اقتصاددان آمریکایی، در آثارش «سلطه جادویی محافظه کاران در افکار چپ» را نکوهش کرده و آنها را به « ترک اعتیاد از ایدئولوژی مسلط بازار » دعوت می نماید، به تحلیل انتقادی بحران وچشم انداز فاجعه بار آن می پردازد و مسیرهای یک بدیل مترقی را ترسیم می کند.
گفتگو با James K.GALBRAITH
شما در آخرین اثر تان، « نابرابری »، عوامل و ساختار نابرابری های اقتصادی و اجتماعی را مشخص می کنید. آنچه که همه باید بدانند. آیا بویژه بحران کووید١٩ در این زمینه روشنگر نیست ؟
جیمز کنت گالبرایت : این بحران بزرگتر، عمیقتر و برآورد آن در مقایسه با نابرابری اقتصادی مشکل تر است. این بحران شکنندگی مدل نئو لیبرال و فرجام نا خوشایند دیدگاه فردگرایی را برجسته کرد. پاسخ موثر به بحران کووید ١٩، حد اقل در سطح ملی، به روحیه ای مشترک و سازمان اجتماعی شایسته نیاز دارد. دقیقاً در کشورهایی است که این دو ویژگی را حفظ کرده اند - به خصوص چین ، کره ، ویتنام ، نیوزلند ، همچنین در اروپا ، آلمان ، وشاید کشورهای شمال اروپا وهمینطور یونان با وجود همه مشکلات، مبارزه باهمه گیری موفقیت آمیزو با تلفات نسبتا نا چیز انجام گرفت. بر عکس، دقیقاً در کشورهایی که بیشتر تحت تأثیر اقتصادی ریاضتی نئولیبرال قرار دارند - ایتالیا ، اسپانیا و فرانسه - و در پایتخت های نئولیبرال انگلستان و ایالات متحده که همه گیری خارج از هر نوع کنترل، بیشترین آسیب را وارد کرد. آمریکا در این مورد در رده نخست قرار دارد، زیرا فاقد سرویس بهداشتی ملی است ودولت فدرال بطور کامل زیر سلطه پست ترین چپاولگران می باشد.
«همه گیری فقط از طریق اقدامات اجتماعی مشترک قابل کنترل است»
مشاهده می کنیم که تقریبا همه جا، دولتها طرح های نجات شرکتهای بزرگ یا کوچک را به اجرا گذاشته اند. اقدامات مقامات دولتی در مورد آسیب پذیرترین و فقیرترین بخشهای جامعه چگونه باید باشد ؟
جیمز کنت گالبرایت : من این پرسش را بشکلی برعکس مطرح می کنم: چگونه حاشیه نشین ترین ، فقیرترین ، بی سرپرست ترین و تهی دست ترین قشرهای مردم می توانند اقتدار خود را بر مقامات دولتی تحمیل کنند ؟ این همان چیزی است که در این بحران مورد نیاز است. زیرا فقط از طریق کنش های اجتماعی مشترک، همه گیری می تواند کنترل شود، و تنها از طریق بسیج همه مردم، امکان اقدام مشترک اجتماعی وجود دارد. فراتر از این ، زندگی اجتماعی و اقتصادی کنونی باید دوباره سازماندهی شود ، و اولویت مناسبی در مورد خدمات بهداشتی، غذائی، آب، برق و دیگر خدمات پایه ای، نظم اجتماعی و همچنین سازماندهی مجدد سیاست اقتصادی بر پایه های محکم و ماندگار، اختصاص داده شود. در ایالات متحده، تنها کاری که میتوان با مقامات دولتی فعلی در سطح فدرال انجام داد، جایگزینی آنها در اسرع وقت توسط مقامات رسمی کارآمد و صادق است. چنین افرادی در این کشور در سطح ایالتی و شهرداری ها و همچنین در جوامع محلی به طور کلی وجود دارند، بنابراین وضعیت در دراز مدت کاملاً ناامید کننده نیست. اما در حال حاضر و برای آینده نزدیک بسیار ناامیدکننده است و بسادگی می تواند بجای بهتر شدن بدتر شود، مگر اینکه بسیجی سیاسی واقعی از نوع توصیف شده وجود داشته باشد.
