ده سال پس از انقلابات «بهار عربي»؛ «خطر» همچنان پابرجاست!

مقالات
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

یك دهه پیش، جهان شاهد یك سلسله انقلابات اجتماعی موسوم به «انقلابات بهار عربی» در دنیای عرب بود.

نویسنده: فواد عبداللهی

شروع این تحولات از تونس بود، جایی كه دولت مستبد «بن علی» را به زانو درآورد. اما سیر رویدادها تنها به یك كشور كوچك ساحلی محدود نماند بلكه شروع جرقه شورش‌هایی در خاورمیانه و شمال آفریقا شد كه اساسا حاكمیت استبداد و دیكتاتوری عریان در جهان عرب را نشانه گرفت. دوره جدیدی شروع به تعریف كرد. اعتراضات سریعاً بدل به انقلاب‌ها شد و در حکومت‌های پلیسی منطقه ریشه دواند. در مصر، بحرین، یمن و لیبی دیکتاتورهایی که فکر می‌کردند قدرت تسخیرناپذیر است، ناگهان به شكل پوسته‌هایی نازك و آسیب‌پذیر ظاهر شدند. همزمان با تلوتلو خوردن آن‌ها، زنگ‌های خطر در سوریه و عربستان هم به صدا درآمد. در میان صحنه‌های قابل توجه اعتراضات گسترده و پرشتاب، تعیین سرنوشت هر قدر هم که دشوار و خونین، سرانجام نزد توده‌های به‌پاخاسته ممکن به نظر می‌رسید.

جنبشی که فوراً با عنوان «بهار عربی» شناخته شد، یک شوک خارق‌العاده بود که دهه‌ها سکون نه فقط در جهان عرب كه در برزخ حاكم بر جهان بعد از جنگ سرد، یعنی «نظم نوین جهانی» در قلب پایتخت‌های اروپایی را از بین برد و قدرت و پتانسیل انقلابات اجتماعی را دوباره نشان داد؛ جنبشی که برای رفاه و نان و آزادی بود و هیچ تناسبی با دودمان دولت‌های مستبد نداشت. شكاف فزاینده در استانداردهای زندگی میان فقیر و غنی بر سر فقر و ثروت، جایی برای مماشات با حاكمان باقی نگذاشته بود. مردم چیزی برای از دست دادن نداشتند. اما طولی نكشید كه سرنوشت این انقلابات در عرض چند هفته از ریل خارج شد و مسیر متفاوتی را طی كرد. دخالت آگاهانه و نقشه‌مند قدرت‌های امپریالیستی با بازوی نظامی ناتو در لیبی و سوریه سیمای تحولات را عوض كرد. در عرض چند هفته، قیام در لیبی علیه قذافی توسط مداخله نظامی غرب به رهبری فرانسه و بریتانیا و نانوشته توسط آمریكا، ناتمام ماند. سوریه به میدان یک جنگ خونین میان دو جبهه ارتجاع و با دخالت مستقیم دولت‌های امپریالیستی تبدیل شد. از یك‌طرف آمریکا و متحدینش و همزمان از طرف دیگر روسیه و چین، به دو جبهه ارتجاعی در آنجا شکل دادند و حل و فصل تناقضات بنیادی و جنگ‌های اصلی خود را طراحی كردند. هر کدام از طرفین با اتکا به متحدین داخلی و منطقه‌ای خود تحت نام «كمك به تعمیق انقلاب» تلاش كردند منافع خود در خاورمیانه را با تحمیل شكست به انقلابات مردمی تامین كنند و بر تحولات جهان امروز مهر خود را بكوبند. عروج سیاه «داعش» اساسا بدون چنین زمینه‌چینی و بدون جدال و كشمكش قطب‌های امپریالیستی علیه همدیگر، محال بود و بدون دخالت ناتو، قطعاً جهان امروز جهان متفاوتی بود.

در آندوره مواضع راست و چپ اپوزسیون بورژوایی ایران در برخورد به دخالت میلیتاریستی دولت‌های امپریالیستی و جنگ آنها علیه هم چندش‌آور بود. همه در ركاب ناتو و «بی‌بی‌سی» و «سی‌ان‌ان» و «اسكای نیوز» دم گرفتند كه «بعد از سوریه نوبت ایران است»!!  از رضا پهلوی، جمهوری‌خواهان و مشروطه‌خواهان، سكولار دمكرات‌ها، باندهای سیاه مذهبی مانند مجاهد و گانگسترهای قومی تا شخصیت‌های ظاهرا چپ در حاشیه اپوزسیون راست مانند حمید تقوایی و طرفداران خط ایشان در حزب كمونیست كارگری، منتظر دخالت نظامی ناتو و قدرت‌های غربی در تحولات ایران شدند. قطب‌نمای این اپوزسیون تعریف شده بود: با هر نیرویی به صرف ضدیت با آخوند باید متحد شد!! محرك «انقلاب مخملی» این اپوزسیون نه صدها هزار نفر در میدان تحریر، نه اعتصابات قدرتمند كارگری در مصر، نه تكثیر صدها نسخه از میدان تحریر در قلب كشورهای اروپایی، بلكه ناتو بود و كماكان امروز هم هست. پربیراهه نیست كه امروز چپ و راست خواهان دخالت دولت‌های غربی و «فشار حداكثری» آنها در سیر تحولات در ایرانند.

