مقدمه: با حادتر شدن اوضاع در ایران، خیزش بعدی میتواند جدال تعیین کننده با جمهوری اسلامی باشد. حزب ما باید تضمین کند که در این جدال ما پیروز میشویم. امروز وظیفه عاجل ما این است که با سرعت و تمرکز بالایی، حزبی قوی و آلترناتیو را در ابعاد اجتماعی عروج داده و طبقه کارگر را برای مقابله های آتی آماده کنیم. شرایط امروز بهترین فرصت را برای ما و طبقه کارگر فراهم کرده است.
.در حال حاضر، کمپ بورژوازی جهانی خود با بحران و تشتت عمومی مواجه است، بطوریکه دستیابی این کمپ برای ارائه سیاستی یکسان (همچون ۴۰ سال قبل) جهت نجات حکومت سرمایه در ایران در مقابله با تعرض از پایین در جامعه، میسر نیست.
عمق بحران و بن بست کامل اقتصادی جمهوری اسلامی بحدی است که حکومت حتی با بهبود رابطه با آمریکا و لغو تحریم ها، قادر نیست که جنبشی را که مشروعیت جمهوری اسلامی را زیر ذره بین گرفته است، عقب رانده و در "انتظار" نگه دارد تا باری دیگر به این نظام "فرصت دیگری" دهد.
.خیزش آبانماه بحران سیاسی حاکمیت را بمراتب تشدید کرده است. امروز مسئله سرنگونی جمهوری اسلامی بعنوان امر روز و فوری در دستور طبقه کارگر و محرومان قرار گرفته است. علاوه بر این، اعتراضات مردم در عراق و لبنان و اعلام رسمی هم سرنوشتی مردم ایران، عراق و لبنان عملا موقعیت جمهوری اسلامی و اسلام سیاسی در منطقه را با مخاطرات جدی روبرو کرده است. شکی نیست که سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی در ایران میتواند تاثیر بلافصل و فوری نه تنها در این دو کشور داشته باشد، بلکه ضربه جدی نه فقط به اسلام سیاسی بلکه به حاکمیتهای قومی در منطقه بزند.
.جمهوری اسلامی برای مقابله با بحران سیاسی و خطر سرنگونی ناچار از متمرکز کردن قدرت در بالا است. این حرکت که پس از دیماه ۹۶ شروع شده است، شدت بیشتری یافته است. محک "موفقیت" این متمرکز کردن قدرت در بالا امروز نه "در غیر قانونی بودن آن" و یا صرفا در یکدست کردن مجلس و ... بلکه در عقب راندن خیزش های اجتماعی و سرکوب مردم و طبقه کارگر است.
.تمرکز قدرت، بی خاصیت شدن عملی مجلس و بازی "انتخابات" و "دمکراسی اسلامی" و .... عملا رژیم و دستگاه سرکوب آن را لخت و عریان در مقابل مردم قرار میدهد و در سطح بین المللی نیز، جمهوری اسلامی را در موقعیت ضعیفتری قرار میدهد و پرده ساتر "منتخب مردم" و ... را فرو می ریزد. همین به شکاف در بالا کمک میکند. این امر چه از نظر بورژوازی داخلی و چه جهانی، انزوای سیاسی بیشتر جمهوری اسلامی را به همراه خواهد داشت و جوابی به بن بست و بحران سیاسی آن نخواهد داد.
.سوختن اصلاح طلبان در دیماه عملا این جناح را در حفظ نظام، بعنوان سوپاپ اطمینان بی خاصیت کرده است. از این زاویه انتخابات بعدی از همین امروز بی خاصیت و به مسئله ای بحران زا تبدیل شده است. دیگر انتخاب بین بد و بدتری در کار نیست. کنار کشیدن اصلاح طلبان از انتخابات، تحویل دادن مجلس به جناح رقیب نقطه تعیین کننده این پروسه است.
.در این شرایط پیوستن بخشی از حاکمیت و بخش منتقدتر و "چپ" اصلاح طلبان به صف اپوزیسیون و نزدیکی این طیف به بخشی از اپوزیسیون راست محتمل است.
.در همین راستا حفظ ارتش بعنوان نیروی "مستقل" و "ناجی" را برای دست بدست کردن قدرت با اتکا به ارتش، حمایت ارتش از آلترناتیو بورژوازی جهانی در مقابل انقلاب کارگری، سیاست بخشی از حاکمیت، اپوزیسیون راست و جناح ناراضی درون حکومتی میشود.
