لوموند: قایق سرگردان لبنان

مقالات
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

فرو ریختن ، غرق شدن، رها شدن در میان امواج ، خودکشی کردن ، تخریب کردن خود ، حتی ناپدید شدن. ما تقریباً دو سال است که نمی دانیم کدام فعل را باید برای فروپاشی طولانی لبنان به کار برد.

نویسنده Henri Mamarbachi برگردان شروين احمدي 

لبنان در حال فرو رفتن در بحرانی است که مسئولیت آن بر دوش رهبران این کشور است. آنهائی که در زورآزمائی های سیاسی خویش درگیر و نسبت به نمایش رقت انگیزی که به جهان ارائه می دهند و وضعیت بد مردم کشور ، فقیر یا از طبقه متوسط، بی تفاوت هستند. همانند همه کشورها ، ثروتمندان ناز پرورده (happy few) به دلیل درآمدی که از خارج دریافت می کنند ، روز و شب در استراحتگاههای مجلل زمستانی در کوهستانهای لبنان به شادی و جشن مشغولند.

با آغاز بحران اقتصادی- اجتماعی (شورش خیابانی ، ورشکستگی مالی) ، لبنانی ها به حال خود رها شده اند و به برق ، بنزین و مازوت دسترسی ندارند. قیمت نان سرسام آور است ، داروها نایاب است و بیمارستان ها از کمبودها رنج می برند.

ریاض سلامه ، رئیس بانک مرکزی در مصاحبه با یک ایستگاه رادیویی محلی در ١٤ اوت ٢٠٢١ اعلام کرد :« هیچ کس دیگر بر لبنان حکومت نمی کند». روز دوشنبه ٢٣ اوت ، قیمت یک گالن ٢٠ لیتری بنزین از ٧٧ هزار و ٥٠٠ لیر به ١٢٩ هزار لیر رسید . هر گالن معادل ٦.٥ دلار (٥.٤٨ یورو) است. در کشوری که همه چیز وارد می شود و پول ملی بیش از ٩٠٪ از ارزش خود را از دست داده ، دلار پول مرجع شده است. هر دلار امروز معادل ٢٠ هزار لیر در مقابل ١٥٠٠ لیر قبل از بحران است.

از زمان آغاز سهمیه بندی یارانه به واردات توسط بانک مرکزی در ژوئن ٢٠٢١ ، قیمت سوخت عملاً در دو ماه سه برابر شده است. این افزایش قیمت به کل اقتصاد سرایت کرده و قیمت ها را در کشوری که دچار «ابر تورم» است و طبق گزارش سازمان ملل ، تقریباً ٧٨ درصد از مردم زیر خط فقر زندگی می کنند، بازهم افزایش داده. قیمت سایر مایحتاج اولیه (نفت ، نان و ...) نیز همان مارپیچ تورم را دنبال کرده است.

اگر کشور هنوز عملا زیر نور شمع زندگی نمی کند ، اما خانه ها فقط دو ساعت در روز به برق دسترسی دارند ، و باقی مواقع برق توسط ژنراتورهای شرکت های خصوصی تامین می شود. با این حال ، دسترسی به برق این ژنراتورها وابسته به توانایی پرداخت هزینه سوخت مازوت آنهاست ، که بخش بزرگی از جمعیت توانائی آنرا ندارد. ژان آنتونیوس ، نجاری که در یک آپارتمان دو اتاقه به همراه خانواده اش در بیروت زندگی می کند ، می گوید: «من با برق دولتی زندگی می کنم» ، زیرا مازوت به طور فزاینده کمیاب و گران است. با این حال ، شرائط زندگی برحسب مناطق کشور و درآمد مردم به شدت متضاد است. لیلیان ، یک بازنشسته که وضعیت نسبتاً راحتی دارد و به تنهایی در یک روستای کوهستانی کوچک زندگی می کند ، از هفت ساعت برق مورد نیاز خود که از سوی ایالت و ژنراتور شخصی اش تامین می شود، راضی است.

نزاعی مرگبار بر سر یک گالن بنزین

بنزین نیز همین وضعیت را دارد و قیمت آن همچنان سرسام آور است و باعث ایجاد صف های باورنکردنی در مقابل جایگاه های بنزین می شود. در منطقه عکار، بسیار فقیر و هم مرز با سوریه ، نزاع در اطراف یک جایگاه بنزین در روز یکشنبه ، ١٥ اوت ٢٠٢١ باعث آتش سوزی ای شد که ٢٩ کشته برجای گذاشت. برخی از خانواده های قربانیان با آتش زدن خانه صاحب کامیون واکنش نشان دادند. او مضنون به قاچاق بنزین به سوریه است و بدین ترتیب کمبودهای ناشی از آن را تشدید می کند.

