موج های پناهجویان و مهاجرانی که به دنبال جایی امن برای زندگی میگردند برای سیاست اتحادیه اروپا همانند سَم عمل کرده است و تا این جنگ ها پایان نیابند ادامه خواهد داشت.
نویسنده: پاتریك كاكبرن
ترجمه از: سعید محمدی
پناهجویان درماندهای که به زور در کرجی های کوچک جای داده میشوند و در سواحل شرقی انگلستان پهلو میگیرند، به سادگی به عنوان متجاوز انگاشته میشوند. تظاهرکنندگان ضدِ مهاجر آخر هفتهی گذشته از اینگونه ترس ها استفاده کردند و مسیرهای منتهی به «بندر دووِر» را برای ٬٬محافظت از مرزهای بریتانیا٬٬ مسدود کردند. در همین حال «پریتی پاتِل» وزیر کشور بریتانیا دولت فرانسه را به کمکاری در جلوگیری از عبور پناهجویان از طریق کانال مانش متهم کرد. پناهجویان در این مراحل پایانی سفرشان بین فرانسه و بریتانیا توجه زیادی را به خود جلب میکنند. اما ظاهرا دلیل اینکه چرا این پناهجویان چنین مصیبت هایی را به جان میخرند و با خطر زندان و حتی مرگ روبرو میشوند اصلا اهمیتی ندارد.
در غرب این طرز فکر وجود دارد که فرار انسان ها از حکومت های ناتوان خودشان (ناتوانیای که ظاهرا خودشان با خشونت و فساد در بین خودشان باعث آن شدهاند) و پناه بردن به کشورهایی با حکومت بهتر، امن تر و مرفهتر یک امر کاملا طبیعی است. اما در واقع آن چیزی که ما در آن قایق های پلاستیکی میبینیم انتهای یک جریان گسترده از کوچ اجباری مردم است که نتیجهی دخالت نظامی ایالات متحده م متحدان آن است. بر اساس یک گزارش که از سوی دانشگاه براون منتشر شده، درنتیجهی این «جنگ علیه ترور» که پس از حملات یازده سپتامبر آغاز شده است بیش از سیوهفت میلیون نفر از خانه و کاشانهشان آواره شدهاند.
در این مطالعه، که بخشی از یک پروژه به نام ٬٬هزینهی جنگ٬٬ است، برای اولین بار میزان جابجایی جمعیتی درنتیجهی خشونت و در سطح انبوه، با استفاده از آخرین اطلاعات محاسبه شدهاست. بر اساس نتایجی که گردآورندگان به آن دست یافتهاند در هشت جنگ خشونت باری که ایالات متحده آغازگر آن بوده یا در آن شرکت کرده سیوهفت میلیون نفر بیخانمان شدهاند. از این تعداد هشت میلیون نفر از کشورشان خارج شدهاند و بیستونه میلیون نفر در داخل کشور خودشان مجبور به جابجایی شدهاند (آیدیپی). این هشت جنگ عبارتند از افغانستان، عراق، سوریه، یمن، لیبی، سومالی، شمال غرب پاکستان و فیلیپین. به گفتهی این محققین این میزان از جابجایی اجباری تقریبا بیسابقه است. آنها آمار و ارقام این نوزده سال را با کل قرن بیستم مقایسه میکنند و نتیجه گرفتهاند که تنها جنگی که موج بزرگتری از پناهجویان را به وجود آورد جنگ جهانی دوم بود. وگرنه آمار آوارگی پس از یازده سپتامبر از تعداد آوارگان انقلاب روسیه (۶ میلیون)، جنگ جهانی اول (۱۰ میلیون)، جدایی هند و پاکستان (۱۴ میلیون)، بنگال شرقی (۱۰ میلیون)، تهاجم شوروی به افغانستان (۶.۳ میلیون) و جنگ ویتنام (۱۳ میلیون) پیشی میگیرد. هنگامی که پناهجویان از یک مرز بینالمللی گذر میکنند دیده میشوند اما پیگیری آوارگان داخلی، که سه برابر بیشتر هستند، بسیار دشوار است. به دنبال تغییر وضعیتِ خطری که از آن فرار میکنند ممکن است بارها و بارها مجبور به جابجایی بشوند. گاهی به خانه هایشان باز میگردند و میبینند که خانه یا کسب و کارشان به کلی نابود شده است. با تغییر جبهههای جنگ مجبور میشوند بین بد و بدتر انتخاب کنند و به گونهای از زندگی کوچ نشینی در داخل کشور خودشان مجبور میشوند. شورای پناهندگان نروژ در سومالی میگوید ٬٬هر سومالیایی حداقل یک بار در زندگیاش به دلیل خشونت مجبور به جابجایی شدهاست.٬٬ در سوریه ۵.۶ میلیون پناهجو وجود دارد اما همچنین ۶.۲ میلیون آوارهی داخلی نیز وجود دارد که با خانوادههای بیکار و دچار سوءتغذیه، برای بقا مبارزه میکنند.
