نقدی بر بازنمایی فساد و زن در سریال «آقازاده»

مقالات
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

نویسنده: لیلا نیكونظر

نقد و تحلیل سریال‌های تلویزیونی از منظر سیاست بازنمایی حائز اهمیت است. این توضیح از آن رو می‌باست مدام تکرار شود که بسیاری نقد یک سریال تلویزیونی ایرانی را -چه آنکه در صدا و سیمای جمهوری اسلامی و چه در شبکه‌ نمایش خانگی تولید و توزیع شوند- بی‌اهمیت و چه بسا به منزله‌ تبلیغی مفت و مجانی به نفع محتوایی ایدئولوژیک و به لحاظ فنی و هنری بی‌مقدار بدانند.

چنین قضاوت و برداشتی، به احتمال زیاد ریشه در کم‌اهمیت انگاشتن بازنمایی دارد. بازنمایی یعنی رسانه‌ و محصولات هنری و فرهنگی، چگونه دست به ساختن «واقعیت» می‌زنند و نسخه‌ای از واقعیت را از طریق نشانه‌ها و نمادها ایجاد می‌کنند. اینکه چگونه متن‌های رسانه، به مفاهیمی چون جنسیت، قومیت، طبقه، سن، هویت جغرافیایی، و مسائل و امور اجتماعی قوام می‌دهند و چگونه آنها را به مخاطب خود می‌نمایانند. و در نهایت، قرار است کدام نسخه‌ واقعیت بر دیگر نسخه‌های موجود در میدان سیاست فائق آید و تبدیل به گفتمان مسلط شود. نقد و تحلیل محتوای رسانه‌ها از منظر سیاست بازنمایی یعنی اینکه چگونه به طور مثال، جنسیت و موضوعات اجتماعی در محصولات رسانه بازنمایی شده و آن بازنمایی قرار است منافع کدام گروه و ایدئولوژی سیاسی را رهبری کند و منافع آن گروه به چه صورت و به چه دلیل در گرو ایجاد نسخه‌ خاصی از واقعیت جریان دارد. تحلیل سریال آقازاده هم از این منظر می‌تواند مهم باشد. سریالی که در زرورق یک ماجرای عاشقانه و با استفاده از جذابیت استعاری نوعی اروتیسم حلال کنترل‌شده، به فساد سیاسی و اقتصادی دسته‌ای از تکنوکرات‌های جمهوری اسلامی و همچنین فساد در بخش خصوصی می‌پردازد. قهرمان سریال آقازاده، دختر جوانی است به نام راضیه - مانلی؛ قصه‌ او و تصمیم‌های او در ارتباط با دار و دسته‌ یک آقازاده‌ی فاسد، داستان را به پیش می‌برد. بازنمایی زن، و بازنمایی فساد، به عنوان دو گرانیگاه مهم سیاست بازنمایی در سریال آقازاده، موضوع این نوشته است.

سریال آقازاده را سازمان هنری - رسانه‌ای «اوج» تولید کرده است. مؤسسه‌ای که هزینه و اعتبارات آن را سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فراهم کرده است. طی ۸ سال گذشته، از شروع کار این مؤسسه تا به امروز، الگویی که به کار گرفته شده، ارائه‌ محتوایی ایدئولوژیک در بسته‌بندی‌های جذاب و ظاهراً جسورانه و «تند و تیز» بوده است. این مؤسسه همان است که برای امیر تتلو، نماهنگ «انرژی هسته‌ای» ساخت تا نشانه‌ای باشد بر آنکه سازمان اوج با پشتوانه‌ي سپاه پاسداران از خط قرمزهای معمول بسیاری به نفع ارائه‌ محتوای ایدئولوژیک مورد حمایت سپاه عبور خواهد کرد. مرور و بررسی فهرست آثاری که این مؤسسه تولید کرده هم گواه آن است که ارائه‌ محتوای ایدئولوژیک و تقویت گفتمان رسمی جمهوری اسلامی را با به کارگیری قالب‌های مختلف و متنوعی چون فیلم و سریال، آلبوم موسیقی و نماهنگ و پوستر در دستور کار دارد و استراتژی آن نیز ایجاد جذابیت و کشش برای جذب حداکثری جوانان و گروه‌های اجتماعی و اقتصادی متنوع است. از این رو، نحوه‌ بازنمایی گروه‌هایی مثل زنان و موضوعات اجتماعی مانند فساد را می‌توان حاوی تفسیر و برداشت و موضع‌گیری‌های مسلط حکومت دانست.

