مذاکرات پیرامون برگزیت کماکان در هالهای از ابهام است. دوران پسابرگزیت عملا سه هفته دیگر با پایان دوره انتقالی برگزیت که بریتانیا در جریان آن همچنان به مقررات اتحادیه اروپا پایبند است آغاز میشود.
نویسنده: فواد عبداللهی
از دیدار بوریس جانسون و اورزولا فندرلاین بهعنوان «آخرین بخت» برای جلوگیری از آغاز «بدون توافق» دوران پسابرگزیت یاد میشود. آنچه تاكنون معلوم است، عدم توافق بروکسل و لندن برای هر دو طرف تبعات سنگین اقتصادی در پی خواهد داشت.
مقامات اتحادیه اروپا مانند مسئولان بریتانیایی هشدار دادهاند که حاضر به عقبنشینی از مواضع خود در مذاکرات نیستند. میشل بارنیه، مذاکرهکننده ارشد اتحادیه اروپا گفته است که این اتحادیه «هرگز بازار مشترک خود را فدای دستیابی به توافق پسابرگزیت نخواهد کرد.»
در مقابل بوریس جانسون نیز گفته است که مواضع دو طرف همچنان از یکدیگر فاصله دارد. نخستوزیر بریتانیا هشدار داده که ممکن است کشورش و اتحادیه اروپا مجبور به پذیرش راهحل «بدون توافق» شوند. میشل بارنیه نیز احتمال عدم دستیابی به توافق با لندن را بیشتر از احتمال موافقت دو طرف با سندی درباره روابط تجاری دوجانبه دانسته است.
از سوی دیگر مایکل مارتین، نخستوزیر ایرلند گفته است که اگر مذاکرات طی «یک یا دو روز آینده» از بنبست کنونی خارج نشود سران اتحادیه اروپا مجبور خواهند شد طرحهای احتمالی برای جلوگیری از اختلال اقتصادی به دنبال آغاز «بدون توافق» دوران پسابرگزیت را بررسی کنند. مقامات اروپایی معتقدند که نیاز به اعطای امتیازات بیشتر به لندن وجود ندارد. در مقابل، دولت بوریس جانسون نیز نگران است توافق نهایی انگلیس و اتحادیه اروپا، مورد موافقت مجلس عوام و حتی برخی همحزبیهای وی (در حزب محافظهکار) قرار نگیرد. در چنین شرایطی، یقهدرانی جانسون در مذاکرات برگزیت راه به جایی نخواهد برد.
از طرف دیگر، بریتانیا و جانسون در میانه پرونده برگزیت تنها مانده است. بوریس جانسون به این نتیجه رسیده است که دیگر نمیتواند روی آمریکای ترامپ حساب باز كند و از این منظر دچار گسستهای سیاسی شده است. ترامپ با تشویق جانسون به خروج از اتحادیه اروپا قصد داشت تا شکاف گسترده در این بلوک به وجود بیاورد و به نظر میرسد با آمدن «جو بایدن»، تا حد زیادی از این مساله پرهیز و خودداری خواهند کرد.
در غیاب ترامپ، بوریس جانسون نمیداند که دقیقاً چگونه و به چه کسی باید تکیه کند. به نظر میرسد كه سرگردان و در میان امواج دریا راهی جز تن دادن به قواعد بازی اتحادیه اروپا نداشته باشد.
