چرا باید به شورای اسلامی کار «نه» گفت!

ایران و جهان
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

از اعتصاباتمان، می‌آموزیم! در جریان اعتصابات هپکو، آذرآب، هفت‌تپه و فولاد دیدیم که نمایندگان و پیشروان کارگر تا چه اندازه ارگانیک ظهور و بروز می‌کنند و چرخ حرکت هر اعتصابی را می‌سازند. آنها را قانون نماینده نمی‌داند اما واقعاً نمایندگان کارگران هستند. در هر دوره کارگران دیگری در صفوف پیشروان جای می‌گیرند و انواع مختلف سرکوب برخی را از این صفوف خارج می‌کند و با پرونده‌سازی و اخراج جای خالی‌شان را به صفوف کارگران تحمیل می‌کند. قالبی تحت عنوان «شورای اسلامی کار» اما در هیچ یک از اعتصابات و مبارزات، انعطاف لازم برای تحرک عمل صف بزرگ پیشروان کارگر را نداشته است؛ بلکه حتی محلی برای رسوخ کردن «آدم‌فروش‌ها» نیز بوده است.

این مسئله اتفاقی نیست. برخی کارگران آذرآب می‌گویند؛ «نمی‌توانم گناه نکرده به گردن همکارم بیندازم؛ بالاخره آنها صبح تا شب جلسه بوده‌اند؛ ما اگر شورای اسلامی کارمان را زیر سوال ببریم اتحادمان را زیر سوال برده‌ایم.» اما واقعیت چیز دیگری است. مطمئناً محمد خنیفر اگرچه چندی به عنوان عضو شورای اسلامی کار فعالیت می‌کرد و در کارگری بودن او امروز هیچ‌شکی در ذهن کارگران هفت‌تپه وجود ندارد. اما آنها مقابل ارسلان غمگین، مدیرکل کار شوش یک صدا می‌گویند، ما نماینده شورای اسلامی کار نداریم. همانجا یک نفر از بین کارگران به عنوان نماینده روی سنگر می‌رود و حرف کارگران را می‌زند. به این ترتیب کارگران امکان هر خیانتی را از بین می‌برند. این سنگر، سنگر نمایندگی بدون اینکه خصلتی دوره‌ای داشته باشد، مثل همیشه درگیر مشکلات بروکراتیک می‌شود. شاید طبقه متوسط(خرده بورژوازی) به سبب خاصیت و وضعیت زندگی تولیدی و اقتصادی‌اش مدام در دام رئیس و مرئوس و بروکراسی گرفتار باشد؛ اما طبقه کارگر این امکان را دارد که تشکل‌هایی بسازد که از جنس خودش باشد. امکان این را دارد که بدنه تشکیلاتش را خودش بسازد. نه ارابه‌ای که صرفاً چند کارگر آن را حمل می‌کنند. کارگران می‌گویند؛ «نمایندگان و پیشروان ما را دولت به رسمیت نمی‌شناسد» اما باز هم بهتر است از اعتصاب بیاموزیم. روزی که کارگران دور تا دور میدان صنعت نشسته بودند. آن زمان هنوز دوره اعتصابات آذرآب شروع نشده بود. کارگران از بی‌توجهی مسئولان طاقتشان طاق شده بود. هپکو به خیابان آمده بود اما سازشکاران جو آذرآب را تسخیر کرده بودند. همان زمان بود که کم کم عصیان نسبت به شورای اسلامی کار آغاز شده بود. کارگران سه نماینده از بین خودشان انتخاب کردند و به جلسه استانداری فرستادند تا از زبانشان سخن بگوید. امروز اگر نماینده شورای اسلامی کار در جلسه با وزیر کار آن جسارت را می‌یابد که چشم در چشم وزیر نقد کند و نماینده واقعی کارگران باشد، این تحرکی است که قالب‌های زنده اعتصابات به آنها داده است. وقت آن رسیده که قالب‌های پوسیده را کنار بگذاریم. قالب شورای اسلامی کار پوسیده است چون با سیستم ردصلاحیت خود که نمایندگان دولت و کارفرما در آن نقش دارند، امکان نمایندگی کارگران موثر و پیشرو را دور می‌کند. رادیکال شدن جو کارخانه و پیروزی آن بر سازشکاری، افق کارگر هفت‌تپه و آذرآب که دیگر ترسی در دل ندارد و ریشه‌ها را نقد می‌کند، چراغ راه ما