دیروز شرایط اقتضا می‌كرد كه راست و چپ اپوزسیون بورژوایی ایران بقصد سركوب انقلاب ۵۷ با خمینی متحد شود و آن را در جبهه «خلق» جا بندازد و امروز شرایط اقتضا می‌كند كه همراه با ناتو و علیه «شرق» تیراندازی كند. زمان عوض شده است اما مكان این اپوزسیون و بستر اصلی جنبشی كه این اپوزسیون از آن مایه می‌گیرد، همان جنبش ناسیونالیستی است. دیروز پرو-شرق بود و امروز پرو-غرب است. پناه‌گرفتن در سایه یك قطب ارتجاع جهانی تحت نام «دخالت‌های بشردوستانه» در «كمك به تعمیق روند انقلاب» ادامه همان سناریویی است كه از بالا و توسط دخالت قدرت‌های مخرب امپریالیستی بقصد شكست انقلابات بهار عربی تحمیل شد. بخش عمده از نیروهای سیاسی اپوزیسیون، آنچه تحت عنوان «سرنگونی» جمهوری اسلامی مد نظر دارند چیزی نیست جز تکرار سناریوی لیبی و دخالت «بشر دوستانه» ناتو در ایران. الگوی آنها، «انقلاب» آنها و نوع سرنگونی آنها از دور قابل مشاهده است.

در دهمین سالگرد انقلابات بهار عربی، یكبار دیگر باید تاكید كرد كه هیچ انقلاب و تحول اجتماعی هرچند كه عظیم هم باشد، اما مادامیكه افق غالب بر آن تنها محدود به سرنگونی «رژیم» باشد، محكوم به شكست است. برای كمونیستها و طبقه كارگر، رهبری و سكان یك خیزش و قیام نمی‌تواند در فقدان یك پلاتفرم شفاف و روشن از سرنگونی حاكمیت به جایی برسد. این را تجربه انقلاب ۵۷ و انقلابات بهار عربی به ما ثابت كرده است. تفكیك صف دوست از دشمن، پرولتاریا از بورژوازی، شناخت كافی از جنبش‌ها، احزاب و آلترناتیوهای آنها، گام اول در رهبری و دخالت آگاهانه كمونیست‌ها و طبقه كارگر در مسیر پیشروی درست مبارزه طبقاتی در همه جای دنیاست. پاشنه آشیل بورژوازی در تمام انقلابات و خیزش‌های اجتماعی همین مسٸله است.  نیروهای راست از سلطنت‌طلب و جمهوری‌خواه، از لیبرال تا اصلاح‌طلب «رادیکال‌شده» و حتی بخشی از حاکمیت، پروژه دست بدست‌شدن قدرت از بالا و بدون دخالت مردم را شب و روز تبلیغ می‌كنند. طرح‌هایی مانند «پیمان نوین»، «آشتی ملی»، کودتا در بالا، هشدار به سوریه‌ای‌کردن جامعه ایران در صورت شکست پروژه‌های دیگر و … همه و همه سناریوهای رنگارنگ كمپ راست در مقابل طبقه كارگر و جنبشی است که عزم كرده است با اعمال قدرت خود از پایین، بساط حاکمیت را جمع كند. نباید اجازه  داد كه چنین طرح‌های شكست‌خورده و امتحان‌شده كه بعد از جنگ سرد به قیمت قربانی‌شدن میلیون‌ها انسان در گوشه‌گوشه جهان امروز پیاده شده‌اند و شكست خورده‌اند در ایران تكرار شود. جنبش آزادی و برابری، صف ده‌ها میلیون انسان محروم و منزجر از جمهوری اسلامی، افق و آلترناتیو كمونیستی و شورایی خود را از دیماه ۹۶ و در بعد اجتماعی و در میدان اصلی سیاست، در مقابل سایر افق‌ها و طرح‌های ضداجتماعی اپوزسیون راست به اهتزاز درآورده است.

انقلابات بهار عربی هرچند توسط دخالت نظامی قدرت‌های امپریالیستی به شكست كشیده شدند اما روح و شعله این انقلابات كماكان زنده و زبانه می‌كشد. ظهور موج خیزش‌های ۲۰۱۹ در الجزایر، سودان، لبنان و عراق نشان داد که شبح بهار عربی و موج خیزش‌های اجتماعی در سراسر جهان كماكان در گشت و گذار است. پاندمی کرونا و كشتار آن هرچند این روند را محدود کرد با این حال، آن محرکی که بتواند انقلاب یا قیام بعدی را به جریان بیاندازد و آن را پیروز كند، پابرجاست. گل همین‌جاست، همین‌جا برقص!