دهه نود، دهه‌ی جریان‌های صنفی

مقالات
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

دهه‌ی ۱۳۹۰ را باید دهه‌ی جریان‌های صنفی نام‌گذاری کرد. دهه‌ای که یکی از قله‌های درخشان مبارزه‌ی طبقاتی در آن رقم خورد. درحالی‌که خود سال ۹۰ حاوی سرخوردگی پس از سرکوب جنبش سبز بود، با کلید خوردن فضای انتخاباتی جدید از ۹۱، زمینه برای بازگشت «صندوق رأی» به مرکز سپهر سیاسی فراهم شد.

نویسنده: ابراهیم خوشنویس

دولت «اعتدال» بی‌هیچ درنگی اجرای برنامه‌های نئولیبرالی در جریان را با شمایلی دیگر سرعت بخشید. بر بستر این اتمسفر جدید سیاسی، نیروهای سرخورده از انرژی تمام‌شده‌ی «جنبش سبز» و افسارگسیختگی نئولیبرالیسم اعتدالی در آغاز کار، اتحادهایی را جدا از یکدیگر شکل دادند:

-                    جریان صنفی دانشجویان در واکنش به فعالیت تشکل‌های دوگانه‌ی «انجمن اسلامی/ بسیج»، راه سومی را گشود که امر سیاسی را از خلال فعالیت صنفی بازمی‌یافت. به‌این‌ترتیب به ابتکار دو حرکت جریان پا گرفت:

·                   بیانیه‌ی اعلام موجودیت اتحادیه‌ی شوراهای صنفی دانشجویان سراسر کشور

·                   بیانیه‌ی فعالان صنفی 16 آذر ۱۳۹۴

-                    بدنه‌ی معلمان نیز در قالب تحرکاتی اعتراضی دور جدیدی از فعالیت متشکل صنفی خود را آغاز کرد:

·                   تحصن در مدارس دی و بهمن ۱۳۹۳؛

·                    تجمع سکوت ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ که پس از هشت سال، اولین تجمع بزرگ و سراسری معلمان بود؛

·                    تجمع سکوت ۲۷ فروردین ۱۳۹۴؛

·                    تجمع ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۴؛

·                    تجمع ۱۶ مهر ۱۳۹۴؛

-                    به همین ترتیب اعتراضات کارگران سیمای جدیدی به خود می‌گیرد و پس از سرکوب فعالیت سندیکایی، متشکل شدن را به شیوه‌ای دیگر تجربه می‌کند:

·                   سه اعتصاب کارگران پتروشیمی بندر امامِ ماهشهر در اسفند، 1389 و فروردین و مهر 1390

·                   اعتصاب کارگران نی‏شکر هفت‏تپه در اردیبهشت 1391

·                   سه اعتصاب معادن چادرملوی اردکان در آذر و بهمن 139۲

-                    بازنشستگان نیز با هرچه دست‌اندازی دولت به صندوق‌ها برای تأمین بودجه‌ی خویش (به‌ویژه در طرح جامع سلامت) از سال ۹۵ به میدان می‌آیند:

·       ۲۹ و 30 فروردین: تجمع هزاران بازنشسته صنعت فولاد کشور در مقابل مجلس.

·       ۳۰ فروردین: تجمع معلمان بازنشسته مقابل مجلس.

·       ۹ مهرماه: تجمع سراسری بازنشستگان فرهنگی.

·       ۹ آبان تجمع صدها نفر از بازنشستگان فولاد سراسر کشور مقابل وزارت کار برای همسان‌سازی و پرداخت به‌موقع مستمری.

·       ۲۵ آبان: تجمع بازنشستگان سازمان تأمین اجتماعی مقابل مجلس.

·       ۱۴ آذر: تجمع سراسری فرهنگیان بازنشسته.

به‌این‌ترتیب بدنه‌ی متشکل صنفی قدرتمندی میان نیروهای کار شکل می‌گیرد که در حدفاصل ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸ مبادرت به همبستگی‌هایی با یکدیگر می‌کنند. کارزار لغو کارورزی یکی از این جلوه‌های همبستگی است که علیه طرح دولت برای «کارورزی» برپا می‌شود و کارگران و دانشجویان را به هم پیوند می‌زند. این همبستگی بار دیگر در جریان تلاش برای آزادی رضا شهابی در آذرماه خود را نشان می‌دهد.