وضعیت پائین:
.خیزش دیماه ۹۶ سوت آغاز پایان حاکمیت جمهوری اسلامی را به صدا در آورد. ایران پسا دیماه شاهد عروج و عرض اندام جنبش کارگری و گرایش سوسیالیستی آن با آلترناتیو خود، سمپاتی بخشهای مختلف جامعه به آن و توده ای شدن خواست اداره شورایی جامعه، تبدیل طبقه کارگر به نیرویی که قادر به عقب راندن حاکمیت است و نماینده رادیکال رفاه، آزادی و اعمال اراده مردم بر سرنوشت خود، مهمترین مولفه سیاسی و تحول در چهل سال حاکمیت جمهوری اسلامی است. خیزش آبان ماه مهر این موقعیت و این پیشروی طبقه کارگر را بر خود دارد.
.خیزش آبان ماه در همه ابعاد آن رادیکالتر، میلیتانت تر از دیماه بود. علیرغم سرکوب وحشیانه و به خون کشیدن آن و تهدیدات بعدی مردم نه فقط عقب نرفته اند بلکه تعرض را در اشکال دیگری ادامه داده اند. امروز خواستهایی مثل آزادی بی قید و شرط بیان و عقیده، آزادی فعالیت احزاب سیاسی مستقل از حاکمیت، آزادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی، محاکمه مسئولین جنایات به مطالباتی عمومی تبدیل شده است. این حاکی از نه فقط عدم عقب نشینی و مرعوب نشدن جامعه که آمادگی برای تعرضهای بعدی است. ۱۶ آذر حلقه بعدی این تعرض بود.
.همه نیروهای سیاسی، و حتی حاکمیت به این امر که خیزش بعدی در راه است، واقف اند. سرنوشت و آینده خیزش بعدی، انقلاب، سرکوب یا ... سناریوهای روی میز بورژوازی و طبقه کارگر و همه نیروهای سیاسی هستند. پولاریزاسیون در جامعه تعمیق میشود و باید به استقبال آن رفت!
تاکتیک ایندوره ما
حزب در راستای آلترناتیو فوری خود، سرنگونی جمهوری اسلامی از طریق انقلاب کارگری و برپایی حکومت سوسیالیستی، تاکتیک و اولویتهای زیر را در دستور فوری خود قرار میدهد.
ایندوره دوره آمادگی برای جدال نهایی است و تاکتیک ایندوره ما نزديک کردن طبقه کارگر به قدرت سياسى با اتکاء به ارگانهاى قدرت تودهاى و تحت پرچم مستقل خود است. سازمان دادن چه در ابعادی اجتماعی و چه در ابعاد حزبی امروز در راس اولویتهای ما است.
.در ابعاد اجتماعی سازمان دادن قدرت توده ای برای مقابله با تعرض رژيم را از خیابان به محلات، مدارس، ادارات، پادگانها و غيره و خصوصا مراکز تولیدی بکشانیم. باید با تلاش در سازماندهی ارگانهای اعمال اراده توده ای (شوراها) مقابله امروز و اعمال حاکمیت فردا را تعمیق، قوی و سراسری کنیم. تاکید بر نقش شوراها در کنترل و هدایت مبارزه سراسری، در مقابله با نقش مخرب عوامل رژیم یا نیروهای باند سیاهی و ماجراجو در وارد کردن زودرس اسلحه ضروری است.
.این شوراها (شوراهای کارگری، شوراهای مردمی، شوراهای اداره و دفاع از محلات، شوراهای ربازان و ...) باید از حالا امکان تبدیل شدن به ارگانهای قدرت، به این معنی قدرت دفاع از خود در مقابله با هر مخاطره ای را داشته باشند.
.علاوه بر توضیح ضرورت تشکیل کمیته های کمونیستی و انقلابی (متشکل از سازماندهندگان، فعالین و رهبران کارگری چپ و کمونیست) در مراکز تولیدی باید با اتکا به موجودیت فعلی مان، راسا و سریعا دست به تشکیل چنین کمیته هایی بزنیم. کمیته های با نفوذی که میتوانند در راس شوراها قرار گیرند یا حداقل نفوذ قابل توجهی در شوراها داشته باشند.