حتی اگر میان این دو توافقی مقطعی و کوتاهمدت حاصل شود، نمیتواند از آن بهعنوان سند مبنایی برای توافق نهایی در دوران پسابرگزیت یاد کرد. با وجود اینکه بریتانیا از اتحادیه اروپا خارج شده اما هنوز اعداد و ارقام تعرفهها و مسائل مالی و سیاسی مشخص نیست. هنوز مساله ایرلند و اسکاتلند مشخص نشده کمااینکه در اسکاتلند نجواهایی در مورد برگزاری همهپرسی مجدد و اعلام استقلال و زیر سوال بردن تمامیت ارضی بریتانیا به گوش میرسد و تمام این مجموعه را میتوان مشکلات امروز بوریس جانسون و بریتانیا دانست. مساله مهمتر از این موضوعات، بحث سرنوشت سه میلیون کارگر بریتانیایی است که در کشورهای اتحادیه اروپا مشغول به کار هستند و همچنین دو میلیون كارگر اروپایی كه در انگلستان ساكن هستند؛ هنوز مشخص نیست که این جمعیت میلیونی نیروی كار قرار است به خاک بریتانیا یا اتحادیه اروپا مننتقل شوند یا اینکه در کشورهای دیگر میتوانند مشغول کار باشند.
توافقات اقتصادی بر سر چگونگی برگزیت ساده نیست و در یك «شام آخر» به نتیجه مشخص نمیرسد. هنوز برای سالهای طولانی، مذاکرات پیچیدهای پیشِ روی بریتانیاست. بریتانیا منافع اقتصادی كلانی را که در توافقات با اتحادیه اروپا و شرکای این اتحادیه داشته است از دست خواهد داد. طبق پیشبینی خود دولت بریتانیا، سالهایی طولانی برای مذاکره و چانهزنی با اتحادیه برای خروجی با حفظ برخی امتیازات پیشبینی میشود. همین مقدار سال یا بیشتر برای مذاکره با شرکای خارج از اتحادیه و برای مذاکره در مورد قراردادهای جدید با اتحادیه اروپا لازم است. ضمن آنکه تا زمان نهایی شدن گسست بریتانیا از اتحادیه، این کشور نمیتواند با شرکای خارج از اتحادیهاش قراردادی امضا کند. حتی در آن دسته از سناریوهای مورد بررسی که بریتانیا با اتحادیه اروپا بر سر توافق تجارت آزاد، به نتیجه رسیده باشد (مشابه با توافق اتحادیه اروپا و کانادا كه هفت سال به درازا انجامید تا عملی شود)، هر خانوار بریتانیایی فقیرتر میشود و در حدود ۴۳۰۰ پوند (حدود۵۴۰۰ یورو) از درامد سالانه خود را از دست میدهد. طبق این بررسیها، تولید ناخالص داخلی این کشور از امروز تا ۲۰۳۰ در حدود ۶ درصد از تولید ناخالص داخلیای خواهد بود که بریتانیا میتوانست با حضور در اتحادیه به دست آورد. برگزیت بدون توافق یا با توافق، هم اكنون پیامدهای جدی اقتصادی برای شرکتهای بریتانیایی در خصوص جذب سرمایهگذاری به بار آورده است. به نقل از سازمان تجارت جهانی در دوره گذار، موانع تجاری میتوانند با پرداخت ۵.۶ میلیارد پوند سالانه حق گمرکی از طرف صادرکنندگان بریتانیایی رفع شوند. مشخص نیست بخشهای تولیدی کارخانهای، مانند هوانوردی ایرباس و بیامدبلیو چه برخوردی با این تعرفههای گمرکی جدید خواهند داشت. در همین خصوص، خودروسازی هوندا در بیانیهای اعلام کرد که تولید چهارشنبه ۹ دسامبر به دلیل تاخیر در تامین قطعات متوقف شده است. این کارخانه در جنوب انگلیس، در غرب لندن، تنها کارخانه این غول ژاپنی در اروپاست و قرار است در سال ۲۰۲۱ با حذف ۳ هزار و ۵۰۰ فرصت شغلی تعطیل