تقلیل فساد سیستماتیک به انتخاب‌های شخصی و تقابل آقازاده‌ خوب و بد

در سریال آقازاده، کنش اصلی داستان در ارتباط با پولشویی و رشوه شکل می‌گیرد. یک آقازاده‌ مشغول پولشویی‌ست و آقازاده‌ دیگر مشغول آنکه آقازاده‌ فاسد را گیر بیندازد. آقازادگی، همینجا به آقازاده‌ خوب و بد تقسیم می‌شود. آقازاده‌ بد فرزند یک سیاستمدار فاسد است که خود از رشوه و دروغ وقدرت‌طلبی ابایی ندارد، در حالی که آقازاده‌ی خوب فرزند یک سیاستمدار و سرباز جنگ ایران و عراق است که دست از مال دنیا شسته، بازنشسته و عارف و تارک دنیا است و فرزند خود را نیز پای سفره‌ حلال بزرگ کرده است. در واقع، در این بازنمایی فساد، و همین تقسیم‌بندی آقازاده‌ی خوب و بد -یک سیاستمدار زن اصلاح‌طلب، چند سال پیش در توییتی آقازاده‌ها را به خوب و بد تقسیم کرده بود- گره خوردن روابط فامیلی و خانوادگی و قبیله‌گی با عریان‌ترین شکل قدرت، یعنی سیاست، مورد انتقاد نیست، بلکه نوع تربیت آقازاده‌ها و سفره‌ی حلال یا حرامی که پای آن نشسته‌اند، اهمیت دارد. در این بازنمایی، و سعی روایت برای ارائه‌ تصویری از آقازاده‌ حافظ منافع ملت، آقا‌زاده‌ مؤمن نجیب با سیمای بسیجی عاشق رمانتیک خوش‌تیپ- آلامدِ کتِ چرمی‌- پوش، آنچه در رابطه با فساد پنهان شده همین است که فساد اقتصادی در جامعه‌ ایران، قابل تقلیل به عملکرد سیاستمدار فاسد و آقازاده‌اش نیست. یک «سیستم» سراپا فاسد است که در سطوح مختلف، از دولتی، یعنی فساد سیاسی و بوروکراتیک تا بخش خصوصی، جز فساد بازتولید نمی‌کند. همین چندی پیش بود که یک سیاستمدار محافظه‌کار اعلام کرد فساد از دولت بزرگ‌تر شده و آن را هضم کرده است. در حقیقت، در کشمکش آقازاده‌ خوب و بد، آنچه در روایت پنهان شده، فساد «سیستماتیک» است. افراد و انتخاب‌های شخصی آنان در این نظام روابط و مناسبات، تنها بخشی از ساختاری‌ که تمامی چرخ‌دنده‌هایش در جهت تولید و بازتولید فساد در هم افتاده، هستند.

