از منظر اسرائیل و اقمارش هر گونه مخالفت با جنایات اسرائیل و پدیده اشغالگری جرم است! خواه مخالف کارگر سوسیالیست باشد یا یاسرعرفات، خلیل الوزیر، “مادام توسو”، من نگارنده این سطور یا شما خواننده این مطلب. اگر آبراهام لینکلن، مارکس و هگل هم سر از گور در آورند و علیه اشغال فلسطین چیزی بگویند، مجرم محسوب می شوند. اسرائیل و متحدانش به بهانه “مبارزه با حماس” علیه مردم فلسطین و وجدان های بیدار مخالف با جنایات مداوم این پدیده شانتاژ می کنند.
در دادگاه دموکراسی نفس مخالفت با اشغالگری ومبارزه با سیاست های جنبش صهیونیستی جرم است و تو را کنار حماس می نشاند و مثل مردم غزه مستحق مجازات و قصابی می داند!
در این بحث کوتاه وارد تجزیه و تحلیل اشکال متفاوت جنگ اخیر حماس و اسرائیل و دوران های مختلف آن نمی شوم. چون اصل موضوع برای من درک روند کلی مسأله فلسطین است که در تمام این مدت ( دستکم از سال۱۹۴۸ و تشکیل اسرائیل) کم و بیش لاینحل مانده است. از نظر من مسأله تعیین کننده، فهم آن تصویر کلی است که علیرغم تغییر تاکتیک های طرفین و اشکال متنوع جنگ اسرائیل و فلسطین کل این تاریخ یکصد ساله را به هم پیوند می زند.
برخلاف شانتاژ اسرائیل و ادعاهای واهی کشورهای دموکراتیک حامی او، بدبختی مردم اسرائیل و فلسطین با حمله حماس به اسرائیل در یوم کیپور ۲۰۲۳ آغاز نشده است. باکتریهای اولیه به وجود آورنده این زخم چرکین را باید جایی دیگر جست: بیش از هفتاد سال است که بورژوازی اسرائیل و کشورهای حامی آن، چیزی را که حق بی چون و چرای خود می دانند برای مردم فلسطین به رسمیت نمی شناسند. این صورت مسأله اصلی است وباید با دفاع از تشکیل دولت مستقل فلسطین این معضل را حل کرد. سرپیچی قلدر منشانه اسرائیل و بورژوازی کشورهای دموکراتیک از قبول این حق برابر، منبع تولید و تکثیر انواع تعصبات ملی و مذهبی اعم از اسلام سیاسی، صهیونیسم و فاشیسم در منطقه است. کل پیچیدگی مسأله نتیجه این لجاجت ستمگرانه اسرائیل است. سرپیچی از تشکیل دولت مستقل فلسطین نقطه آغاز معضلی است که اتخاذ هر سیاست، تاکتیک و برنامه یا « راه حل» آنان در این مورد، به پیچیده تر کردن مسأله منجر می شود.
تهاجم جنایتکارانه اخیر اسرائیل با حمایت کشورهای غربی به مردم فلسطین، این صورت مسأله بنیادین را دورمی زند و به بهانه “مبارزه با حماس”، بیش از حماس جنایت می آفریند. این ابعاد از شانتاژ اسرائیل علیه مخالفان و معادله کثیف « مخالف اسرائیل دوست حماس است» اوج بی شرافتی، دروغ مطلق، ریاکاری وسفسطه گری است که البته اسرائیل از آغاز با همین اصول ننگین شکل گرفت. عامل جنگ و بدبختی مردم فلسطین- و به درجه کمتری مردم اسرائیل – این است که طبقه حاکم اسرائیل و اقمار دموکراسی طلب آن خواهان تسلیم مطلق این مردم در برابر اشغال، پذیرش ابدی زیر دست بودن و سکوت در برابر کل جنایاتی است که پدیده اسرائیل رقم زده است. اگر پیش از یوم کیپور ۲۰۲۳ دموکراسی به طور کجدار و مریز از حکومت مذهبی اسرائیل و اشغال فلسطین حمایت و دفاع می کرد، این بار صراحتاً در کنار او قرار گرفته است. به این خاطر باید نظام دموکراسی را نیز در صندلی جنایتکارانی چون نتانیاهو نشاند.
اسرائیل و نظام دموکراسی ابداً قصد مبارزه اصولی با حماس ندارند!
