لوموند: «من به تسلیم و شکست مردم اعتقادی ندارم»

مقالات
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

ژرژ کورم ، متخصص خاورمیانه ، تأیید می کند که اگر خیزش های مردمی سال ٢٠١١«مستقیماً ضد استعمار یا ضد امپریالیسم نیستند» ، ولی خواستار «آزادی جمعی» می باشند که در ذات مبارزات رهایی بخشی نقش بسته است. مصاحبه توسط پیر بربانسه روزنامه نگار اومانیته انجام گرفته است.

چگونه امروز میتوان درباره «بهار عربی» صحبت کرد؟

ژرژ کورم : من اصطلاح «بهار عربی» را دوست ندارم. واژه ای وارداتی از تاریخی دیگر، از قاره اروپا که مانع میشود تا واقیت تاریخی کنونی این شورشها در نظر گرفته شود. بنابراین من ترجیح می دهم از « شورش های عربی ٢٠١١ » صحبت کنم، که دوره جدیدی را در تاریخ عرب گشود. علاوه بر این، متعجبم از اینکه در مقالات دانشگاهی و آکادمیک غربی نشانی از تاثیر این شورشها بر قیامهای آنسوی مدیترانه نیست. شورش برآشوبیدگان در اسپانیا و یونان، تا اشغال وا ل استریت در آمریکا ...این نوع به فراموشی سپردن در غرب نشان از ادامه یک نگرش ذات باورانه نسبت به دنیای عرب دارد، علی رغم وجود جریانهای دانشگاهی پسااستعماری یا پست مدرن.

شورش های سال ٢٠١١ مستقیماً ضد استعمار یا ضد امپریالیسم نیستند. با این حال ، ندای «آزادی» ، که در اغلب شعارهای تظاهرکنندگان می شنویم، باید به عنوان ادامه مبارزات ضد استعماری درک شود ؛ این خواست آزادی جمعی است.

از اوایل سال ١٨٤٠ ، حتی قبل از بروزجنبش صهیونیستی ، انگلیسی ها طرفدار متقاعد کردن شهروندان انگلیسی یهودی تبار به استقرار در فلسطین برای مقابله با نفوذ فرانسه در شرق مدیترانه بودند. اعلامیه بالفور (١٩١٧) ، و به طور كلی حمایت اروپا از صهیونیسم بخشی از كنترل استعماری جهان عرب است. از منظر تقسیم بندی ، ایجاد اسرائیل از جهت جغرافیایی مغرب عرب را از مشرق عرب و مصر ناصر جدا کرده است

آیا فراتر از جنبش مردم ، چشم انداز خاصی از جهان عرب زیر سوال رفته است؟

ژرژ کورم : جنگ مهیبی علیه پان عربیسم، از یک سو از طریق تهاجم مستقیم نظامی و از طرف دیگر ، با ابزارسازی جنبشهای اسلامگرا انجام شده است . منابع مالی عظیمی برای تبلیغ وهابیت سعودی به منظور مقابله با اجتماعی شدن پان عربیسم ، در متن جنگ سرد به کار گرفته شد. و این جنگ تا امروز ادامه دارد. امپریالیسم ایالات متحده حضور کشورهای بزرگ عربی را که تابع آن نیستند و موضعی خصمانه با اسرائیل دارند را تحمل نمی کند.

«ایده پان عربی معاصر آرزوهای بسیار قوی مردمی را در بر دارد. یک چیز کم دارد وجود یک کشور شاخص است که بتواند نقش فانوس دریائی را در صحنه کشورهای عربی بازی کند، کشوری مانند الجزایر»

سوریه ، لیبی ، چرا یک شورش مسلحانه؟

ژرژ کورم : وزیر خارجه سابق فرانسه ، لوران فابیوس ، در مورد سوریه در سال ٢٠١٢ چنین تاکید می نمود: « النصره( القاعده) فعالیت خوبی در منطقه انجام می دهد.» از سال ٢٠١١ تا ٢٠١٣ ، جنبش های تروریستی به شکلی حیرت انگیز از طریق لفاظی ایدئولوژیکی در رسانه های غربی به جنبشی برای آزادی سوریه تبدیل شدند. در اوایل سال ٢٠٠٠ ، حمله فرانسه و آمریکا علیه رژیم سوریه به دلیل حمایت اش از حزب الله لبنان و اتحاد با ایران آغاز شد. در اکتبر ٢٠٠٣ ، جورج بوش قانون« سالسرا»( Salsra) در مورد سوریه را تصویب کرد (که رژیم سوریه را به «حمایت از تروریسم بین المللی» متهم می کند - یادداشت سردبیر). این قانون در صورت ادامه سیاست سوریه ، مجازاتهائی را پیش بینی کرده بود. یک ماه بعد ، بوش توضیح داد که این مسئله مربوط به ایجاد خاورمیانه جدید است که از رژیم های عربی خواسته می شود که بطور دموکراتیک ارزشهای غرب از جمله نگرانی های امنیت اسرائیل که منجربه عادی سازی روابط می شود را بپذیرند. در سال ٢٠٠٨ ، سارکوزی رویکرد دیگری را آزمایش کرد: الحاق سوریه به اتحادیه مدیترانه ، به این امید که رژیم موقعیت ژئواستراتژیک خود را تغییر دهد. با این حال ، نتایج مورد نظر دنبال نشد.