بحران کووید ١٩ نقش مرکزی بخش پزشکی وداروئی را نشان می دهد. آیا بر خلاف ده ها سال کاهش مداخله دولت در این زمینه ها، این بحران، امر بهداشت و سلامت را در مرکز اقتصاد اجتماعی و سیاسی قرار نمی دهد؟
جیمز کنت گالبرایت : ما بر تری بهداشت عمومی با بودجه مناسب را از جمله در مورد چین و کره، به وضوح می بینیم. و همچنین در انگلستان با وجود کسری بودجه، سرویس بهداشت ملی همچنان نقشی حیاتی را بازی می كند که همه به آن اذعان دارند. در اسپانیا و ایرلند نیز ، با درک این واقعیت، خدمات بهداشتی دولتی شده است. تصور اینکه مدل بیمه درمانی خصوصی ایالات متحده و سیستم ارائه خدمات بهداشتی کاملاً غیرمتمرکز بتوانند از این اپیدمی جان سالم به در ببرند بسیار دشوار است، بهر حال خواهیم دید. یکی از مشکلات بیمارستانهای ایالات متحده در حال حاضر، در حد گسترده ای، خالی بودن آنها است. زیرا به دلیل قرنطینه، تصادف رانندگی و یا کاری وجود ندارد و سایر بیماریهای عفونی نبز کاهش یافته است. در نتیجه برخی از بیمارستان ها بودجه بیمه ها و مراقبتها، در زمانی که میبایست آماده بیماران کوویذ ١٩ باشند را دریافت نمی کردند. این سیستم با هیچ معیار منظقی قابل تحمل نیست.
«پروژه سیاسی محافظه کاران آمریکایی بهره برداری و بهره مندی از ساختارهای دولتی « نیو دیل» دهه ١٩٣٠ و« جامعه بزرگ» دهه ١٩٦٠ میباشد.»
شما نشان می دهید که در یک دولت چپاولگر، اینکه لیبرال ها خود را مدافع بازار آزاد معرفی می کنند، تا چه حد توهمی بیش نیست. آیا مداخله مداوم و بی پروای دولتها برای نجات ساختارهای سرمایه داری بزرگ درصورت بروز بحران ، مانند سال ٢٠٠٨ ، تحلیل ها و پیشنهادهای شما را تأیید نمی کند؟
جیمز کنت گالبرایت : بگذارید در بیان نکته دقیق این کتاب کمی ملا حظه کنم ، زیرا اصطلاح «لیبرال» در ایالات متحده معنای متفاوتی از اروپا دارد. در ایالات متحده ، «لیبرال» به مفهوم چپ میانه جهان سیاست شناخته می شود، طیفی که از سنتهای فرانکلین روزولت تا لیندون جانسون گسترش می یابد. « محافظه کار» کلمه ایست که بیشتر در آمریکا، برای توصیف آنچه در اروپا می توان نولیبرال ، لیبرال کلاسیک یا نظم لیبرال در اروپا نامید، از آن استفاده می شود. استدلال من در مورد اصطلاح دولت چپاولگر این بود که محافظه کاران آمریکایی در واقع طرفداران « بازار آزاد » نیستند بلکه پروژه سیاسی آنها بهره برداری و سود جوئی از ساختارهای «دولت رفاه» نیودیل دهه١٩٣٠ و برنامه «جامعه بزرگ» دهه ١٩٦٠ میباشد، از جمله تأمین اجتماعی، بیمه سلامتی و دیگر بنیادهای که آن زمان ایجاد شده بود که شامل سیاست انرژی و البته پنتاگون هم می شد. بنابراین، از این لحاظ ، بله ، عمل نجات مشاغل و بانک ها مطمئناً کار دولت چپاولگر در مقیاسی وسیع است، حتی با در نظر گرفتن این که بسیاری از خانوارهای طبقه متوسط آمریکایی، در مورد اوراق قرضه از طریق حساب سرمایه گذاری بازنشستگی، در اقلیت قرار دارند. پس از کاهش چشمگیر بازار بورس، که از این راه سود جویان در مدت کوتاه بیش از ٣٠٠ میلیارد دلار به چنگ آوردند، بازارهای سهام و اوراق قرضه با مداخله دولت فدرال( به حساب مردم آمریکا.م) تثبیت شدند. اما امروز چیز دیگری در انتظار ماست. از این پس هدف دولت مرکزی روشن و عبارت است از وادار کردن ایالتها و جوامع محلی - که کمک مالی قابل توجهی دریافت نکرده اند - به ورشکستگی است ، به قصد از بین بردن اتحادیه های کارگری و حقوق بازنشستگی عمومی، به ویژه اتحادیه های صنفی معلمان. همچنین در موج بعدی پیشنهاد کاهش کمک های اجتماعی در مورد سیستم عمومی تأمین اجتماعی و مدیکر(Medicare) می باشد. به این ترتیب ، محافظه کاران آمریکایی می توانند فراتر از دولت غارتگر ، تا نابودی نهایی نهادهای مرکزی دولت رفاه(نیو دیل آمریکائی) پیش روند..