شود. این کارخانه با سیستم «درست به موقع» کار میکند که به معنای آن است که قطعات یدکی درست پیش از مونتاژ تحویل داده میشوند و هیچ انباری در کار نیست. همین مسئله تولید را در برابر هرگونه اختلال در شبکه تامین قطعات حساس میکند. هوندا هم مانند بسیاری از شرکتها با ازدحام در برخی بنادر بزرگ انگلیس رو به رو شده است که در هفتههای اخیر با موج گسترده کانتینرها مواجه شده اند. بعلاوه اینكه مرکز ملی آمار انگلیس اعلام کرده است كه دو سوم مشاغل در این کشور به علل گوناگون از قبیل همه گیری کووید ۱۹، بی ثباتیهای ناشی از خروج این کشور از اتحادیه اروپا و ناتوانی در رقابتهای بین االمللی در خطر تعطیلی قرار دارند. سونامی بیكارسازیهای وسیع طبقه كارگر و كوچ غولهای اقتصادی از انگلیس براه افتاده است. بسیاری از شرکتهای بینالمللی تا پیشازاین، از بریتانیا بهعنوان دروازه ورود به اتحادیه اروپا استفاده میکردند، حال بسیاری از این شرکتها درصدد تغییر موقعیت مکانی خود و خروج از بریتانیا هستند. از این نقطه نظر، قطعا سرمایه مالی در بریتانیا از روز اول خواهان برگزیت نبوده است؛ سرمایه گلوبال است و خواهان تسریع روند سودآوری و گردش آزادانه سرمایه است و قید و بند نمیشناسد. برگزیت به لحاظ اقتصادی و تجاری در مقابل قوانین سرمایه مالی محكوم به شكست است. بوریس جانسون پس از «دیوید کامرون» و «ترزا می» سومین قربانی طرحی میشود که حركت سرمایه مالی را دچار دست انداز میكند.
به لحاظ سیاسی، برگزیت به یك ناسیونالیسم افراطی و به یك نژادپرستی كور در جامعه بریتانیا دامن زده است. چند روز پیش هواداران تیم فوتبال «میلوال»، بازیکنان خودی را هنگام احترام به نشانه حمایت از جنبش ضد نژادپرستی «جان سیاهان اهمیت دارد» هو کردند. «برنامه حق اجاره» که بر اساس آن مالکان اقامتگاه ها و مدیران مراکز مختلف باید وضعیت ویزا و حساب بانکی مستاجران خود را چک کنند، با وصف اینكه مورد انتقاد شدید افكار عمومی قرار گرفت اما كماكان در برخی اماكن اجرا میشود. چنین قانونی بیمارستانها، بانکها و حتی مراکز اقامت خصوصی را به پستهای بازرسی مرزی تبدیل کرده است. برگزیت به عادی شدن نفرت و شكاف ناسیونالیستی در جامعه بریتانیا منجر شده است. پارسال انتشار گزارش سازمان ملل پیرامون رسوایی موسوم به «ویندراش» سر و صدای زیادی در بریتانیا به پا کرد. «نسل ویندراش» مهاجرانی که از کشورهای کارائیب بودند که بین سالهای ۱۹۴۸ و ۱۹۷۱ در بریتانیا سکنا گزیدند. مهاجران مسافر کشتی «ویندراش» شامل کارگرانی از کشورهای جامائیکا، ترینیداد، توباگو و دیگر جزایر بودند که به علت قحطی نیروی کار بعد از جنگ جهانی دوم به بریتانیا آمدند. با این حال، سیاستهای اتخاذ شده از سوی وزارت کشور بریتانیا در دوران برگزیت، اثبات حقوق شهروندی اعضای فاقد ویزای این نسل را سختتر کرده است. ماحصل اقتصادی و سیاسی برگزیت، چیزی جز فرو رفتن بیشتر جامعه انگلستان در باتلاق بیكاری، فقر و دشمنی كور ناسیونالیستی مابین كارگران «بریتانیایی» با نیروی كار كارگران «خارجی» نیست.
