دست درازی اخیر کارفرمای کشت و صنعت هفت تپه به تعدادی از فعالین و نمایندگان کارگری رقت انگیز است. شمشیر چوبین "توطئه" و "تحریک" برای مقابله با اعتصاب هفت تپه، بیشتر از دسیسه و پاپوش، یک دنیا بغض جبن طبقاتی بورژوایی را با خود حمل میکند.
نویسنده: مصطفی اسدپور
قاعده بر این است که در پایان یک اعتصاب به ازاء هر واحد تولیدی و به ازاء هر کارفرما یک دارالحکومه و یک یستوی دارالمجازات دایر میشود. پلیس و قانون عجالتا به استراحت میپردازند، "توطئه و تحریک" در کارخانه و پس از اعتصاب دست به جولان میزند. عربده میکشد. انتقام میگیرد... زمستان سال 1399 ، پژواک این اوراد علیه "کشت و صنعت نیشکر هفت تپه" بمراتب نخراشیده و باطل است.
کسی که اعتصاب هفت تپه، بیش از دو ماه اجتماعات هر روزه، سخنرانی ها، تریبون آزاد، بحث و تبادل نظر و تصمیم گیری علنی، انبوهی از اطلاعیه ها و گزارشات از چندین کانال در دسترس 24 ساعته را به "توطئه و تحریک" نسبت میدهد، به سادگی خود را مسخره کرده است. "اعتصاب" همواره میدان حق به جانبی بورژوازی، و ادعای برتری بلامنازع منافع مستقیم و آقایی آنها بحساب آمده است. علیه اعتصاب کل دستگاه پرطمطراق حقوقی و قانونی با یک آپارات مافیایی ترس و ترور و باند سیاهی تکمیل شده است. تا دیروز واحدهای گردان ضد شورش کارگران را بجرم ابراز خشم و نارضایتی علیه جهنم کار و زندگی موجود "شکار" میکرد؛ تا دیروز خوش رقصی دادستان و کارگزاران اوین و سپیدار با شکنجه و احکام سنگین زندان محیط کارخانه را از نارضایتی و حق طلبی "پاک" میکرد؛ تا دیروز در تنهایی شب فعالین کارگری مورد حمله باند سیاه کرایه ای قرار گرفته است؛ امروز در پس این سرویس و خدمات راه برای کارفرما باندازه کافی هموار بنظر میرسد که با جیب بری از دستمزدها و دزدی نان از سفره کارگران دست به انتقام جویی بزند.
اگر حتی رسانه ها و کل الیت سیاسی و "کارگر پناه" بورژوازی ایران از دنیایی توطئه و ترور علیه کارگران و فعالین کارگری خم به ابرو نمیاورد، به دلیل فراموشی نیست، تظاهر به نفهمی در کار نیست. بخاطر آن است که آقا منشی، استثمار و بهره کشی را حق طبیعی خود میداند، سهم کارگر از فقر و کار و فرسودگی برایشان بدیهی است. زندگی کارگر و خانواده آنها را حیاط خلوت خود می انگارند. مالکیت کارخانه برای آنها مالکیت بی چون و چرا بر کارگر و سرنوشت کارگر هم هست.
اعتصاب هفت تپه تعرض به حیاط خلوت اقتدار بورژوازی ایران است. این اعتصاب نیازی به توطئه و نقشه های پنهان ندارد. اراده مشترک از شرایط استثمار مشترک کارگران نشات میگیرد. همان شرایط نیز در گذر ده ها سال از تجربه و کشمکش چشم آنها را بر دوستان و دشمنان باز کرده است. اعتصاب پاسخ کارگران به شرایط جهنمی است که ادامه زندگی را غیر ممکن و جان آنها را به لب رسانده است. این اعتصاب پاسخ به لاقیدی گستاخانه دولت و کارفرما، سردواندن و فریب و تخطئه خواستهای بر حق کارگران است. کارگر هفت تپه از گوشت و خون طبقه کارگر و از دل همان شجره و تاریخ، برای انبان نفرت و انگیزه سوزان مبارزه علیه شرایط موجود نیازی به آتش بیار معرکه با مقاصد پنهان ندارد. گناه کارگر چیست که نظام مملو از لجن و زورگویی و استثمار شما تحمل پنج دقیقه نارضایتی یک کارگر در برهوت دور افتاده شهر شوش را هم ندارد؟
رویاهای پلید و جنون ثروت اسلامی سرمایه در ایران از هر باتلاق ضد کارگری سر در آورده باشد، بورژوازی ایران چاره ای جز مقابله با صف اعتراض کارگری ندارد. این اعتراض قوی، ریشه دار و سازمان یافته است. کسی از بورژوازی و حکومت آن سر سوزنی انتظار وجدان و انسانیت را ندارد ولی بورژوای ما باید ببخشد، دندان روی جگر بگذارد که کارگر نیشکر زندگی را دوست دارد، از فقر متنفر است، بر پراکندگی خود غافل میشود، ستیزه جویی پیشه میکند، راه کنترل بر سرنوشت جامعه را در پیش دارد... و دقیقا برای یکسره کردن این کشمکش به نبردی سخت در دفاع از فعالین خود پایبند است.