با سوق دادن میلیون ها کارمند به کار از راه دور در بخش های غیر صنعتی و کشاورزی، بحران کرونا، بیشتر ماهیت سنتی ونه الزامی این بخش از فعالیتها را نشان می دهد. آیا با توجه به پیامدهای اجتماعی و زیست محیطی آن ، نباید در مورد سازماندهی کلی این نوع کارها درس بگیریم؟
جیمز کنت گالبرایت :می بینیم که گزینه های دیگری برای نظم وآرایش های قبلی با استفاده از زیرساخت ها و سرمایه هائی که قبلاً در سطح خانوار انجام شده است وجود دارد ، به عنوان مثال در رایانه ها ، شبکه های بی سیم و یا فیبرنوری، مشابه آنچه قبلاً در مورد اوبر(Uber)، لیفت(Lyft) و ار بی ان بی(Airbnb) اتفاق افتاده است. این امر بسیاری از امکانات فیزیکی در دفاتر (و همچنین کلاس ها) و نیز مسافرتهای روزمره، فرسودگی وسایل نقلیه و جاده ها و استفاده از منابع انرژی را غیر ضروری و بیهوده می سازد. سفرهای از راه دور و رویدادهایی با مخاطبان زیاد، به شدت تحت تأثیر قرار خواهد گرفت ، زیرا بسیاری از جلسات و رویدادهایی با مخاطبان زیاد می توانند بصورت آنلاین برگزار شوند از جمله کنگره ها و کنفرانس ها به هر حال به دلایل بهداشتی امکان پذیر نیست. در نتیحه برای مدتی طولانی، ساخت دفاتر تجاری جدید ، هتل های جدید ، خرده فروشی جدید و بخش خودرو کاهش شدید خواهد یافت. ما قبلاً در این زمینه شاهد شکست های چشمگیری بوده ایم.
«تنها راهی که با تغییر ساختاری موفقیت آمیز اقتصاد سازگار است ، کاهش ( فرسایش) کلی بدهی ها است.»
آیا تجدید ساختار یا لغو گسترده بدهی ها در مقیاس جهانی ، اقدامی ضروری برای از میان برداشتن سیاست های اقتصادی که منجر به وضعیت فعلی شده است نمی باشد؟
جیمز کنت گالبرایت : اگرچه برخی از سازوکارهای بازسازی بدهی مانند بازپرداخت رهنی وجود دارد ، اما به طور قطع ناکافی هستند و بودجه عمومی حمایت از شرکت های بزرگ مبتنی بر این فرض است که شرکت ها در آینده نزدیک به سودآوری خود باز خواهند گشت. می توانیم کاملاً مطمئن باشیم که در طیف وسیعی از بخشهای مهم اینگونه نخواهد بود. در صورت عدم کنترل ، نتیجه آن بیکاری دائمی، سلب مالکیت و تولید وسیع ارتش بی خانمان خواهد بود که به حق احساس ناامیدی و عصبانیت خواهند کرد. نتیجه گیری من این است که دو انتخاب وجود دارد یکی اجتماعی کردن پرداخت بدهی - در حالی که ارزش دارایی های اساسی کاهش می یابد - دیگری بازسازی ساختار بدهی ها است. اولین مسیر تا حدودی در بحران های سریع بکار می رود، اما به دلایل اقتصادی در بحرانهای طولانی مدت چندان جذاب نیست. بنابراین، ، به نظر می رسد که تنها راه سازگار با تغییر ساختار موفقیت آمیز اقتصاد ، فرسایش کلی بدهی ها تا سطحی پایدار ، سازگار با ثبات اجتماعی است. این به معنی لغوکلی بدهی ها نیست، اما با این وجود یک تغییر بزرگ در نظم اجتماعی خواهد بود، و یک باز نگری توزیع دارایی های واقعی و ثروت مالی است.
گروه های فشار اقتصادی به ویژه در برابر اقدامات بهداشتی لازم برای تامین اجتماعی مقاومت کرده و می خواهند بازگشت به شرایط قبل از بحران را تسریع کنند. چرا چنین انکار در برابر شواهدی آشکار مبنی بر شکست بنیادی سیستم سرمایه داری ، انجام می گیرد ؟
جیمز کنت گالبرایت : پدر من بارها و بارها میگفت، کسانی که از امتیازات برخوردار هستند، خطرنابودی کامل خویش را بر خطر از دست دادن کوچکترین مزیت هایشان ترجیح میدهند. این ذهنیت هنوز در بین ما بشدت باقیست. اما این واقعیت نیز وجود دارد که نیروهای اقتصادی و گروههای فشاری که شما توصیف می کنید توسط افرادی هدایت می شوند که دیدی اغراق آمیز نسبت به زیرکی و اهمیت خود دارند. آنها قادر به درک میزان چالش ها و تحولات پیش رو نیستند. بنابراین با وحشت وهراس به پناهگاه نه چندان دور خویش میخزند. تاریخ آنها را نخواهد بخشید. منهم چنین قصدی ندارم.
----
منبع: لوموند دیپلماتیك