در چنین زمینه‌ای است که با خروش مردم در دی‌ماه ۱۳۹۶، جریان صنفی دانشجویی نقشی مؤثر در نام‌گذاری خیزش با شعار «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا، دیگه تمومه ماجرا» ایفا می‌کند.

دی‌ماه با سرکوب موقت آن کارش تمام نمی‌شود و اعتراضات صنفی پیوسته ادامه پیدا می‌کند. کارگران در اراک از یک‌سو و در هفت‌تپه و فولاد از سوی دیگر اعتراضاتشان را متشکل و منظم پی می‌گیرند. تلاش برای تشکل‌یابی، هماهنگ کردن اعتراض‌ها و گسترش فضای همبستگی در میان بخش‌های مختلف کارگران و حمایت تشکل‌های مستقل کارگری از مبارزات کارگران در بخش‌های دیگر از ویژگی‌های مهم مبارزه و اعتراض‌های کارگری در سال ۱۳۹۷ است. در شرایطی که خیزش دی‌ماه بیش‌ازپیش پرسش از آلترناتیو را به میان افکار عمومی آورده است، کارگران از «اداره‌ی شورایی» می‌گویند و در هفت‌تپه و فولاد نام تشکل مستقل خویش را شورا می‌نامند. این امر با استقبال گسترده‌ی دانشجویان، معلمان و بازنشستگان روبه‌رو می‌شود.

معلمان از اردیبهشت ۱۳۹۷ بار دیگر اعتراضاتشان را از سر می‌گیرند و این بار در شکل و شمایلی جدید. در هفته‌ی معلم سال ۱۳۹۷ با اعلام شورای هماهنگی هرروز این هفته به خواسته‌ای تخصیص داده می‌شود:

  • ۱۳ اردیبهشت: همبستگی با زندانیان؛
  • ۱۴ اردیبهشت: روز معلم و محیط‌زیست؛
  • ۱۵ اردیبهشت: روز دفاع از دانش‌آموز و اختصاص بودجه به آموزش مناسب و رایگان؛
  • ۱۶ اردیبهشت: روز حق تشکل‌یابی مستقل؛
  • ۱۷ اردیبهشت: روز همبستگی مدرسه و خانواده؛
  • ۱۸ اردیبهشت: روز تقدیر از بازنشستگان.

همچنین در پاییز و زمستان همین سال معلمان طی چند نوبت اقدام به تحصن در مدارس می‌کنند که‌موج همبستگی زیادی ایجاد می‌کند و از سوی دانشجویان و کارگران حمایت می‌شود. در همین بازه‌ی زمانی اعتراضات کارگران هفت‌تپه به اوج خود می‌رسد و کل شهر شوش و نیز کارگران فولاد با آن‌ها متحد می‌شوند. علی‌رغم برخورد حاکمیت با این اعتراض، طرح شعار «فرزند کارگرانیم، کنارشان می‌مانیم» از سوی جریان صنفی دانشجویان بازتاب گسترده‌ای می‌یابد.

در ادامه‌ی این وضعیت، تجمع حجاب دانشگاه تهران به نقطه‌ی عطفی در اعتراضات جریان صنفی بدل می‌شود. دختران دانشجو در صف مقدم این مبارزه در عمل معنای جدیدی به «صنفی، سیاسی است» می‌بخشند. به دنبال آن مراسم روز کارگر و روز معلم با حضور گسترده‌ی دانشجویان، کارگران و بازنشستگان شکل می‌گیرد و علی‌رغم برخورد امنیتی با آن، بازتاب رسانه‌ای گسترده‌ای می‌یابد. طی ماه‌های بعد همبستگی‌های صنفی پیرامون دستگیرشدگان این مراسم‌ها بار دیگر اتحاد جریان‌های صنفی را آشکار می‌کند.

در تداوم این بستر اعتراض‌خیز درست به‌مانند موقعیت خیزش دی‌ماه ۹۶، قیام آبان ۹۸ به بهانه‌ی قیمت بنزین رقم می‌خورد و شرایط سیاسی کشور را به قبل و بعد از خود تقسیم می‌کند. در ادامه‌ي حرکت جریان‌های صنفی به تحرک برمی‌خیزند و دانشجویان با برپایی مراسم ۱۶ آذر تداوم آبان را نشان می‌دهند و معلمان با اعلام همبستگی با خانواده‌های شهدای قیام.

