مشاهده گنداب، سیلاب، منجلاب، باطلاق و تله های مرگباری که هر روز از گوشه ای و در هر قدم در مقابل میلیاردها نفر در سراسر جهان گذاشته میشود! مشاهده و سرعت آنچه که این روزها در جهان میگذرد، احساس ناامنی، خطر و هراسی که بر فراز سر میلیاردها بشر کره خاکی نگاه داشته اند، اگر برای قربانیان مستقیم و بلاواسطه فرصتی برای فکر کردن باقی نگذارد، برای جمعیت عظیمی که خود مستقیم در گرداب بحران دست و پا نمی زنند، به سادگی میتواند فلج کامل روانی - فکری در ابعاد میلیاردها نفری ببار آورد. چه کسی است که نداند که منشا همه این بحران ها و منجلاب ها، بدبختی ها و خوش بختی ها، نه نیرو و نیروهای ماوراطبیعه، که انسان است! انسان و انسان هایی، اقلیت میکروسکوپی از کسانی که در قدرت اند!
در حالیکه میلیون ها نفر در ایران بر اثر سیل، آوارگی، خانه خرابی و از دست دادن هست و نیست و عزیزان، هنوز تحت خطرات بیشتر، با سیل و عواقب پسا سیل و نشست زمین، دست و پنجه نرم میکنند! مقامات و نهادهای حکومتی و دولت نه تنها کمترین مسئولیتی برای به حداقل رساندن خسارات و نجات جان مردم گرفتار در محاصره سیل و گل و لایی که سراسر شهر ها و روستاهای آنها را گرفته است بعهده نمی گیرند، که با هر دم و باز دم تهدیدات امنیتی و ماشین سرکوب شان را بر فراز سر مردم روشن نگاه میدارند! و مردم تنها و تنها امید و اتکایشان به خود، همبستگی و همیاری سراسری و مردمی خود است!
در چنین شرایطی باز هم برکت دیگری در سفره حکومت ضدمردمی ایران نازل میشود! هیئت حاکمه آمریکا سپاه پاسداران، بزرگترین کارتل اقتصادی در ایران، را در لیست تحریم قرار میدهد و متقابلا فرمانده سپاه و وزیر خارجه، فرمان تهدید گسترش عملیات میلیتاریستی در خاورمیانه، را اعلام میکنند!
مستقل از اینکه این تحریم ها و تهدید ها تا چه میزان معنی عملی داشته باشد و تهدید فرمانده سپاه و ظریف تا چه اندازه بتواند به عمل در آید، این مناقشه و جنگ و جدال، تماما از هر دو طرف، وسیله تعرض بیشتر به مردم در ایران، است. یکی، دولت آمریکا، در تلاش برای حفظ کرسی ریاست بر جهان چند قطبی و حفظ و گسترش برتری بر رقبای خود، اروپا و چین و روسیه، کیس ایران را بهانه و حلقه تحریم اقتصادی که بیش از همه گلوی محکومین در ایران را می فشارد، را تنگ تر میکند! از طرف دیگر حکومت ایران که در دل سخت ترین شرایط اقتصادی همواره برای مخارج دستگاه حاکمیت خود بر دریایی از امکانات و ذخیره ارزی و منابع تکیه زده و آنها را علیه مردم در انحصار مطلق خود قرار داده است، این تحریم را چون مائده ای آسمانی به فال نیک میگیرد تا آنطور که خامنه ای در پیام نوروزی وعده داد، با سیاست "بازدارندگی" ، گسترش میلیتاریسم، نظام شان را سرپا نگاه دارند! حال اگر در این راه سراسر ایران زیر سیل و خرابی و کشتار مردم و گرانی و فقر و بیکاری و جنگ، برباد برود!
اگر ترامپ و هیئت حاکمه آمریکا کیس ایران را بهانه تخاصمات و رقابت های خود با قدرت های اصلی جهانی، اروپا و روسیه و چین کرده و در این راه فقر و فلاکت و تباهی کشاندن میلیونها نفر از شهروندان در ایران جایی در محاسبات شان ندارد، هیئت حاکمه ایران همواره از قربانی شدن مردم در جنگ و تخاصمات و بحران های منطقه ای، منفعت برده است و پایه های قدرت اش را، علیه مردم، تحکیم کرده است.
