اما این سوال هنوز باقی است؛ مگر اسماعیل چه خطایی را مرتکب شده بود که بخشی از زندگی اش را با تمامی دلشورگی ها، اضطراب، دور از خانواده، دور از کار، بازداشت، شکنجه و زندانی شود؟ و سرانجام هم با ٧٠٠ میلیون تومان وثیقه و موقتا آزاد گردد!
اسماعیل هم مثل همه کارگران و با کمترین شرایط ایمنی و با دستمزدی بسیار پائینتر از خط متعارف هزینه های زندگی یک کارگر با شرافت داشت کار میکرد. اما مافیای خصوصی سازی ناگهان شرایط کار و زندگی اسماعیل و دیگر کارگران را بر هم میزند. کسانی مثل اسدبیگی و رستمی، بر سرنوشت و شرایط کار و زندگی اینها حاکم میشوند که از موقعیت، وضعیت محیط کار و نظم و نظام شرکت نیشکر هفت تپه هیچ آشنایی و اطلاعی ندارند.
تنها قصد و نیت این کسان فقط سودجویی از موقعیت رانتخواری است که به دست آورده اند؛ آنها راحت ترین راه را انتخاب کردند؛ فروختن زمین، کوچکتر کردن کارخانه، بیکارسازی کارگرانی که تنها نان آور خانواده هایشان هستند و قانون زدایی از شرایط کار و بالاخره بستن و تعطیلی کارخانه و بالاکشیدن هرچه اموال و دارایی کارخانه هست.
این که چه بر سر کارگران و خانواده های آنها خواهد آمد، زندگی چه تعدادی از آنها از هم خواهد پاشید، چه تعداد کارگر از فرط فشار زندگی خودکشی خواهند کرد و... نه مسئله کارفرمایان جدید بود و نه مافیای خصوصی سازی.
در چنین شرایطی است که اسماعیل بخشی به همراهی هزاران کارگر به فکر تدبیر و چاره می افتند و چنین بود که او به نمایندگی شورایی که خود کارگران تشکیل داده بودند انتخاب میشود.
اسماعیل فقط صدای اعتراض جمعی بود. اسماعیل که منفعت شخصی در این جمع نداشت، اسماعیل مزد و درآمدی از این نمایندگی بدست نمی آورد؛ غیر از به جان خریدن خطر و تهدید و کتک خوردن و بازداشت و شکنجه !
مطالبه کارگران که اسماعیل سخن گوی آنها بود مگر موضوع سخت و پیچیده ای بود؟ مطالبه آنها که هنوز هم پابرجاست؛ لغو خصوصی سازی، قطع دست سودجویان از تخریب کارخانه، توقف بیکارسازی، مدیریت شرکت به دست خود کارگرانی که دلسوز شرایط کار و زندگی خود هستند.
بعد از ماهها کشمکش و درگیری و توطئه از طرف اسدبیگی و رستمی و ایجاد دودستگی و به آشوب کشاندن منطقه توسط عوامل کارفرمایان جدید و حمله نیروهای حراست و انتظامی به کارخانه و ضرب شتم و.... بالاخره اسماعیل بخشی را با افرادی که گزارش خبری مستقل کارگران را به افکار عمومی میرسانیدند بازداشت و به حبس میکشانند!
مسئولان بایستی به این سوال کارگران پاسخ دهند؛ مقصر و مقصران اصلی کارگران هستند، یا کسانی و نهادهایی مثل عوامل مافیای خصوصی سازی، کارفرما، نیروهای انتظامی و عوامل شکنجه و مسئولان قضایی و اجرایی این برنامه؟
امروزه روز بر همه روشن شده که طرح و برنامه خصوصی سازی در همه جا با شکست و افتضاح روبرو شده است. آیا مجریان و طراحان این برنامه ورشکستگی کار و تولید و اقتصاد مقصر هستند یا کارگرانی که از همان روز اول نسبت به این طرح اعلام هشدارباش دادند؟
اکنون ما کارگران هفت تپه، اعلام میکنیم که:
برای جبران این همه خسارت مالی، جسمی و روحی که به کارگران و خانواده هایشان وارد شده، مسئولان دولتی، و قضایی موظف هستند ضمن اجرای تمامی مطالبات کارگران و بازگرداندن تمامی کارگرانی که بیکار شده اند و رفع تعقیب بقیه کارگران بی گناه و زندانی، مسئولان این برنامه کثیف و شکست خورده را بازخواست کرده و جبران خطا بکنند.
پیام همکار- کانال مستقل کارگران هفت تپه