هرچه هست بلاخره اواخر دسامبر و اوایل ژانویه سال جدید همگی ما، جهان پسابگزیت را خواهیم دید كه جناب بوریس جانسون اینبار بدون سپر و حاٸل «برگزیت» چانهاش را از پلاك شماره ۱۰ «داونینگ استریت» بیرون كشیده است و عربده میكشد كه: «دوستان من، آزادی میتواند ترسناك باشد. آزادی میتواند نیش بزند. وقتی برای اولینبار قصد دارید از خانواده جدا شوید و مستقل زندگی كنید، آزادی میتواند مانند یك شوك عمل كند. پول كم است، اتاق راحت نیست، لولهكشی و سرویس ساختمان و تختخوابتان زنگ زدهاند و باب طبع شما نیست. اما به محض چشیدن آزادی، به ندرت میخواهید به گذشته برگردید. بنابراین دوستان من، ماههای اول سال جدید ممكن است سخت و طاقتفرسا باشند. دشمنان ما میخواهند شكست ما را ببینند. اولین قدمها ممكن است سخت باشد اما به من اعتماد كنید كه در سالهای آتی انگشت به دهان خواهید ماند كه چرا این همه سال در رسیدن به آزادی تردید كردیم»...
آیا جامعه بریتانیا در دوران پسابرگزیت به چنین دیوانگانی مجال خواهد داد كه چین و چروك هایشان را دوباره اتو كنند و به سطح معیشت و رفاه شهروندان كماكان تعرض كنند؟ آیا عرصه سیاست در انگلستان كماكان عرصه گردنكشی و دهنكجی نیروهای دست راستی به حقوق مردم خواهد ماند؟ آنچه معلوم است سال آتی، سال جدال و كشمكش حاد سیاسی پایین با بالا خواهد بود. به سال نو جدال سیاسی و زورآزمایی شهروندان در برابر هیٸت حاكمه انگلستان خوش آمدید!
***
خوزستان در دام سیل و كرونا
هنوز كشتارگاه ویروس كرونا به «همت بلند» دولت كه منجر به مرگ هزاران هزار نفر از مردم ایران شده است، مملو از خون و جسد است كه ناگهان خبر رسید برخی از شهرهای جنوبی ایران زیر سیل رفتهاند. مردم به حق دولت را زیر ذرهبین گرفتهاند و انگشت اتهام را به سمت این ارگان آدمكشی نشانه رفتهاند؛ اگر قبل از كرونا و در دورههای گذشته شاهد همبستگی انسانی در كمكهای امدادی شهروندان با تشكیل كمیتههای مردمی در سطح شهرهای ایران به مناطق اسیبدیده و بحرانی بودیم اما متاسفانه پاندمی كرونا كاری كرده است كه این زنجیره انسانی در كمك رسانیهای مردمی به مناطق بحرانی و سیلزده مختل شود. مردم سیلزده میگویند دولت طبق معمول، كاری نمیكند. نیروهای سپاه را به این مناطق گسیل دادهاند تا مانع بروز اعتراضات مردم به مقامات دولتی شوند و مردم را ساكت كنند. عامل فقر و محرومیت از ابتداییترین امكانات و نیازمندیهای زندگی، تخریب محیط زیست و بالاخره عدم کمکرسانی، كسی جز جمهوری اسلامی نیست.
باید یقه این حاكمیت فاسد و دروغگو را گرفت؛ باید خواستار جبران خسارت شد. نباید گذاشت دولتی كه غاصب داراییهای مملکت است از زیر بار مسٸولیتی که بر دوشش قرار گرفته است، شانه خالی کند. نباید اجازه داد جمهوری اسلامی و مقامات ریز و درشت آن مانند همیشه با وعدههای پوچ، به بهانه بحران كرونا، تحریم و شرایط نابسامان اقتصادی از زیر بار مسئولیت این فجایع فرار كنند. تامین امنیت، سلامت و زندگی لحظه به لحظه شهروندان جامعه به عهده دولت است. بازسازی سریع مناطق سیلزده، برای تامین امنیت زندگی بازماندگان امر دولت است. تنها با اتحاد و همبستگی میتوان این حق را از حلقوم دولت بیرون كشید.
***
مذاكره بشود یا نشود...