در لیبی ، سناریوی کاملا متفاوتی بکار گرفته شد. رژیم لیبی نیز استبدادی بود و خشم مرد م را بدنبال داشت، اما توزیع مجدد درآمد حاصل از بهره برداری از نفت برای لیبیایی ها ، همچنین مصری ها و تونسی هایی که در لیبی کار می کردند ، یک سطح مناسب زندگی را فراهم کرد بود. اگر قذافی به سرعت سقوط کرد ، به دلیل بمباران گسترده ناتو بود ، هدف اصلی از بین بردن او بود. هیچ چیز نمی توانست در برابر چنین یورش نظامی مقاومت کند. چه دیدی می توان از رفتار ارتش ، به ویژه در تونس و مصر داشت ؟

ژرژ کورم: یک عامل اساسی وجود دارد که سقوط این رژیم ها را توضیح می دهد: موقعیت ارتش. احتمالاً به یک تحلیل عمیق تر روابط بین رژیم های قدرتمند در این کشور ها و ارتش آنها نیاز است. به طور تقریبی ، در هر دو مورد ، فشار عظیم خیزش های مردمی موجب اختلاف بین ارتش و رژیم ها یا تشدید آن می باشد به گونه ای که - در مقطعی - ارتش ها رژیم ها را رها کردند. بررسی این عامل تعیین کننده به طرز حیرت انگیزی در تحلیل هایی که از این انقلاب ها انجام شده دیده نمی شود.

با هیچ و سیله ای سر پوش گذاشتن به مسئله فلسطین امکان پذیر نیست

آیا پدیده تازه ای در حال بروز است؟

ژرژ کورم: من اعتقادی به شکست یا تسلیم مردم ندارم. ایده پان عربی معاصر از اواخر قرن نوزدهم در جهان عرب راه خود را باز کرده است که آرمان های مردمی بسیار قوی و بسیار قدیمی را بشکلی فشرده در بر میگیرد. هنگامی که اسرائیل آدم ربایی فلسطین را در سال ١٩٤٨ رسمیت بخشید ، مردم عرب مغرب و مشرق مستقیما در گیرشدند و در جنگی که از پیش باخته بنظر می آمد، به بهترین نحو ممکن شرکت کردند. هنگامی که ناصر در سال ١٩٥٦ پان عربیسم را دوباره زنده کرد ، مردم عرب به طور خودجوش همراه او بودند. تنها راه خروج از رکود فعلی، آزادسازی سرزمینهای اشغالی ، حصول اطمینان از استقلال سیاسی و اقتصادی از امپریالیسم غربی و ساختن اقتصاد اجتماعی در مقیاس منطقه ای است. وحدت عرب را باید به شکل مشخصی در یک فدراسیون ، نه یک کشور-ملت در نظر گرفت.من فکر می کنم آنچه امروز مورد نیاز ماست، وجود یک کشور شاخص است که بتواند نقش فانوس دریائی را در صحنه کشورهای عربی بازی کند، کشوری مانند الجزایر.

فلسطین احساسات پان عربی را متحد می کند. و من اعتقاد ندارم که می توان بر مسئله فلسطین به هر طریقی سرپوش گذاشت. از این نظر ، مقاومت فلسطین را واقعاً تحسین برانگیز می دانم. سرانجام از مسئله فلسطین است که خطوط یک پان عربیسم نوین پدیدار می شود.

Georges CORM

ژرژ کورم وزير سابق دارائي لبنان، مؤلف «خاورميانه، شکاف تخيلي»، انتشارات لادکوورت، پاريس، ٢٠٠٠
La Question religieuse au XXI° siécle. Géopolitique et Crise de la post-modernité. La Découverte, Paris, 2006, و Le Proche-Orient éclaté, 1956-2003, Galimard, coll. "Folio Histoire", Paris,