آیا کشورهای دموکراتیک غربی و اسرائیل با حماس مبارزه اصولی می کنند؟ خیر. این ها بیش از حماس درکشورهای دموکراتیک مسجد ساخته اند؛ مانند حماس مذهبی و ضد کمونیست هستند. در هر نقطه از دنیا اگر جریانی کمونیستی شکل بگیرد، قبل از مرتجعین امثال حماس این ها هستند که تمام سعی خود را بکار می گیرند تا مساجد، کلیساها و هر چه خرافات مذهبی جریانات مرتجع است را از گور درآورند و به جان آن بیندازند. دو سال پیش آمریکا و انگلیس این (ام القری دموکراسی) در افغانستان حاکم بودند که آن را دو دستی تحویل طالبان – به مراتب جنایتکار تر از حماس – دادند. اسرائیل و نظام دموکراسی با اعمال جنایات مکرر درحق مردم فلسطین، برای حماس و جنبش های مذهبی در خاورمیانه عضو گیری می کنند و دقیقاً به این خاطرباید نقاب ریاکاری از چهره هزار رنگ دموکراسی برداشت. دلقک های دموکراسی خواه تصویری از مسأله میدهند که گویا حماس نه معلول معضل فلسطین، بلکه قارچ های سمی بر آمده از زمین های سوخته شده آن ناکجاآباد است. این دروغ سیستماتیک دشمنی علنی با مردم فلسطین است.
همه این جنگ را جنگ اسرائیل و فلسطین می دانند. رسانه های سخیف کشورهای دموکراتیک آن را “جنگ اسرائیل و غزه” یا « جنگ با تروریسم حماس» می خوانند تا توجه افکار عمومی این کشورها را از معضل تاریخی مردم فلسطین منحرف نمایند. حماس محصول بی لیاقتی، بی وجدانی و بی همه چیز بودن دموکراسی در رابطه با مسأله فلسطین است. حماس محصول منجلابی است که نظام دموکراسی در این بخش از خاورمیانه خلق کرده است و امروزه متأسفانه نقش دفاع از مردم فلسطین را با سبک خود بازی می کند. بی پناهی تاریخی مردم فلسطین آنان را در پناهگاه خطرناک و متعفن حماس انداخته است. اگر نهادها و مراجع حقوقی بین الملل و دستگاه دروغ پراکنی دموکراسی کاری جز همراهی با قلدری و ضعیف کشی اسرائیل ندارند، باید روی این نظم سراپا جنایی تف انداخت.
توقع دفاع از ستمکشان در مقابل ستمگران از رسانه ها و بلندگویان مجیزگوی دموکراسی توهم محض است. رسالت رسانه های دموکراسی است که با وارونه کردن صورت مسأله چنان ذهن جامعه را مسموم کند تا کسی پی به ریشه معضل و دست به ریشه جنگ صهیونیسم و حماس نبرد. در این میانه فقط کمونیست ها حرف متفاوتی دارند. ما محقیم برای راه حل، وجدان های بیدار هر دو سوی این جنگ را مخاطب قرار دهیم. ما ضد اسلام سیاسی، ضد جنبش صهیونیستی و نیز مخالف دستگاه دروغ پرداز دموکراسی هستیم. برای جمع کردن بساط تنفر قومی و مذهبی در منطقه، باید آستین ها را بالا برده و بی باکانه جنبش های صهیونیستی، دموکراسی واسلام سیاسی را بکوبیم. در حل مسأله فلسطین اگر راه حلی باشد که هست، نزد جنبش کمونیستی طبقه کارگراست. جامعه بالقوه ظرفیت پذیرش راه حل ما را دارد. تشکیل دولت مستقل فلسطین اولین قدم درمان و التیام این زخم دیرینه است.
موضع اپوزیسیون راست بی مایه پرو ناتو ایرانی به جنایات اخیر اسرائیل شرم آور و در عین حال دیدنی است.
این اپوزیسیون بنابه ماهیت جنبشی که به آن تعلق دارد،، نتوانست یک گرم تعقل کند یا یک جو وجدان و شرافت داشته باشد. ناسیونالسیم ایرانی هیچ وقت ریشه یک مشکل را نمی فهمد و در یک وضعیت فاجعه بار از اقدام برای تغییر مثبت عاجز می ماند. ناسیونالیسم ایرانی در مقابل جنایات تاریخی و روزمره اسرائیل علیه مردم فلسطین خفه خون گرفته است و در جنگ اخیر فقط بخشی از یک پروژه است: نشخوار تبلیغات سمی رسانه های دموکراسی علیه مردم فلسطین به این بهانه که جمهوری اسلامی جنایتکار از حماس مرتجع طرفداری می کند. اپوزیسیون راست آشکارا از قتل عام مردم توسط اسرائیل حمایت می کند. این برگ دیگری از نقش مخرب جنبش ناسیونالیسم ایرانی و البته دموکراسی خواه است.