ساعاتی بعد ، در حومه بیروت ، ورود بنزین به جایگاهی که گروهی از رانندگان در انتظار نوبت خود بودند ، باعث شادی ای شایسته یک عروسی بزرگ شد. یک ویدئو جمعیت خوشحالی را نشان می داد که در بزرگراهی دبکه(رقصی سنتی) می رقصیدند.

لبنان این چنین زندگی می کند ، در میانه شادی زودگذر برخی و بدبختی دیگران. با انباشت بحران ها ، از زمان انفجار انبار بزرگ ٢٧٠٠ تن نیترات آمونیوم در ٤ اوت ٢٠٢٠ که بخشی از پایتخت را ویران کرد و بیش از ٢٠٠ نفر را کشت، کشور در میان امواج رها شده و بی ناوبر است. تحقیقات رسمی هنوز در مورد این حادثه پیشرفت نکرده است. نهادها دیگر کار نمی کنند. از آن زمان تا کنون سه شخصیت از میان حرمسرای قدرت برای تشکیل کابینه ای از تکنوکرات های بی طرف (برخلاف سیاستمداران فاسد) تعیین شده اند تا اصلاحات اقتصادی و اجتماعی حیاتی برای کشور را پیش ببرند. امری که تاکنون بیهوده بوده است. گویا تکنوکرات بی طرف در کشوری مانند لبنان می تواند معنا داشته باشد.

در نتیجه ، مهاجرت وسیع جمعیت به سوی آسمان هائی ملایم تر ادامه دارد. نایلا آریدا ، که در رنج همه این افراد شریک است ، می گوید: « دوستانی که علی رغم بحران های مختلف هرگز لبنان را ترک نکرده بودند ، بالاخره رفتند و پدربزرگ ٩٠ ساله شان را نیز با خود بردند.»

« الاغی دو گانه »

برای کشوری که تحت نفوذ شدید خارجی قرار دارد ، نه دو دیدار امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه در سال گذشته ، نه درخواست های بسیاری از کشورها ، و نه فریادهای زنگ خطر از سوی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول (IMF) که اعلام آمادگی کرد که حساب های دولت را بررسی و از برنامه اصلاحات حمایت کند، باعث جابجائی «الاغ لبنانی» نشد. این لقبی است که مردم به نخبگان در قدرتی(نومنکلاتورا) داده اند که با آنها بدرفتاری می کند.

زیرا این الاغ یک موجود دوگانه است که از یک کتاب اساطیری بیرون آمده ، اما با گذشت زمان بسیار واقعی شده است. کسانی که در رأس دولت قرار دارند: رئیس جمهور (مسیحی) ، رئیس پارلمان (شیعه) و نخست وزیر (سنی) ، و همچنین رئیس بانک مرکزی با علایقی متفاوت و بیشتر اوقات به بهانه جعلی محافظت از یک جامعه مذهبی ، در بازی قدرتی شرکت دارند که کل یک موزائیک متناقض را تشکیل می دهند.

چوب لای چرخ حریف قرار دادن به بهترین صورت، تبدیل به قاعده جدید بازی سیاسی شده است که هر روز بیشتر آنرا فرو می کاهد و در رسانه ها و شبکه های اجتماعی دنبال می شود.

از اینرو ، رییس جمهور میشل عون مظنون است که می خواهد داماد خود جبران باسیل را در انتخابات بعدی به ریاست دولت منصوب کند. نبیه بری ، رئیس ثروتمند و ابدی پارلمان ، به دنبال تمدید نامحدود مقام خود و پیروزی در رقابت با حریف منفورش ، ژنرال میشل عون است. او درعین حال مراقب ثروت عظیم خود و اطمینان بخشیدن به جامعه مذهبی و مشتریان سیاسی اش است. نجیب میقاتی ، رئیس دولت ، بهترین روابط را با پادشاهی های نفتی ثروتمند دارد که مدتها ضامن رونق اقتصادی کشور سرو بودند.او همچنین روابطش را با ایران و سوریه حفظ کرده است. ناگفته نماند که حزب الله شیعه ، دولتی در داخل یک دولت است با نیروی نظامی ، بودجه و طرفداران خود و البته اطاعت اش از تهران.

ریاض سلامه ، رئیس بانک مرکزی ،که مردم او را به غارت ذخایر ارزی کشور و برانگیختن بحران مالی متهم می کنند ،هیچگاه ثروت بزرگ خود را انکار نکرده است (او در کشورهایی مانند سوئیس تحت پیگرد قانونی قرار دارد). سلامه اما ورشکستگی سیستم بانکی و بانک مرکزی را ناشی از خواسته های بی فکر سازمان های دولتی برای جبران کسری ها و سوءمدیریت شان می داند که فقط به نفع حامیان سیاسی عالی رتبه آنها است.