همه چیز خرج بقا نظام! نظامی که چهل سال مناقشه با "غرب" و ادامه حیات بعنوان یک نظام بورژوایی را در انزوا و در تحریم و در جنگ کور هشت ساله با عراق، توانست تاب بیاورد، اما در مقابل دو سال مناقشه و جدال پایین و محکومین با خود را، که برای "گرفتن حق خود به نیروی خود" به میدان آمده اند، علیرغم همه قدرت میلیتاریستی و زندان و اختناق و گروگرفتن نان شب مردم، مطلقا حتی یک روز هم تاب تحمل و توان بقا ندارد! اگر جنگ و مناقشه با غرب و تحریم اقتصادی و تهدید نظامی، و شکاف در کمپ ارتجاع جهانی و منطقه ای، برایش وقت و فرصت نخرد!
ریشه تحریم اقتصادی سپاه، نه جنایات سپاه و وخامت حقوق بشر و فقر در ایران، که معضلات بورژوازی غرب در حفظ اتحاد بین خود و تامین ریاست اش بر جهان چندقطبی پسا جنگ سرد است. حفظ اتحاد قدرت های اصلی غرب و متحدین اش، از آمریکا تا اروپا و آسیا و آفریقا، موضوع مناقشه است! مناقشه ای که طی دو دهه گذشته برای به سرانجام رساندن آن سراسر خاورمیانه را به باطلاقی تبدیل کردند و میلیون ها نفر را قربانی کردند.
افسار رقابت در جهان چند قطبی و در میان لشکری از جانیانی که برگرده میلیاردها نفر نشسته اند، رها شده است! خط قرمز های خودشان را خود یکی پس از دیگری رد میکنند! جدال در کمپ ارتجاع جهانی برای شکل دادن به آرایش و توازن قوای جدیدی بین خود، تعمیق میشود! تعرض به دستآوردهای تاکنونی بشریت که خود را در حداقلی از توافقات، هرچند محدود، منعکس میکرد، خط قرمز هایی است که رعایت آنها در کمپ ارتجاع جهانی، امروز نشان "بی خردی" است.
ناتو و سازمان ملل و قطعنامه های تاریخی سازمان ملل و شورای امنیت و معاهدات و توافقات، قوانین و مقررات و مرز و محدوده و … همه توافقات تاریخی خود بورژوازی غرب، اساسا به رهبری دولت آمریکا، بسرعت یکی پس از دیگری از طرف این و یا آن عضو این اتحادها، به سادگی به ورق پاره هایی تبدیل میشود! "نرم" و توافق و میشود یا نمی شودی، در کار نیست. هر قدرتی، امکان و فرصت و شرایط هر تعرضی به هردستآوردی که بیابد، نفر اول صف است.
ستاره های سیاست امروز جهان، ابوبکر بغدادی ها، مقتدی صدرها، ترامپ ها، می ها و اردوغان ها هستند. یک روز برجام را پاره میکند! روز دیگر پایتخت اسرائیل را عوض میکند! سپس بلندی های جولان را متعلق به اسرائیل میداند، تشکیل دو دولت فلسطین و اسرائیل، بعنوان دو دولت مستقل، عملا و رسما توسط همه احزاب پارلمانی اسرائیل و دولت آمریکا، ملغی میشود! بارها و بارها بدون توافق شورای امنیت و سازمان ملل کشورهای مختلف در خاورمیانه حمله نظامی و بمباران و موشک باران میشود! ترکیه با حاکمیت اسلامی عملا و قانونا سکولاریسم و بسیاری از حقوق شهروندان و بخصوص کرد زبان ها در آن کشور را ملغی میکند! اسرائیل عملا و رسما از طرف هر دو حزب رقیب انتخاباتی اعلام میشود که کشور، جامعه و حکومتی متعلق تنها به یهودیان است و سکولاریسم و داعیه های تمدن و برابری حقوق شهروندان در اسرائیل تماما پوچ میشود! شهروند عرب زبان در اسرائیل رسما تماما بی حقوق میشود. دولت تماما قومی و مذهبی میشود. "مسئله کرد"، بعنوان ابزار رقابت دولت های غربی و منطقه ای، ارزش مصرف اش به پایان می رسد و میلیون ها مردم کرد زبان در ترکیه و سوریه حامیان قدیمی و تاریخی خود را از دست میدهند و در دست قدرت های منطقه ای رها میشوند! ترکیه بعنوان کشوری که دارای دومین ارتش بزرگ ناتو است، و این قدرت را اساسا در جنگ سرد در مقابله با خطر شوروی کسب کرده بود، مدتی در مقابل "سروران" خود در کمپ بورژوازی غرب، پا از گلیم خود دراز میکن. در لیبی که باطلاق رها شده در دست باند های قدرت است و در آن "دولت مرکزی" تنها آرم و نامی است، فرمانده سابق ارتش قذافی در حال لشکر کشی به پایتخت است و کسی جلودارش نیست. صدای آمریکا و اروپا، در لیبی " آزاد" شده میدان انواع باندهای قدرت، به گوش ارتشی که در حال پیشروی است، نمی رسد! بورژوازی عرب در هیئت ارتش در مصر و لیبی تحرکی یافته است. و این تنها نگاهی گذرا به دنیای امروز است!
