تاجران اسلحه و بردگان گرسنه

مقالات
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

اخیرا موسسه سیپری (انستیتو بین المللی پژوهشهای صلح استکهلم) گزارشی از تولید و فروش اسلحه در دنیا را منتشر کرده است که قابل توجه است.

نویسنده: خالد حاج محمدی

طبق این گزارش درآمد تولید کنندگان بزرگ اسلحه در جهان  در سال ٢٠١٩هشت و نیم درصد بیشتر از سال ٢٠١٨ بوده است. بر اساس این گزارش درآمد حاصل از فروش اسلحه توسط این شرکتها ٥٠ برابر بودجه سالانه سازمان ملل برای ماموریتهای گروههای صلح بوده است. طبق این گزارش درآمد ٢٥ شرکت بزرگ تولید اسلحه در این سال ٣٦١ میلیارد دلار بوده که این میزان برای از بین بردن گرسنگی در جهان تا سال ٢۰٣٠ کافی است. طبق این گزارش، ١٢ شرکت آمریکایی که در لیست این موسسه قرار دارند ٦١ درصد فروش سلاح در دنیا را در اختیار دارند و آمریکا مهمترین و بزرگترین تاجر اسلحه جهان است.

این گزارش تنها درآمد حاصل از فروش اسلحه است و اگر به این ارقام درآمد انواع شرکتها و کارتلهای بزرگ جهان، طلا و معادن و صنعت و ارتباطات، دارو، مواد غذایی، ماشین سازی ها، نفت، گاز، اینترنت و هزاران مرکز تولیدی و خدماتی و بانکی را حساب کنید، میزان سودهایی که عده ای معدود در جهان کسب میکنند، سر به آسمان خواهد زد. پولها و سرمایه ای که در تخیل هم نمیگجد. سودهایی که برای تامین رفاه و زندگی سرشار از امکانات و امنیت و شادی برای صد سال کل بشر کافی است. سودهایی که با آن میتوان همه امکانات پزشکی و مقابله با سیل، رسیدگی به محیط زیست، بیشترین امکانات برای رشد علم و دانش بشری و شکوفایی فرهنگ و تمدن و.... را در دنیا به سادگی تامین کرد.

اینجا کاری به سازمان ملل و هزینه هایی که صرف "تلاش برای صلح" میشود، نداریم. سازمان ملل خود در تمام طول تاریخ وجودش ابزاری در خدمت همین دولتهای بزرگ جهان و صاحبین اصلی سرمایه و اسلحه فروشها و "لردهای جنگ" و جنایت بوده اند. "مدافع صلح" بودن سازمان ملل به همان اندازه واقعی است که "مدافع حقوق بشر" بودن، "مدافع حقوق کودک" بودن، "مبارزه با تروریسم" و گرسنگی در جهان توسط همین دولتها و در راس آن همان اقلیت کوچک تاجران اسلحه و صاحب سرمایه ها و امکانات موجود جهان است.

بر اساس همه امار و ارقام طی چند دهه اخیر جهان تحولات بزرگی را در زمینه رشد تکنیک و تکنولوژی و صنعت و... از سر گذارنده است، دستاوردهای بشریت در این زمینه ها در نظام کاپیتالیستی نتایج معکوس خود را داشته است. دنیا هر چه پولدارتر و صاحب امکانات تر میشود، هر چه امکانات برای بهتر زیستن، مرفه تر زیستن و امن تر زیستن افزایش می یابد، انسانها گرسنه تر، محتاج تر، تولید و خرید و فروش اسلحه های مهیب بیشتر، جنگ و کشتار وسیعتر، تخریب محیط زیست بیشتر، دنیا ناامن تر و توحش و بربریت بیشتر میشود. امری که امروز چند میلیارد انسان در این کره خالی با گوشت و پوست آنرا لمس میکنند. به هر میزان سرمایه و امکانات افزایش می یابد، توحش و بربریت بیشتری بر جهان حاکم، جنگ و جنایت، آوارگی و خانه بدوشی بیشتری به بشریت تحمیل و گرسنگی و فقر بیشتری زندگی جهانیان را به تباهی میکشاند. تباهی جهان، گسترش جنگ، ویرانی، خانه خرابی، فقر و فلاکت و ناامنی، آوارگی میلیونی و کشتار مردم بیگناه و ... همه و همه مقتضیات سرپا ماندن و ادامه حیات نظام کاپیتالیستی است.

اساس نظام موجود بر جهان بر اساس تولید برای سود، بر اساس تبدیل بخش بزرگ انسانهای جوامع بشری به بردگان مزدی و فروشدگان نیروی کاربرای سیر شدن شکم، به تولید کنندگان اصلی و تامین کنندگان سود بیشتر برای همان اقلیت، است. هزینه های که مولتی میلیاردرهای جهان توسط دولتهای حاکم به عنوان ابزار حاکمیت سرمایه و قدرت خود بر جهان، خرج خرافات و مذهب و مهندسی افکار میکنند، باور نکردنی است. ٩٩ درصد تولیدات رسانه های رسمی جهان، پخش دروغ، جعلیات با هدف فریب مردم و حفاظت از همین سیستم های حاکم است. قوانین و پارلمان و خدا و نمایندگانش روی زمین، میهن و ملیت و میهن پرستی و...، همگی ابزار تحمیق و تسلیم جهانیان برای سرفرود آوردن در مقابل همین اقلیت است. اینها خود خدایان حاکم بر جهانند، فرعون های سوره های کتابهای "مقدس شان" هستند که خرافه و فرهنگ و تاریخ و دین و همه چیز را در خدمت حفظ جهالت و احمق کردن انسانها صرف میکنند تا جهان به همین صورت بماند.