بااین‌همه اما تحت تأثیر مرگ قاسم سلیمانی، سقوط هواپیمای اوکراینی و همه‌گیری کرونا، شرایط شبه امنیتی و رکود بر فعالیت‌های صنفی غلبه می‌کند. این رکود دستکم برای یک سال ادامه می‌یابد تا اینکه در اسفندماه ۱۳۹۹ بازنشستگان با دور جدیدی از اعتراضات علیه وضع معیشتشان چرخه‌ی رکود را درهم می‌شکنند و بار دیگر برای تسخیر خیابان قدم پیش می‌گذارند. از سوی دیگر در میان معلمان، نیروهای موسوم به «کارنامه سبزها» به‌صورت مستقل از کانون‌های صنفی اعتراضات پایدار و گسترده‌ای را آغاز می‌کنند و این بار دیگر بدنه‌ی متشکل معلمان را به فعال شدن تحریک می‌کند.

بی‌رونقی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ با افزایش خشم مردم نسبت به وضعیت معیشتی‌شان همراه است و این امر تبلور خود را در «کمپین اعتراضی نفت» و «قیام تشنگان» نشان می‌دهد. اعتراض کارگران نفت بدل به نقطه‌ی درخشانی در مبارزه‌ی طبقاتی می‌شود و به‌موازات گسترش آن، اعلام همبستگی‌های متعددی از بدنه‌ی دانشجویان تا بازنشستگان و معلمان با آن صورت می‌گیرد. این اعتراض و قیام در هنگامه‌ی انتخابات ۱۴۰۰ به‌کلی اقتدار حاکمیت را درهم می‌شکند و انرژی جدیدی به بدنه‌ی جریان‌های صنفی تزریق می‌کند.

گرچه دانشگاه تحت تأثیر کرونا امکان بازیابی متشکل خویش را از دست می‌دهد، اما معلمان به اعتبار مسئله‌ی «رتبه‌بندی» متشکل‌تر از گذشته برای تسخیر خیابان‌ها ظاهر می‌شوند. دور جدید اعتراضات معلمان فضای سیاسی جدیدی خلق می‌کند و این حد از تشکل‌یابی اعتراضی بارها و بارها موردستایش قرارگرفته و همچون الگویی برای مبارزه‌ی طبقاتی معرفی می‌شود.

بنا به آنچه رفت بی‌تردید باید دهه‌ی ۱۳۹۰ را دهه‌ی جریان‌های صنفی خواند. نیروهای مردمی حاضر در سپهر سیاسی-اجتماعی کشور در این دهه توانستند از خلال مبارزات خویش، میراث‌های ماندگاری را خلق کنند که بی‌تردید در آینده‌ی سیاسی ایران مؤثر خواهد بود:

-                    بدل شدن امر صنفی به میانجی عینی سیاست ورزی طبقاتی.

-                    تشکل‌یابی مستقل علی‌رغم ممنوعیت‌های حاکمیتی.

-                    تداوم‌ صنفی قیام‌های مردمی از طریق استمرار مطالبه‌گری‌ها و تجمعات خیابانی نیروهای متشکل صنفی.

-                    شکل‌گیری ایده‌ی «اداره‌ی شورایی» به‌عنوان آلترناتیوی برای وضع موجود به اعتبار توان تشکل‌های صنفی در نمایندگی بدنه‌ی معترض اقشار گوناگون.

به‌این‌ترتیب به نظر می‌رسد که آینده‌ی سیاسی مبارزات ضد وضع موجود و مواجهه‌ی مردم با بی‌کفایتی‌های حاکمیتی در تدبیر معیشت، به توان اعتراضی تشکل‌یابی‌های صنفی در مطالبه‌گری و ترک نکردن خیابان وابسته است. همچنین در یک چشم‌انداز وسیع‌تر از آلترناتیوسازی، این مطالبه‌گری‌های صنفی هستند که انتظارات توده‌ی مردم در مواجهه با گروه‌های سیاسی مدعی را می‌سازند و به آن‌ها مشروعیت داده یا از ایشان سلب مشروعیت می‌کنند.