بین تهران و واشنگتن

آیا چنین هرمی قدرتی نمی تواند فرو ریزد ؟ آیا تا کنون چنین زوال و بی مسئولیتی را دیده ایم ؟ بدون تردید نه ، به غیر از برخی کشورهای فاسد که کم و زیاد به حیاتشان ادامه می دهند. آیا لبنان محکوم به پیوستن به این کشورهای آلوده است ؟ آنتوان آندراس ، تاجر و نماینده سابق مجلس نمایندگان می گوید: «لبنان نابود شده است». این کشور که از نظر جغرافیایی در مرکز یک منطقه پرآشوب واقع شده و ویترین – کثیف یا آراسته - شرق مدیترانه است ، همچنان در قلب درگیری و توجه آشکارا منفعت جویانه برخی قدرتها قرار دارد که یادآور دوران جنگ سرد است.

و نه هر قدرتی. ایران و ایالات متحده در اواسط ماه اوت اعلام کردند که آماده هستند با تامین برق و بنزین به مردم لبنان کمک کنند. در حال حاضر به نظر می رسد مردم با شک و همچنین نگرانی با این موضع گیری ها روبرو می شوند.پشت این سخاوت ناگهانی چه چیزی پنهان شده است ؟

پرده اول: روز پنجشنبه ١٩ اوت ، رئیس حزب الله در سخنرانی خود به مناسبت عاشورا ، ورود «قریب الوقوع» یک کشتی ایرانی حامل سوخت را اعلام می کند . طبق خبر سایت تخصصی TankerTrackers این کشتی در ٢٦ آگوست به مقصد رسیده است. حسن نصرالله مشخص کرد که این محموله برای « بیمارستان ها ، کارخانه های تولید مواد غذایی و دارو ، نانوایی ها و ژنراتورها» در نظر گرفته شده است. سه روز بعد ، او افزود که کشتی دوم بارگیری شده از ایران باید «طی چند روز آینده» حرکت کند.

حزب الله همچنین به دولت لبنان پیشنهاد داده است که شرکت های حفاری ایرانی را برای بهره برداری از هیدروکربن های دریایی، استخدام کند. این موضوعی بحث برانگیز با اسرائیل است ، زیرا مذاکرات بین دو کشور ماه هاست بر سر تعیین مرزهای دریایی هر یک به بن بست رسیده است. در حالی که نفت یافت شده در مرزهای ساحلی لبنان قرار دارد.

پرده دوم: دوروتی شیا ، سفیر آمریکا در بیروت ، ساعاتی پس از اولین اعلام حزب الله ، در مصاحبه با کانال العربیه در عربستان سعودی ، گفت که کشورش در حال مذاکره « با دولت های مصر و اردن (...) و بانک جهانی برای دستیابی به راه حل های واقعی و پایدار » برای مشکل انرژی در لبنان است. با این وجود ، او پذیرفت که «موانع» خاصی وجود دارد.

به گفته کارشناسان ، چنین پیشنهادی به معنی آنست که این گاز از سوریه عبور کند ، جایی که خط لوله متصل کننده لبنان به مصر و اردن ، خط لوله گاز عربی(Arab Gas Pipeline) ، به طول ١٢٠٠ کیلومتر و تا حدی فرسوده در آن قرار دارد. بدتر از این ، سوریه در حال حاضر تحت تحریم های واشنگتن قرار دارد ، امری که مانع اجرای توافق چند جانبه با این کشور برای تامین برق لبنان می شود.

حزب الله خواهان انست که لبنان به ایران (و عموما به آسیا) برای توسعه روابط تجاری خود که از لحاظ تاریخی حول کشورهای غربی متمرکز شده است ، روی آورد. اما از مسئولانی که تقریباً در همه موضوعات چند دسته شده اند ، چه انتظاری می توان داشت ؟ سعد حریری ، نخست وزیر سابق ، سخنان رهبر جنبش شیعه را محکوم کرد و آن را تضعیف «حاکمیت» لبنان دانست. حرفی که از سوی او فقط طنزی غم انگیز است.

اما آمریکایی های «شرور» در حال چه کاری هستند ؟ چند سال پیش ، آنها یک پروژه بزرگ را آغاز کردند که هدف آن ساختمان مجتمع دیپلماتیک جدیدشان در زمینی به وسعت ١٧٤ هزار متر مربع ، واقع در کوهی در شمال بیروت و مشرف به دریا ، بود. ساختمانی فوتوریستی که باید در سال ٢٠٢٣ کامل شود. به گفته طراحان، این سفارتخانه قرار است بعد از بغداد به بزرگترین سفارت امریکا در منطقه تبدیل شود.

این مثال امکان گمانه زنی درباره مقاصد آمریکایی ها در لبنان و منطقه را با وجود شکست های تلخ اخیر شان می دهد. در چنگال این یا آن قدرت (سوریه چندان دور نیست ، و اسرائیل در حال تماشا است) ، لبنان رها شده از سوی رهبران کنونی اش ، آیا برای همیشه نفرین شده باقی خواهد ماند؟