آقازاده‌ خوب و احساس تملک او در سریال آقازاده، شبیه ناموس‌پرستی‌اش، خود بخشی از مشکل است. آقازادگی و روابط قدرت شکل‌گرفته بر مبنای نزدیکی به ارزش‌های غالب حکومتی و ایدئولوژی رسمی، خودِ مشکل است. دایره‌ بسته‌ قدرت که هر چه هست و نیست را در ارتباط با بازی بزرگان و آقازاده‌های آنها تعریف و محدود کرده، ریشه‌ فساد است. حکومت «خودی‌ها» ریشه‌ی قطور فساد سیستماتیک است. فساد سیستماتیک یعنی سیستم طوری طراحی شده باشد که تنها منافع عده‌ قلیلی را تأمین کند: منافع الیگارشیک، بالادستان و بهره‌مندان، طبقه‌ی حکومت- بنیاد مسلط؛ و تمام جهاز و ابزارهای این نظام در ترتیبی قرار گرفته که خود را مدام و بی‌وقفه بازتولید کند. در این ساختار، نقد به فساد هم طوری صورت می‌گیرد، و روایتی که قرار است زندگی الیگارشی مذهبی را تبدیل به متن رسانه‌ای کند، طوری ساخته می‌شود، که نجات‌دهنده خود، یک آقازاده باشد. در سریال آقازاده، نجات‌دهنده‌ای در خارج از ساختار وجود ندارد: فقط یک آقازاده از درون ساختار می‌تواند چیزهایی را تغییر دهد. چگونه؟ جنگیدن با آقازاده‌ بد. در سریال آقازاده، روزنامه‌نگار هم فاسد است، «جوجه- مجازی‌ها» هم فاسد هستند. در فقدان تمام سیستم‌های نظارتی که در یک جامعه‌ دموکراتیک از فساد اقتصادی جلوگیری می‌کنند، به طور مثال جامعه‌ مدنی و رسانه‌ها، هیچ‌کس جز آقازاده‌ خوب امنیتی و باقی امنیتی‌های خوب، باقی نمانده است. راه در افتادن با فساد اقتصادی در سریال آقازاده، همان است که ابراهیم حاتمی‌کیا، در سال‌های نخست اصلاحات نوید می‌داد: بازگشت به ریشه‌ها، به امنیتی‌های خوب، به «حاج کاظم‌ها»، به ارزش‌های دوران جنگ. بی‌جهت نیست که پدر آقازاده‌ خوب، در صحبت با سیاستمدار رشوه‌گیر فاسد به او نشانی ارزش‌های جبهه و سال‌های جنگ را می‌دهد.

در سریال آقازاده، فاسد اقتصادی عقاید لیبرال دارد و طرفدار آزادی‌های اجتماعی است. به پدر تکنوکرات خود تذکر می‌دهد که اگر جوان‌ها بروند در خارج از ایران «هر ... می‌خواهند بخورند»، به کسی در داخل مربوط نیست. آقازاده‌ فاسد اهل کار فرهنگی است، کمی موسیقی کلاسیک و نقاشی حالیش می‌شود. به آقازاده‌ خوب نهیب می‌زند که او و امثال او نمی‌گذارند مملکت، مملکت شود. در مقابل، آقازاده‌ خوب، فقط مذهبی است، یا پای نماز و سجاده، یا مشغول زیارت و اشک‌ها و گریه‌های روحانی و عرفان‌بازی است. مگر نه اینکه او قرار است یک‌تنه مقابل آقازاده‌ بد بایستد؟ پس هماوردی او با آقازاده‌ بد، هماوردی با آزادی‌های اجتماعی به نفع «ناموس» هم هست. و از اینجا فساد اقتصادی با ناموس و زن، با راضیه-مانلی گره می‌خورد. در واقع قصه‌ی فساد اقتصادی، با بلندپروازی‌های دختری که می‌خواهد موفق و آزاد باشد و متفاوت و مدرن زندگی کند هم‌عرض می‌شود. آقازاده‌ خوب حالا باید علاوه بر مبارزه با پولشویی و فساد اقتصادی بخش خصوصی و چند تکنوکرات فاسد، برای ناموس هم بجنگد و «غیرت» جریحه‌دار شده‌اش از پخش عکس‌های همسرش، راضیه- مانلی را هم ترمیم کند. در این راه البته پدر از قدرت سیاسی- بریده‌ی او، که نماد ارزش‌های فراموش‌شده‌ دوران جنگ هم هست، به یاری او می‌آید. قرار است هر دو به خاطر ناموس بجنگند.

زن به مثابه ناموس، دوگانه‌ی راضیه- مانلی یا فرشته- فاحشه

سریال آقازاده نیز مانند اغلب سریال‌های ساخته‌ شده در داخل، محتوایی کاملاً ایدئولوژیک دارد. قصه‌ی پلیسی- عاشقانه‌ی آقازاده در بستری از دوگانه‌ها روایت می‌شود. اغلب کلیشه‌های این سریال را می‌شناسیم: آدم‌های خوب اسامی اسلامی دارند، مذهبی و سنتی هستند، و در خانه‌های آجری حوض‌دار در محله‌‌های کهنه و قدیمی زندگی می‌کنند؛ در مقابل، آدم‌های بد، نوگرا و مدرن و لذت‌گرا هستند و در برج‌ها و خانه‌ها و محله‌های مدرن زندگی می‌کنند. زن قصه، دختر زیبای جوانی که از یکی از شهرهای شمالی به تهران می‌آید، جذب باند آقازاده‌ی بد می‌شود تا پول دربیاورد و پیشرفت کند. او در یک مأموریت سر راه آقازاده‌ خوب قرار می‌گیرد تا بتواند در بزنگاه برای آقازاده‌ بد اطلاعات به دست بیاورد.

