ترامپ منجی"نظام" یا دشمن آن!

مقالات
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

عروج و افول ترامپ، علاوه بر تاثیرات آن بر معادلات سیاسی در آمریکا، در میان نیروهای پوزیسیون و اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران بازتاب شگفت انگیزی  گذاشته است.

نویسنده: آذر مدرسی

از عکس العمل های دلبخواهی مضحک روحانی و ظریف و افاضات "مقام معظم" و یا عکس العمل احمدی نژاد و ارسال پیام شادباش ویژه ایشان هنگام انتخاب ترامپ، بگذریم و به عکس العمل شخصیت های "سکولار اسلامی"، "منتقد" و "فمنیست اسلامی" نگاهی بیندازیم.

در جناح "اصلاح طلبان تندرو" فائزه هاشمی یکی از غیر متعارف ترین، جنجالی ترین و بی پرواترین ها در انتقاد از "نظام" و"آقا" است. مخالفت او با "حجاب اسلامی"، دفاع از دوچرخه سواری زنان، خواست کنار رفتن خامنه ای، تشبیه بسیجی ها به شعبان بیمخ ها، انتقاد از "تحجر رژیم"، اعلام اینکه "تفکرات جمهوری اسلامی نسبت به زنان تفکرات داعشی است"، نمونه هایی از اظهارنظرهای جنجالی او است. نمونه هایی که بسیاری را نسبت به موقعیت ایشان، با این پرونده،  نسبت به دوستی و دشمنی ایشان با مردم و با آزادیخواهی و برابری طلب، سردرگم کرد! برخی این چرخش ها را پیوستن ایشان به صف مردم آزادیخواه و برابری طلب، ترجمه کردند و نیروهای رادیکال و کمونیست را که همچنان فاصله ایشان و امثال او از صف جنبش برای خلاصی انقلابی و آزادیخواهانه از شر جمهوری اسلامی، بیرون میدانستند، "بی گذشت"، "سخت موضع" و آشتی ناپذیری اعلام کردند!

آخرین اظهارنظر بحث برانگیز و جنجالی او که اعلام "مطلوبیت انتخاب ترامپ برای تحمیل اصلاحات به رژیم" است، دیدنی است.

فائزه هاشمی در مصاحبه اخیر خود با انصاف نیوز علاوه بر انتقاد از سیاست "محور مقاومت" جمهوری اسلامی در منطقه و تاثیرات آن بر انزوای امروز رژیم اسلامی در منطقه، انتقاد از حضور سپاه قدس در سوریه و دفاع آن از بشار اسد، بعنوان یک دیکتاتور، از قطع امید خود از جبهه اصلاحات و ناتوانی این جناح در مقابله با جناح رقیب، از مطلوبیت انتخاب ترامپ برای تحمیل "اصلاحات" و"تغییر سیاست" به حاکمیت میگوید.

او با این استدلال که: "مردم هر چه تلاش می‌کنند اصلاحات انجام بگیرد، "مرغ یک پا دارد" و هیچ خبری نمی‌شود و برعکس مردم سرکوب می‌شوند، شاید اگر فشارهای آقای ترامپ ادامه پیدا می‌کرد، بالاخره ما مجبور می‌شدیم یک تغییر سیاست‌هایی را داشته باشیم"، ترامپ را "انتخاب مناسب تری برای ایران" میداند. اظهارنظر "کفرآمیزی" که با موجی از انتقاد و جنجال از طرف هر دو جناح روبرو شد. اصلاح طلبان به سرعت فاصله خود را با این "کفرگویی" اعلام کردند و او را "درمانده سیاسی" خواندند. محسن هاشمی، دبیر حزب کارگزاران، رسما بابت این "اظهارات نسنجیده" از طرف حزب و خانواده هاشمی از مردم معذرتخواهی کرد و کیهان شریعتمداری از "رسوایی اصلاح طلبان" و" تقابل هاشمی با نظام" و از "همسویی او با ضد انقلاب" گفت. البته عده ای شجاعت و جسارت او را ستودند.