به دنبال لایحه اخیر مجلس حول «تصویب کلیات طرح کاهش تعهدات هستهای و شروع غنی سازی ۲۰ درصدی»، معلوم است كه هر سه قوا از مجلس و قوه قضاٸیه تا دولت، خواهان مذاكره با آمریكا هستند و بر كسی پوشیده نیست؛ دعوا بر سر نفس مذاكره نیست؛ مشكل اینجاست كه آمریكا یا هر دولت دیگری محال است با دولت روحانی كه تنها چند صباحی به پایان عمرش باقی است، مذاكره كند. واقعیت اینست كه روی دست جمهوری اسلامی، دولتی به جامانده كه نه میتوان پشت آن قاٸم شد و نه میتوان با تیر مشقی به هدف شلیك كرد. اولا، دولت آمریكا با سركار آمدن بایدن، مشغول رتق و فتق بحرانهای داخلی است و شكاف روابط با اروپا را ترمیم میكند. فعلا عجلهای هم در رسیدگی به كیس ایران ندارد. بنابراین، مذاكره با دولتی كه نفسهای آخر را میكشد و میان مجلس و قوه قضاٸیه به توپ فوتبال شبیه است، دور از منطق است. خط و نشان كشیدنهای مجلس برای دولت و برعكس، تبلیغات انتخاباتی بیش نیست؛ بازی جناحهاست. بالماسكهای است كه به خیال آقایان قرار است مردم را در انتظار معجزه مذاكره با آمریكا در دولت بعدی نگاه دارد. مذاكره بشود یا نشود خبری از گشایش اقتصادی نیست، همانطور كه در دوره برجام هم نبود؛ لغو همه تحریمها هم که به اجرا درآید، سرمایهگذاری بلندمدت و نجات اقتصاد ایران قبل از هرچیز به خاورمیانه امن و سپس ایران «امن» نیاز دارد! در این شرایط دامنزدن به فضای انتظار، تعرض به سطح معیشت و تضمین ساكت نگاهداشتن محرومان که كوچكترین روزنه اقتصادی و رفاهی در مقابل خود نمیبینند، مهمترین رکن سیاست همه جناحهاست.
امروز اسلام و اسلامیت و دشمنی با آمریکا را همه جناحها حراج کردهاند؛ بحث بر سر نجات كشتی فرسوده سرمایه و نظام است. شعاع دید همه جناحها از ماندن و نماندن جمهوری اسلامی به یك متر هم نمیرسد. از روزنامه «جمهوری اسلامی» بشنویم كه خطاب به دعوای اخیر دولت و مجلس گفته است كه: « اشتباه محض است که آقایان خیال کنند راه برای انتخابات ۱۴۰۰ هموار می شود برعکس با این اقدامات حتما موقعیت حداقلی فعلی را نیز از دست خواهیم داد... فقط این امیدواری باقی است که این دعواها در حد یک حرکت سیاسی نمادین در پاسخ به ترور شهید فخری زاده باقی بماند، و مراجع بالا دستی از بروز تبعات سنگین این اقدامات كه نارضایتی عمومی را نشانه رفته است، جلوگیری نمایند...»
درست است، كشمكش مردم با حاكمیت، كشمكشی بر سر مذاكره با آمریكا نیست؛ مذاكره بشود یا نشود، تحریمها لغو شوند یا نشوند، توقعات فروكوفته میلیونها نفر و خطر قیام محرومان علیه حاكمان، كه از دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ عروج كرده است مولفهای است كه بر سر جای خود كماكان باقی است. كرونا تا ابد باقی نمیماند؛ زبان جامعه علیه این نظام، علیه حاکمیت هار استبداد درازتر شده است. انزجار از پدیده متعفن جمهوری اسلامی از سر و كول جامعه بالا رفته است؛ طوفانهای بنیادیتری بر سر رفاه و آزادی پس از كرونا در راهند كه كشتی حاكمیت را با مخاطرات جدی روبرو خواهد كرد. باید به استقبال این دوران رفت.