چین و آمریکا در آستانه جنگی شدید قرار دارند

مقالات
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

پایگاه تحلیلی «مدرن دیپلماسی» در گزارشی نوشت: همین حالا، نومحافظه‌کارانی که بایدن دور خودش جمع کرده است، او را تهدید می‌کنند که اگر از تهدیدات فراوانش ضد چین عقب‌نشینی کند، او را متهم خواهند کرد که «تایوان را از دست داده» است.

تهدیدات مطرح شده توسط بایدن از جمله عبارتند از اینکه دولت آمریکا سیاست «چین واحد» که از زمان انعقاد «اعلامیه شانگهای» در تاریخ ۲۸ فوریه ۱۹۷۲ پابرجا بوده است را کنار خواهد گذاشت. دولت آمریکا اعلامیه مذکور را با چین منعقد نمود و در قالب آن تعهد داد که «آمریکا تصدیق می‌کند که همه چینی‌ها در هر دو سوی تنگه تایوان معتقدند فقط یک چین واحد وجود دارد و تایوان بخشی از چین است. دولت آمریکا این موضع را به چالش نمی‌کشد. دولت آمریکا بار دیگر بر علاقه‌مندی خود در خصوص حل‌وفصل مسالمت‌آمیز مسئله تایوان توسط خود چینی‌ها تأکید می‌کند.»

تصمیم باید می‌تواند آمریکا را شکست ‌دهد

این پایگاه اروپایی می‌نویسد: اگر بایدن از این سیاست تبعیت کند و به تهدیدات خود مبنی بر حمله به چین در صورت وقوع جنگ میان تایوان و چین عمل نکند، در آن صورت نومحافظه‌کاران خواهند گفت که آمریکا تحت زمامداری بایدن «در کنار متحدانش نایستاده» و اینکه چین عملاً آمریکا را شکست داده و نگذاشته به قدرت شماره ۱ تبدیل شود. صرفاً به این خاطر که بایدن برخلاف خواسته اخیر نومحافظه‌کاران («مجموعه نظامی ـ صنعتی» آمریکا یا تولیدکنندگان سلاح و بسیاری از لابی‌گرها و حامیان آنها در کنگره، مطبوعات، و جاهای دیگر) از تغییر دادن سیاست آمریکا امتناع ورزیده است.

کنترل ویکی‌پدیا در دستان سازمان سیا

سازمان سیا که توسط ترومن ایجاد شد، مطالب وب‌سایت ویکی‌پدیا را ویرایش می‌کند و حتی می‌نویسد. به همین خاطر، مدخل مربوط به «تایوان» با این عبارت آغاز می‌شود: «تایوان، با عنوان رسمی جمهوری چین، کشوری واقع در شرق آسیاست.» اما معرفی تایوان به‌عنوان یک «کشور» به جای یکی از استان‌های چین دروغی بیش نیست، نه فقط به این خاطر که تایوان به‌عنوان یک کشور مورد پذیرش سازمان ملل قرار نگرفته است (علیرغم آنکه تایوان در قالب تبلیغات خود از سازمان ملل مصرانه خواسته که به یک کشور عضو سازمان ملل تبدیل شود)، بلکه همچنین بدان خاطر که آمریکا خودش در سال ۱۹۷۲ اصولاً وعده داده بود که مخالف هرگونه درخواست دولت تایوان مبنی بر تبدیل شدن به یک کشور مجزا ــ و مستقل از چین ــ است.

لابی پنتاگون به دنبال حمله آمریکا به چین است

از سال ۱۹۷۲ به بعد، چنین درخواستی از طرف دولت تایوان ناقض سیاست رسمی دولت آمریکا قلمداد گردیده است و حمله آمریکا به چین صرفاً خیال خامی است که «مجموعه نظامی ـ صنعتی» در سر می‌پروراند. بنابراین، درخواست نومحافظه‌کاران در خصوص حمایت دولت آمریکا از بیانیه علنی دولت تایوان مبنی بر اینکه دیگر بخشی از چین نیست، گوشه‌ای از فشارها علیه بایدن است تا او را وادار به تسلیم در برابر لابی پنتاگون کنند (یعنی همان لابی که او را رئیس‌جمهور کرد). بایدن شاید تهدیدات مزبور را برای خوشامد حامیان مالی خود مطرح کرده باشد، اما اگر به هر یک از آن تهدیدات عمل کند، جنگ میان آمریکا و چین در خواهد گرفت.