 دوگانه اینطور شکل می‌گیرد که دختر جوان عینکی ساده‌دل به نام راضیه، داخل باند فساد و پولشویی می‌شود و مانلی نام می‌گیرد. داستان، میان راضیه و مانلی، حال و گذشته‌ زن، در نوسان است. مانلی، شیک‌پوش و مدگرا و اهل پارتی و آزاد و امروزی‌، در فاصله دو راضیه شکل گرفته است: راضیه‌ ساده و شهرستانی قبل از مانلی شدن، و راضیه‌ بعد از مانلی شدن که عاشق آقازاده‌ی خوب شده، همسر او شده، توبه کرده و مذهبی شده است. مانلی، زن فضاهای بیرونی و راضیه، زن فضاهای اندرونی است. مانلی در مهمانی‌ها، حراجی‌های هنری، رستوران‌ها و کنسرت‌های موسیقی در تردد است، حال آنکه راضیه، خانه‌نشین است. راضیه‌ متنبه اندرونی، آرامش و امنیت را در چادر و لباس‌های مندرس و خانه‌ای قدیمی در محله‌ای پایین شهر همراه آقازاده‌ خوب یافته، حال آنکه مانلی فضاهای بیرونی، زن در خطر و آلوده‌شده و حیثیت بر باد رفته‌ است. مانلی شهری، جاه‌طلب و کنجکاو و پرسشگر است، در مقابل، راضیه‌ اندرونی، غیرجاه‌طلب، محدود به سر سجاده، حاجت‌گرفته‌ و تسلیم است. همان کلیشه‌ معروف زن‌ستیزانه که زن را به دو شکل بودن تقلیل می‌دهد- مگر کلیشه از اساس حاصلی جز تقلیل و تخفیف دارد؟- فرشته در مقابل فاحشه: کلیشه‌ای جنسیتی و عمیقاً ریشه‌دار در پدرسالاری، یعنی برداشتی از زنانگی که نعل به نعل ریشه در عقده‌ی جنسی مردان( Madonna–whore complex) و ناتوانی جامعه‌ پدرسالار دارد. ناتوانی در فهم این نکته که میان فرشته تا فاحشه، اشکال دیگری و طیف مختلف و متفاوتی از زنانگی ممکن است. فرشته تماماً فرشته نیست و فاحشه تماماً فاحشه نیست. فرشته‌ها هم نیاز جنسی دارند و فاحشه‌ها را هم می‌توان دوست داشت. هیچ‌کدام بری از ابعادی از دیگری نیست و میان اینها اشکال فهم‌شده یا نشده‌ بسیاری از جنسیت و زنانگی است.

میان مانلی و راضیه اما، یعنی میان فاحشه و فرشته، یک چادر حائل است. فیلمنامه‌نویس مؤسسه‌ اوج، فاصله‌ میان دو شکل مفرط زنانگی را با چادر تعیین می‌کند. فرشته‌ها چادری و فاحشه‌ها «برند پوش» و غربی‌اند. زنان دنیای قدیسه‌ها برای ورود به دنیای فاحشه‌ها باید از میان یک حجاب عبور کنند؛ چادری که دال بر شرم و آزرم و خجالت، امنیت و توبه و بازگشت است. بازگشت از راضیه به راضیه، توبه از مانلی بودن. چادر، مهمترین نشانه، اصلی‌ترین ظرف تعیین‌کننده‌ نوع جنسیت و زنانگی در سریال آقازاده است. و مگر تهیه‌کننده‌ سریال نگفته سریال آقازاده درباره‌ «حیا» است؟ البته همان حیایی که با یک، سه، چهار جمله‌ عربی از صیغه‌ی یک ساعته‌ی اسلامی، از سر دختر باحیای نجیب مسلمان، شبیه چادری لیز می‌خورد و پخش زمین می‌شود. هر چه باشد، مؤسسه‌ هنری- فرهنگی اوج وابسته به سپاه پاسداران، ظرایف و دقایق اروتیسم حلال و «صحنه»های غنج‌آور را به خوبی آموخته است.

-----

منبع: ایندپندنت فارسی