اما این یک روی واقعیات رویدادهای سیاسی است. روی دیگر قدرتی است که هر روز از گوشه ای، به محض امکان، “نفس تازه” و از گوشه ای در جهان٬ سر باز میکند. از ترامپ تا خانم می و تا اردوغان که ظاهرا زیر پایش محکم بود، در خانه خودشان زیر پایشان نه تنها سفت نیست که لرزان است. از ترامپ تا می و اردوغان و نتانیاهو، ستاره هایی که در شرف افول اند تا روزهای "درخشش"!
حاکمیت ارودغان و "حزب عدالت و توسعه"، جریان اسلامی، که بر ترکیه افسار گسیخته حکومت کرد، در انتخابات اخیر شوراهای مهمترین شهرهای ترکیه به حزب رقیب، جمهوریخواه خلق ترکیه ( CHP) ، کمالیست ها، باخت! باختی که بیش از اینکه نشان قدرت حزب رقیب باشد، نشان دست رد زدن جامعه ترکیه بر سینه ارتجاع اسلامی و فقر و مشکلات اقتصادی است. این تغییر بی تردید٬ سیر مقاومت و پیشروی طبقه کارگر و جنبش های پیشرو در ترکیه را٬ هموار تر میکند.
در ایران، جنبش همبستگی سراسری و همگانی که از مبارزه کارگر صنعتی در هفت تپه و فولاد تا زلزله و سیل و .. برای حمایت از مبارزات و مقاومت ها و کمک رسانی و .. .. به میدان میآید، با صدای بلند میگوید که جهان تماما در دست جانیان نیست!
جبشن محرومین، طبقه کارگر، جنبش های رفاهی و مقاومت در مقابل توحشی که حاکم کرده اند٬ هم باید پا به پا و قدم به قدم، از همه خط قرمز هایی که رسیدن به قدرت را از دسترس اش دور میکرد، عبور کند. از آمریکا تا اروپا و آسیا، جنبش محرومین، جنبش طبقه کارگر، میلیاردها مردمی که سهم شان از زندگی جز فقر و فلاکت و فروش نیروی کار در ازا نان بخور و نمیری نیست، کسانی که هرروز جانیان حاکم از جایی نکبت و فقر و جنگ و ناامنی برسرشان می بارند، باید برای به زیرکشیدن قدرت های حاکم، به میدان بیایند. باید از خط قرمز ممنوعیت احزاب کمونیستی - کارگری که قدرت را بگیرند و جامعه سراپا وارونه را از قاعده بر زمین بگذارند، عبور کرد. سوسیالیسم تنها جنبشی است که میتواند مهر پایانی به این دور ویرانگر، بزند. برای پیروزی آن طبقه کارگر باید از طریق احزاب کمونیست اش ، قدرت را بگیرد و جانیان حاکم در هر کشور را به زیر بکشد.
ثریا شهابی
۸ اوریل ۲۰۱۹
۱۹ فروردین ۱3۹۸