چین اصرار دارد که چینی‌های ضدکمونیست که در سال ۱۹۴۵ به جزیره فورموسا چین یا تایوان فرار کردند ــ ژاپن جزیره مزبور را بین سال‌های ۱۸۹۵ تا ۱۹۴۵ تصرف و اشغال نظامی کرده بود ــ آنجا را به صورت غیرقانونی تحت کنترل خود درآوردند، همانگونه که ژاپن بین سال‌های ۱۸۹۵ تا ۱۹۴۵ بطور غیرقانونی آنجا را تحت کنترل گرفته بود. بنابراین، چین ادعا می‌کند که تایوان به‌عنوان یکی از استان‌های چین باقی مانده و باقی می‌ماند، همانطور که حداقل از سال ۱۶۸۳ به بعد یکی از استان‌های چین بوده است، یعنی زمانی که سلسله چینگ آن را رسماً بخشی از چین اعلام کرد. تایوان تا سال ۱۸۹۵ بدین منوال اداره شد تا آنکه چین به تصرف ژاپن درآمد. یکی از مفاد معاهد صلح این بود که تایوان از آن به بعد به قلمرو ژاپن تبدیل می‌شد و دیگر بخشی از چین محسوب نمی‌شد.

بایدن در حال ارزیابی جنگ با چین

پس از جنگ جهانی دوم که در جریان آن آمریکا تحت زمامداری فرانکلین روزولت با چین علیه ژاپن متحد شده بود، آمریکای ترومن (سرچشمه نومحافظه‌کاری یا امپریالیسم آشکار آمریکا) از چینی‌های ضدکمونیست، و نه سرزمین اصلی چین، حمایت کرد و بدین ترتیب از استقلال تایوان از سرزمین اصلی حمایت به عمل آورد. با این حال، نومحافظه‌کاری سفت و سخت آمریکا با رنگ و بوی ترومن رسماً با انعقاد اعلامیه شانگهای در سال ۱۹۷۲ پایان یافت. بایدن اکنون مشغول بررسی این مسئله است که آیا آمریکا وارد جنگ خواهد شد تا فشار نومحافظه‌کارانه و امپریالیستی ترومن را نه تنها احیا کند، بلکه اکنون بیش از شدت بخشد ــ و حتی پا را از ترومن فراتر بگذارد.

تبدیل دفتر نمایندگی تایوان در واشنگتن به سفارتخانه

این گزارش می‌افزاید: آنچه در حال حاضر دارد اتفاق می‌افتد، به شرح زیر است: نشریه فایننشال تایمز روز ۱۰ سپتامبر در گزارشی با عنوان «خطر عصبانیت پکن در پی پیشنهاد واشنگتن در خصوص تغییر نام دفتر تایوان در آمریکا» نوشت که نومحافظه‌کاران به بایدن فشار آورده‌اند تا جایگاه دیپلماتیک دفتر نمایندگی تایوان در واشنگتن را تغییر دهد تا دفتر مزبور بدین طریق به یک سفارت‌خانه کشوری تبدیل شود. «تصمیم نهایی در این خصوص هنوز گرفته نشده و نیازمند امضای یک دستور اجرایی توسط رئیس‌جمهور جو بایدن است.» این دستور اجرایی تلویحاً موجب فسخ اعلامیه شانگهای می‌شود و به سیاست سفت و سخت «ضدکمونیستی» (اما عملاً امپریالیستی) رجوع می‌کند که در قالب آن، دولت آمریکا تسلیحاتش (و شاید سربازانش) را به اندازه کافی نزدیک چین مستقر خواهد کرد تا بتواند چین را ظرف ده دقیقه از طریق یک حمله هسته‌ای غافلگیرانه نابود کند و قابلیت‌های تلافی‌جویانه این کشور را از بین ببرد. چنین چیزی حتی بدتر از بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۳ است که آمریکا را در معرض خطر قرار داد. البته، دولت چین چنین چیزی را تحمل نخواهد کرد. آنها اکنون نیز چنین چیزی را تحمل نمی‌کنند.

واکنش شدید چین به هرگونه تغییر در وضعیت تایوان

روزنامه دولتی چین موسوم به گلوبال تایمز روز ۱۲ سپتامبر با انتشار گزارشی با عنوان «یادداشت سردبیری گلوبال تایمز: به آمریکا و جزیره تایوان یک درس واقعی بدهید، اگر خواهانش هستند» نوشت:

«اگر آمریکا و جزیره تایوان نام‌ها را تغییر دهند، آنها مظنون به عدول از خط قرمز «قانون ضد تجزیه» چین خواهند بود و سرزمین اصلی چین مجبور خواهد شد تدابیر اقتصادی و نظامی شدیدی به منظور مقابله با استکبار آمریکا و جزیره تایوان اتخاذ کند. آنگاه، سرزمین اصلی باید تحریم‌های اقتصادی شدیدی ضد جزیره وضع کند و حتی جزیره را بسته به شرایط، به محاصره اقتصادی دربیاورد.

