخته مردم را دارد بشدت خالی است: در خلال یک هفته قطعی سراسری اینترنت در سایتهای این مدعیان کوچکترین خبر واقعی از درگیریها نبود. قاعدتا مدعیان بیشعور فرشگردی و سلطنتطلب که ادعای رهبری این جنبش را میکنند و مدعیاند که چند سال کار تدارکاتی کردهاند (و فقط با همین حرف طناب دار معترضان را تنگتر میکنند) م
یبایست قادر باشند اندک خبری را در ماهوارهها که لحظهای قطع نشد نشان دهند. اما واقعیت دقیقا چیست؟ جنبش مردم کاملا بیرهبر بود، کاملا بیسازمان و کاملا خودانگیخته بود. به نظر میرسد همه مردم داخل ایران به خوبی متوجه تفاوت واقعیت با ادعاهای رژیم و اپوزیسیون توخالیاش شدهاند و طبیعی است که در گرماگرم مبارزات روزمره به سمت ایجاد نطفههایی از همبستگی و وحدت عمل پیش بروند. این روند نخستین تفاوت چشمگیر اعتراضات 96 با 98 است. در 96 هنوز مفهوم هماهنگی بین معترضان درک نشده بود. در 98 این فهم خود را به شکل چشمگیری نشان میدهد. سازمان و تشکیلات هماهنگکننده از دل مبارزات خود مردم بیرون میآید، نه از بالا مانند 88 و نه همانند ادعاهای دروغین و سراپا دروغین اپوزیسیون پوشالی خارج از کشور با تحمیل ارادهی آنها. این روند به نظرم دستاورد بسیار بزرگی است که میتواند نقطه اختتامی بر تمامی بحثهای بیپایان تقابل خودانگیختگی و سازمان بگذارد.
رژیم بشدت غافلگیر شد. برخلاف نظر بسیاری که طرح افزایش سیصد درصدی قیمت بنزین با بررسی تبعات آن ارائه شد، این ادعاها فقط با نگاه به موج عظیم مردمی و خسارات وارده توخالی از آب در میآید. اما این غافلگیری محدود بود و بسرعت مراکز تصمیمگیری با پویایی چشمگیری نقاط ضعف خود را سازمان دادند و به تاکتیکی دست زدند که غافلگیرکننده بود. قطع سراسری اینترنت. قاعدتا در ذهن بدگمانترین افرادی که تجربهی مواجهه با چنین وضعیتی را داشتهاند این فکر وجود داشت که رسانههای گوناگون خبرگیری و انتقال خبر با افت یا قطعی حتمی برای مدتی معین روبرو میشود، اما تاکتیک بسیار کارآمد رژیم عملا وضعیتی جدیدی را پیش آورد که بیتردید در آینده و در هر جریان اعتراضی بعدی حتی شدیدتر تکرار میشود. یک هفته قطعی سراسری چندین چیز را برملا ساخت: توهم تاثیر و کارآمدی شبکههای مجازی بر فعالیت واقعی دود شد و به هوا رفت. ما ماندیم و علی و حوضش. این تصور که هر شهروند شهروند خبرنگار است و اینکه از بین تمامی راههای ساده ارتباطی همه چیز به رابطهی مجازی محدود میشود ضربه سختی خورد. تصورات انقلاب 57 و مردمی که بدون موبایل، اینترنت و انواع امکانات کنونی دستخالی مبارزه میکردند، بسیاری را به فکر یافتن راههای بدیل انداخت. در وهلهی نخست ذهن به تکرار اسطورههای منسوخ 57 کشانده میشود اما ماجرا این است که یک رخداد سپریشده تاثیرات قاطعی بر شرایط بعد خود دارد. بازگشت به 57 ممکن نیست. اما وضعیت در حال شبیهسازی آن است. اینجا همان دستاورد هنوز ذهنی و نه مادی تظاهرات آبان 98 است: چگونه میتوان در شرایط نوین قرن بیست و یکم در حالی که تمامی امکانات قرن بیست و یکم از تو سلب میشود، عمل کرد. پاسخ هنوز ناروشن است اما همینکه خود سوال طرح میشود جای خشنودی بسیار دارد.
آینده در چنته خود بسیار بدیلها دارد!
از فیس بوک حسن مرتضوی
۳ آذر ۱۳۹۸