است. رادیکال بودن به معنای به ریشه‌ها پرداختن است و ریشه‌ای‌ترین ابزاری که امروز کارگران به آن نیاز دارند متشکل شدن است. اما آن تشکلی که مستقل باشد؛ تشکلی که جمعیت کارگران را در تصیمات زنده دخیل کند؛ تشکلی که دست سازشکاران را کوتاه کند مثل هفت‌تپه آدم‌فروش‌ها را شناسایی کند از دخالت دور کند. امروز آذرآب با سرعتی مثالزدنی حرکت می‌کند؛ به طور مداوم شورای اسلامی کار می‌رفت تا مسبب پایان دادن به اعتصابات کارگران باشد، اما جو رادیکال کارخانه آنچنان فراگیر شده است که دیگر شورای اسلامی کار از پروسه دخالت و تصمیم‌گیری به معنای غالب کردن سازشکاری اثر خود را از دست داده است. سنگر هفت‌تپه به تسخیر آنانی درامده که بی‌محابا از اعتصاب سخن می‌گویند و آن را تبلیغ می‌کنند؛ آنها همه امور کارخانه را از طریق همین سنگر می‌توانند سازماندهی کنند و این افقی دور نیست. امروز جلسات داخلی‌ آذرآبی‌هامملو از انتقادات بنیادین به روش اداره کارخانه است. طبقه کارگر با کوچکترین در کنار هم قرار گرفتنی، می‌تواند قدرت خود را احساس کند. درست در همان لحظه‌ که این قدرت را با گوشت و پوست خود احساس کند و به آن رنگ «آگاهی» می‌زند، لحظه عصیانش نسبت به شرایط تبعیض آمیز زندگی‌اش و نه گفتن به نابرابری‌ها و مقابل سرمایه‌دار و سرمایه‌داران ایستادن نیز آغاز می‌شود.
امروز صدای کارگران زیادی را می‌شنویم که می گویند:
توطئه شورای اسلامی کار به عنوان نهاد ترمز گیر اعتماد به نفس کارگران و رادیکال شدنشان که در شکستن اعتصاب کارگران فعال بودند، فراموش نمی‌کنیم. باید صداهایمان یکی شود! باید دست‌های همدیگر را بگیریم و به نیروی خودمان اعتصاب بر حقمان را پیش ببریم! شورای اسلامی کار٬ تله‌ای برای بدام انداختن ما است. باید سرپناه‌مان را خودمان بسازیم. سرپناهی از جنس کارگران و دستجمعی و مشترک٬ برای ادامه اعتصاب٬ برای هم فکری و مشاوره و تصمیم گیری و اجرای تصمیم‌ها.
کاری نداشته باشیم که این و یا آن آدم «خوشنام» یا کمتر بدنام در شورای اسلامی کار عضویت دارند یا نه. مجمع عمومی، شورای مستقل، کانال‌های تلگرامی ارتباطی و اطلاع‌رسانی مستقل٬ تبادل فکر و تصمیم گیری جمعی به دور از دخالت نهادهای مدیریتی و سیاسی و دولتی٬ برای ما و اعتصاب و جدالمان برای رسیدن به حقمان٬ ضروری است. تا امروز هم دیر شده است.
تجربه کارگران هفت تپه و فولاد٬ در اختیار ما است. دستمان پر است. هیچ کس به جای ما و برای ما تصمیم نمی‌گیرد؛ حتی اگر کارگر باشد. هیچکس خارج از جمع همه کارگران٬ حق دخالت در هدایت اعتصاب را ندارد. برای این کار باید پایه‌های شورای مستقل کارگری را هرچه زودتر بسازیم. تا همینجا هم دیر شده است. مسئله بر سر آسیب‌پذیری اتحاد کارگران در صورت نبود تشکل است. مسئله بر سر تقویت نیرو در برابر خیل عظیم رسانه‌های آنها، دولت و پلیس آنها، قوه قضاییه آنها است. از اعتصاباتمان بیاموزیم. مبارزه ما کارگران تا زمانی که آنها اهرم‌های زیادی برای ضربه زدن به ما دارند، ادامه خواهد داشت. بنابراین همین امروز برای تشکل‌یابی مستقل؛ برای دخالت همه کارگران در تصمیمات، برای برگزاری مجامع عمومی به عنوان خمیرمایه تشکلی که انعطاف لازم برای حرکت‌مان را دارد، اقدام کنیم. پیش به سوی شوراهای مستقل کارگری...

_کمپین دفاع از بازداشت‌شدگان هفت‌تپه و زندانیان ترقی‌خواه