«در بُعد نظامی، جنگنده‌های چین باید بر فراز جزیره تایوان به پرواز دربیایند و حریم هوایی تایوان را در درون منطقه گشت‌زنی ارتش آزادی‌بخش خلق بگنجانند. این گامی است که سرزمین اصلی باید دیر یا زود بردارد. تغییر نام یک دلیل کافی برای سرزمین اصلی چین است تا ادعای خویش در خصوص مالکیت بر جزیره تایوان را تقویت کند. پیش‌بینی می‌شود که ارتش تایوان جرئت نخواهد کرد مانع پرواز جنگنده‌های ارتش آزادی‌بخش خلق بر فراز جزیره شود. اگر طرف تایوانی جرئت به خرج دهد و آتش بگشاید، سرزمین اصلی چین تردید به دل راه نخواهد داد و ضربه قاطع و ویرانگری به قوای «استقلال تایوان» وارد خواهد کرد.

آمریکا و چین، یکی باید کوتاه بیاید

«مهم‌تر از همه، اگر سرزمین اصلی چین این بار چشمان خود را بر روی آمریکا و جزیره تایوان ببندد، آنها بی‌شک پا را از این هم فراتر خواهند گذاشت. طبق گزارشات، جوزف وو مسئول امور خارجه جزیره تایوان روز جمعه در گفتگوها میان مقامات امنیتی ارشد آمریکا و جزیره شرکت کرده است. دفعه بعد، آنها شاید چنین نشستی را بطور علنی حتی در محل وزارت امور خارجه آمریکا در واشنگتن برگزار کنند. از آنجا که آمریکا «اجلاس سران برای دموکراسی» را تا پایان سال جاری برگزار خواهد کرد، اگر با گستاخی آمریکا و جزیره تایوان مقابله نکنیم، واشنگتن شاید حتی از تسای اینگ ون برای شرکت در آن اجلاس دعوت به عمل بیاورد. چنین چیزی ذاتاً بدتر از دیدار لی تنگ هوی رهبر منطقه‌ای تایوان از آمریکا به‌عنوان «دانش‌آموخته» در سال ۱۹۹۵ است.

«اگر سرزمین اصلی چین با همه این موارد مدارا کند و خشم خود را به خاطر صلح فرو برد، آیا صلح برقرار خواهد شد؟ اگر سرزمین اصلی چین قاطعانه پاسخ ندهد، ناوهای جنگی آمریکا در جزیره تایوان لنگر می‌اندازند، هواپیماهای جنگی‌اش در جزیره فرود می‌آیند، و نیروهایش شاید بار دیگر در جزیره مستقر شوند. آنگاه، بر سر آبرو و اعتبار چین به‌عنوان یک قدرت بزرگ چه خواهد آمد؟ این کشور چگونه می‌تواند سازوکار دفاع از منافع خویش را در عرصه بین‌المللی حفظ کند؟»

بنابراین، از میان آمریکا و چین، یکی باید کوتاه بیاید ــ وگرنه آتش جنگ میان چین و آمریکا شعله‌ور خواهد شد.

متحدان هر یک از طرفین هم ممکن است درگیر شوند

در بخش دیگری از این گزارش آمده است: البته هر یک از طرفین متحدان خود را دارد. شاید انگلیس برای فتح چین دست به مخاطره بزند و شاید روسیه برای فتح آمریکا دست به مخاطره بزند. اما در هر صورت، اگر بایدن تسلیم نومحافظه‌کاران شود، حاصل آن جنگ جهانی سوم خواهد بود.

آنها به شدت به بایدن فشار می‌آورند. برای مثال، نیل فرگوسن چهره نومحافظه‌کار انگلیسی روز ۲۰ آگوست در نشریه اکونومیست نوشت:

«در خصوص اوج‌گیری چین هیچ چیز تغییرناپذیر نیست، چه برسد به روسیه، آنهم در شرایطی که همه کشورهای کوچک‌تری که با آنها همسو هستند، از کره شمالی گرفته تا ونزوئلا، وضعیت اقتصادی بدی دارند. جمعیت چین سریع‌تر از پیش‌بینی‌ها رو به پیری گذاشته است. نیروی کار این کشور نیز دارد آب می‌رود. بدهی‌های سرسام‌آور بخش خصوصی مانعی بر سر راه رشد اقتصادی چین است. سوءمدیریت اولیه چین در خصوص مقابله با شیوع کووید ـ ۱۹ عمدتاً به جایگاه بین‌المللی این کشور لطمه زده است. همچنین این خطر وجود دارد که چین در زمینه بحران اقلیمی مایه دردسر شود، چرا که این کشور قادر نیست به آسانی از عادت خود در زمینه سوزاندن زغال‌سنگ به منظور به حرکت درآوردن چرخ صنایع خود دست بکشد.