ماندگاری این سیستم و این جهان با همه وجوه آن، با قانون و سیاست، تئوری، هنر، ادبیات، مذهب، مقدسات و اخلاقیات و فرهنگ و سنت حاکم بر جهان، جملگی در خدمت حفظ این سیستم و نابود کردن فیزیکی، روحی و اجتماعی اکثریت محروم جامعه است. تاریخ دویست سال گذشته این نظام، تاریخ تحمیل جهالت، تاریخ تحمیل بردگی و تبدیل فرودستان دوره برده داری و فئودالی به کارگر به عنوان برده مزدی و تاریخ جنگ و جنایت وسیع همین حاکمین است.

اما این سرنوشت محتوم ما نیست. ثروت و سامان این جامعه، پول و امکاناتی که موجود است، اساسا بر دوش و به نیروی کارکن جامعه بشری، توسط طبقه کارگر و همین میلیاردها انسانی تولید و تامین میشود که خود به نان شب محتاج است. اما بشریت قرار نیست و نباید تا ابدیت حاکمیت مشتی پولدار جهان را بر خود قبول کند. آنچه اینها را در مقام خود حفظ کرده است، آنچه اینها را بر روی پای خود پایدار نگهداشته است، علاوه بر اجیر کردن و به خدمت گرفتن نیروی سرکوب، تحمیق و تحمیل جهل و خرافه به نام حقیقت به ما بردگان جهان معاصر است. وارونه کردن حقایق، تبلیغات وسیع علیه امیال و آرزوهای انسانی و برابری طلبانه ما و نیاکان ما، علیه آرمانهای عدالتخواهانه طبقه کارگر جهانی و انسان آزاده برای رفاه و بهبود و عدالت، علیه کمونیسم و یک رهایی سوسیالیستی و حقنه کردن اینکه اینها همگی سراب و خواب و خیال است، بخش بزرگی از پایه های حفظ این نظام است. حاکمیت اینها بدون تن دادن نیروی ما، بدون قناعت و تسلیم سیاسی و فکری طبقه ما به خرافات و به "توان لایزال" مشتی انگل که جهان را در دست دارند، ممکن نیست.

حکام جهان بدون ما و بدون نیروی ما، خود چیزی جز مشتی انگل و حواریون آنها که از این راه ارتزاق میکنند، نیستند. راه نجات چیزی نیست جز به زیر کشیدن حکام کنونی و سیستم حاکم بر جهان و جایگزینی آن با نظمی نوین و انسانی که مبنا و پایه و اساس آن تولید برای رفع نیازمندی های بشریت است. این کار ما تولیدکندگان و تامین کنندگان همه نیازهای جهان و از جمله سرمایه های وسیع مولتی میلیاردرهای حاکم است. این کار طبقه کارگر جهانی و کار کمونیستهای این طبقه است. اگر اقلیتی کوچک با اتکا به پول و سرمایه های غصب شده، با اتکا به برده کردن میلیاردها انسان و تلاش برای حفظ این بردگی، میتوانند جهان را در زندانی بزرگ و با تحمیل توحش و بربریت به نام قانون و نظم جهان، به بردگی بکشند و سود کسب کنند، چرا این اکثریت عظیم نتوانند جهانی برابر و انسانی را جایگزین کنند.

کمونیسم و یک رهایی سوسیالیستی برای نجات بشریت چیزی جز خلع ید قدرت از این اقلیت و سپردن قدرت به صاحبان این جهان و پایان بردگی و کار مزدی نیست. اما نباید تردید کرد که حاکمان بر جهان، دولتهای موجود از هر نوع آن، از شرقی و عقب مانده، تا غربی و به اصطلاح "متمدن" آن، در مقابل طبقه کارگر تا آخر خواهند جنگید. گرفتن قدرت از اینها و اعمال حاکمیت طبقه کارگر جز از راه زور و انقلاب و قیام توده ای ما به زنجیر کشیده شدگان مقدور نیست و این ممکن است و در حقیقت کم مشقت ترین راه است.

جهانی دیگر فارغ از ظلم و ستم، فارغ از تبعیض و بی حقوقی، فارغ از جنایت و جنگ و توحش افسار گسیخته، دنیای مرفه و آزاد و برابر ممکن است. این کار خود ما، خود بردگان مدرن این جهان، خود سازندگان این جهان با دست خود و با اتکا به نیروی وسیع خود است. انقلاب کارگری همین امروز و فوری نه تنها مقدور و ممکن که بعلاوه تنها راه و انسانی ترین راه نجات بشریت است. دنیای کنونی از جهل و تعفن سرمایه، از جنایت و توحش سرمایه داران، از تولید خرافات لبریز شده است و بوی تعفن آن حتی با نابودی و پایان سلطه اش برای قرنها به عنوان آثار توحش انسان باقی خواهد ماند.