.در ابعاد حزبی گسترش سازمان حزب در کارخانه ها، مراکز کار، محلات و دانشگاه، باید به سرعت در دستور فوری کار ما قرار گیرد. علاوه براعلام رسمی اینکه هرکه خود را با این حزب تداعی میکند باید در کمیته کارخانه، محل، دانشگاه و .... متشکل شود، گسترش سازمان حزب در داخل در دستور فوری رهبری حزب قرار میگیرد.
.متشکل کردن کمونیستها و در راس آن کارگران کمونیست در حزب ما، بعنوان حزب کمونیستی طبقه کارگر محک پیشروی حزب در ایندوره است.
.با توجه به اتوریته اجتماعی کمونیسم علی العموم در کردستان و موقعیت اجتماعی حزب ما بطور اخص، با توجه به متحزب بودن کردستان و بالاخره به دلیل تلاش احزاب کردی در منزوی کردن مبارزه آزادیخواهانه مردم در کردستان، تشکیلات ما در کردستان باید تضمین کند در راس سازمان دادن، هدایت و رهبری اعتراضات در کردستان قرار میگیرد.
از اینرو:
.گسترش سازمان حزب در کردستان سرعت بسیار بیشتری دنبال شود.
.با توجه به تجربه اعمال اراده توده ای و حاکمیت ارگانهای تودهای در کردستان، باید کمیته ها و تشکیلات حزب در کردستان به سوی سازمان دادن ارگانهای اعمال اراده تودهای، شوراهای مردمی، شوراهای کارگری و ... سوق داده شوند.
.تشکیلات ما باید تضمین کند تسخیر پادگانها و مراکز نظامی حاکمیت، به معنی مسلح شدن خود و شوراهای مردمی خواهد بود. سازمان دادن ارگانهای اعمال اراده تودهای و تسلیح آنها میتواند کردستان را به دروازه قدرتگیری طبقه کارگر و کمونیسم آن تبدیل کند.
در سطح سیاسی:
.تقابل با راه حل ها و تاکتیکها و ترفندهای حاکمیت در عقب راندن و یا سرکوب جنبش آزادیخواهانه طبقه کارگر و مردم محروم و ایجاد آمادگی سیاسی در جامعه برای مقابله با این راه حلها کماکان در دستور حزب قرار دارد.
.نشان دادن این واقعیت که شکل دادن به ارگانهاى قدرت توده اى شرط لازم پیروزی در جنگ نهایی و مقابله با سرکوبی است که حاکمیت به آن دست خواهد زد، یکی از رئوس تبلیغات و مباحث سیاسی ما باید باشد. روی این مسئله که "پائينى ها" ميتوانند و بايد با اتکا به ارگانهاى توده اى خود چون شوراهاى کارگرى، محلات و با مطالبات و شيوه هاى مستقل خود از پايين اعمال اراده کنند، بطور تفصیلی کار کرد. باید آنرا توضیح داد، باز کرد، قانع کرد و .... در تقابل با راه حل های اپوزیسیون بورژوایی باید این مسئله را برجسته کرد. از انقلاب ۵۷، خیزش دیماه و آبان، شاهد بگيريم و اهميت دخالت مستقل طبقه کارگر و مردم محروم با اتکا به ارگانهای قدرت خود، شوراها، در تعيين سرنوشت قدرت سیاسی و تضمین کننده آزادی، رفاه و عدالت اجتماعی را توضيح دهيم.
.ادامه و تشدید این اوضاع، پولاریزاسیون در نیروهای سیاسی را بیشتر و تقابل آلترناتیوهای بورژوایی و کارگری را بیشتر و بیشتر میکند. از این زاویه تقابل با "انقلاب همه با هم"، اشتراک منافع همه نیروهای سیاسی اپوزیسیون در سرنگونی جمهوری اسلامی، دست بدست کردن قدرت از بالا و تاکید بر ضرورت قدرتمند کردن "پائین"، تقابل با نیروهای ناسیونالیسم کرد و راه حل های آنان، از منزوی کردن کردستان تا حل آن در آلترناتیوهای بورژوایی، ضروری است.
.جدا کردن صف سربازان از ارتش و تبلیغ تشکیل شوراهای سربازان را باید بطور جدی تبلیغ کرد.
.تبلیغ و ترویج گسترده "منشور سرنگونی" بعنوان پرچم مبارزه امروز برای سرنگونی جمهوری اسلامی و بیانیه "حقوق جهانشمول انسان" بعنوان مبنای قانون اساسی آتی حکومت شوراها در دستور حزب قرار دارد.
کمیته رهبری حزب حکمتیست (خط رسمی)
۲۶ آذر ۱۳۹۸