«با وجود این، به سادگی می‌توان دید که پیامد رویدادهای جاری می‌تواند به یک جنگ بی‌مورد دیگر به احتمال بسیار زیاد بر سر تایوان بینجامد، تایوانی که شی جین‌پینگ سخت خواهانش است و آمریکا (بطور مبهم) متعهد به دفاع از آن در برابر حمله است...

«جاه‌طلبی‌های شی جین‌پینگ رهبر چین ــ در کنار اقدام وی در احیای خصومت ایدئولوژیکی حزب کمونیست چین ضد آزادی‌های فردی، حاکمیت قانون، و دموکراسی ــ بر هیچکس پوشیده نیست... اگر پکن به تایوان حمله کند، اکثر آمریکایی‌ها احتمالاً سخنان نویل چمبرلین نخست‌وزیر انگلیس را انعکاس خواهند داد که تلاش آلمانی‌ها به منظور تجزیه چکسلاواکی در سال ۱۹۳۸ را اینگونه توصیف کرده بود: «ستیز در یک کشور دوردست میان مردمی که درباره‌شان هیچ نمی‌دانیم...»

«این امر ما را به سمت مسئله اصلی سوق می‌دهد. دلمشغولی بزرگ چرچیل در دهه ۱۹۳۰ این بود که دولت به جای آنکه در واکنش به رفتارهای تهاجمی هیتلر، موسولینی، و دولت نظامی‌گرای شاهنشاهی ژاپن دوباره با قدرت مسلح شود، در این خصوص امروز و فردا می‌کند ــ امری که منطق ورای سیاست کج‌دار و مریز دولت بود. استدلال اصلی حامیان سیاست مزبور آن بود که فشارهای مالی و اقتصادی ــ از جمله هزینه بالای اداره یک امپراتوری که از فیجی تا گامبیا و گینه و ونکوور کشیده شده بود ــ روند سریع‌تر مسلح‌سازی مجدد را غیرممکن می‌سازد.

«شاید خیال‌پردازی به نظر برسد اگر که گفته شود آمریکا امروز با تهدیدات مشابهی ــ نه فقط از طرف چین، بلکه همچنین از طرف روسیه، ایران، و کره شمالی ــ مواجه است. با این حال، همین که چنین چیزی خیال‌پردازی به نظر می‌رسد، گویای همه چیز است. اکثریت آمریکایی‌ها همانند اکثر انگلیسی‌هایی که در فاصله بین دو جنگ بسر می‌بردند، صرفاً دوست ندارند به این فکر کنند که یک جنگ تمام و عیار ضد یک یا چند حکومت خودکامه ممکن است بر تعهدات نظامی پیشاپیش فراوان کشورشان افزوده شود.»

چین مطلقاً جایی برای عقب‌نشینی ندارد

اندیشمندان در ازای اینگونه تبلیغات پول خوبی از «مجموعه نظامی ـ صنعتی» (شرکت‌هایی نظیر لاکهید مارتین) دریافت می‌کنند. مقایسه دولت چین با آلمان نازی و طرح این پیشنهاد که بایدن در آمریکای امروزی به چرچیل انگلیس (به همان اندازه امپریالیستی) در اواخر دهه ۱۹۳۰ تبدیل شود، شاید به معنی واقعی کلمه به اندازه کافی احمقانه باشد و به گونه‌ای کاملاً اشتباه الهام‌بخش فردی مثل بایدن شود. اگر اینگونه شود، جنگ جهانی سوم به راه خواهد افتاد.

در پایان این گزارش عنوان شده است: سردبیر نشریه گلوبال تایمز روز ۱۴ سپتامبر نوشت که «چین مطلقاً جایی برای عقب‌نشینی ندارد. اصل چین واحد یک اصل بنیادین است که باید بر روی آن پافشاری کنیم.» به همین نحو، در جریان بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۳ ــ هنگامی که شوروی قصد داشت موشک‌های خود را در جزیره‌ای در نزدیکی سواحل آمریکا مستقر کند ــ آمریکا آماده بود تا در صورت لزوم وارد جنگ جهانی سوم شود و نگذارد چنین چیزی رخ دهد. آمریکا «خط قرمز» خود را وضع کرد و شوروی از آن عدول نکرد. منتظر می‌مانیم تا ببینیم بایدن چکار خواهد کرد. اگر او تصمیم اشتباهی بگیرد، در آن صورت منتظر می‌مانیم تا ببینیم چین چکار خواهد کرد.