برخی از این جنگها نتیجهی مستقیم یازده سپتامبر بودند، مشخصا در افغانستان و عراق (هرچند صدام حسین هیچ دخالتی در آن حوادث و حمله به برج های تجارت جهانی نداشت). جنگ های دیگر مانند جنگ یمن توسط عربستان سعودی، امارات متحده عربی و دیگر همپیمانانشان در سال ۲۰۱۵ آغاز شد. اما این جنگ بدون چراغ سبز ضمنیِ واشنگتن هیچگاه آغاز نمیشد و پنج سال ویرانی را به بار نمیآورد. با توجه به اینکه هشتاد درصد مردم یمن در شرایط اسف بار زندگی میکنند، تنها دلیلی که دیگر پناهجو از آنجا نمیآید این است که مردم در محاصرهی عربستان سعودی گرفتار شدهاند.
اگر رهبران آمریکا، بریتانیا و فرانسه یک نوع بهای سیاسی برای کارهایشان پرداخت میکردند، این میل به شروع جنگ و ادامهی آن کمتر میشد. متاسفانه رای دهندگان هیچگاه متوجه نشدند که موج وسیع پناهجویان، که علیه آن میایستند، نتیجهی جابجایی های گسترده به دلیل جنگ های خارجیِ پسا-یازده سپتامبر است.
در سال ۲۰۱۳ سوریه در فرستادن بیشترن تعداد پناهجو از افغانستان پیشی گرفت. با تداوم خشونت و سقوط اقتصادی، به نظر میرسد تعداد سوریهایی که مجبور به فرار از خانه و کاشانهشان میشوند بیشتر شود، نه کمتر. یک ویژگی مشترک این هشت جنگ این است که با وجود سالها نبرد بیهوده، هیچکدام هنوز پایان نیافتهاند. به این دلیل است که تعداد آوارگان نسبت به نزاع های بسیار خونین قرن بیستم بالاتر است. به نظر میرسد ویژگیِ پایان ناپذیریِ این جنگها در دوران حاضر بخشی از روند طبیعی امور باشد اما به هیچ وجه اینگونه نیست.
قدرت های خارجی وانمود میکنند که دائما در حال تلاش برای پایان دادن به این جنگ ها هستند اما تنها به صلحی اعتقاد دارند که مفاد آن را خودشان تعیین کنند. برای نمونه در سوریه رئیس جمهور، بشار اسد، با پشتیبانی روسیه و ایران، در سال دوهزاروهفده-دوهزاروهجده از لحاظ نظامی برندهی جنگ شد. در هر صورت آمریکا و غرب مدتها پیش میخواستند که از شر بشار اسد راحت شوند اما اکنون نه، زیرا میترسند که جریاناتی مانند داعش یا القاعده جای آن را بگیرد. و در عین حال واشنگتن و متحدانش نمیخواستند اجازه بدهند بشار اسد، روسیه و ایران یک پیروزی آشکار بدست بیاورند؛ بنابراین تنور این جنگ را داغ نگاه داشتند و مردم بیچاره سوریه هم گوشت دم توپِ این کشمکش هستند. شعلهی آتش جنگ های دیگر نیز به همین دلیل کماکان روشن نگاه داشته شده است، بدون در نظر گرفتن هزینهی انسانی.
مسئولیت این کشمکش ها و آوارگی های ناشی از آن، تنها بر عهدهی ایالات متحده نیست. جنگ لیبی که توسط بریتانیا و فرانسه و با حمایت آمریکا در سال ۲۰۱۱ آغاز شد به بهانهی نجات مردم لیبی از دست معمر قذافی انجام شد. اما در واقعیت کشور را به جنگ سالاران جنایتکار و گانگسترها تحویل داد و لیبی را به گذرگاهی برای عبور آوارگان از شمال آفریقا به اروپا تبدیل کرد. حتی سیاستمداران کُند ذهنی مانند دیوید کامرون، نیکولای سارکوزی و هیلاری کلینتون هم به تبعات سیاسیِ فاجعه بارِ این جنگ ها واقف بودند. این جنگ ها موج اجتناب ناپذیری از پناهجویان و آوارگان را به وجود آورد، که باعثِ قدرت گرفتن راست افراطیِ خارجیستیز در اروپا شد و به یک عامل تعیین کننده در رفراندوم برگزیت در سال ۲۰۱۶ تبدیل شد.
در بریتانیا پیاده شدن پناهجویان در «صخره های سفید» (سواحل دووِر) بار دیگر به یک موضوع داغ سیاسی تبدیل شده است. در آن گوشهی دیگر اروپا در لِسبوس یونان، پناهجویان، پس از اینکه کمپ محل زندگیشان به آتش کشیده شد، شب را در کنار جاده ها سر میکنند. این موج های پناهجویان و این واکنش ضد مهاجر که سیاست اروپا را مسموم کرده است، تا زمانی که سیوهفت میلیون نفر به خاطر این هشت جنگ آواره شدهاند، ادامه خواهد داشت. این جریان تنها زمانی متوقف خواهد شد که آن جنگ ها متوقف شوند. البته مدتها پیش باید متوقف میشدند تا قربانیان جنگ های پسا-یازده سپتامبر تصور نکنند که برای زندگی، کشور دیگری بهتر از کشور خودشان است.
----