دست به دامان ترامپ و سیاست "فشار حداکثری" شدن آن توسط خانم هاشمی اما، ناشی از معضلات بنیادی تر جمهوری اسلامی، ناشی از بن بست درونی آن برای نجات از خطر سرنگونی و از شکست سیاسی-ایدئولوژیک آن در مقابل مردم، ناتوانی و عدم اعتماد به نفس او در سرکوب و تقابل با مردم و در یک کلام ناشی از وضع و حال خراب "نظام" است. "مطلوبیت ترامپ برای ایران" حاکی از قطع امید خانم رفسنجانی از توان هر دو جناح، بویژه از "دوستان اصلاح طلب" خود، این "پیام آوران اصلاحات و آزادی در چارچوب رژیم"، در دفاع از جمهوری اسلامی و نجات آن است.

فائزه هاشمی دقیقا با علم به اینکه کفگیر اصلاحات، امید به بهبود و گشایش سیاسی و اقتصادی رژیم به ته دیگ خورده است و با نگرانی از"خشک مغزی" جناح رقیب در"تغییر سیاست" و به خطر انداختن "اصل نظام" و "اهداف انقلاب" دست به دامان ترامپ و سیاست "فشار حداکثری" او میشود. ترامپ قرار است پروژه ناموفق و شکست خورده پدر در "سر عقل آوردن" سران نظام و تلاش در بیرون کشیدن جمهوری اسلامی از بن بست  اقتصادی و سیاسی را، به زور تحریم و تحمیل فقر به مردم، احیا و پیروز کند و آنرا از خطر به زیر کشیده شدن توسط طبقه کارگر و مردم آزادیخواه نجات دهد. پروژه و افقی که چه وقت خودش و چه امروز با استقبال دولتهای غربی و بخشی از بورژوازی ناراصی ایران، لیبرال و جمهوریخواه یا سلطنت طلب، روبرو شده است.

امروز ترامپ هم ناجی خانم هاشمی "حافظ نظام" است و هم ناجی اپوزیسیون بورژوایی خواهان "براندازی"، و نه سرنگونی، جمهوری اسلامی است. فشار حداکثری که قرار است به جای مماشات و سازش اوباما، حفظ سیستم کاپیتالیستی (با نامهای رمز"نظام" و"ایران") و سرعقل آوردن سران جمهوری اسلامی (با نامهای رمز "اصولگرایان" یا "دژخیمان حاکم بر وطن")، را به قیمت تحمیل فقر و فلاکت بیشتر به میلیونها نفر در ایران، ممکن و متحقق کند.  

شکست پروژه "اصلاح طلبی" جمهوری اسلامی و همزمان عروج جنبش کارگری با آلترناتیو سوسیالیستی آن نیروهای سیاسی در پوزیسیون و اپوزیسیون را به فکر راههای جدیدی برای نجات سیستم سیاسی-اقتصادی حاکم در ایران انداخته است و ظاهرا برای بورژوازی ناراضی ایران ترامپ و سیاست "فشار حداکثری" شاه کلید حل این معضل است. استقبال اپوزيسيون بورژوایی و "ليبرالهای  ايرانى" در داخل و خارج کشور از فائزه هاشمی و تحسین "شجاعت" و "جسارت" او در "انتقاد" و "پشت کردن" به جمهوری اسلامی بیان این افق و تلاش مشترک است.

از واشنگتن تا تهران و اصفهان، از پاریس و لندن تا خوزستان و کردستان، راست و نیروهای بورژوایی، اسلامی یا نیمه اسلامی یا غیراسلامی و غربی یا شرقی، در قدرت یا اپوزیسیون، کمترین بارقه ای از انسان دوستی، صلح و رفاه و آزادیخواهی را حمل نمی کنند. از آمریکا تا ایران و عراق، این تنها طبقه کارگر و گرایش کمونیستی آن است که میتواند بساط این ریاکاری را همراه قدرت  و قدرت هایی که زندگی و هستی بشریت را به گروگان بقا نظام کاپیتالیستی گرفته اند، جمع کند و آینده انسانی را رقم زند.