دیمیتری کووالویچ، سازماندهنده کمونیست اوکراینی، در مصاحبه با اورینوکو تریبون[۱] خاطرنشان کرد که همهی دولتهای اوکراین پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، برای از بین بردن نوستالژی دولت رفاه شوروی از حافظهی جمعی مردم خود، به ایدئولوژی نئونازی میدان دادهاند. کووالویچ[۲] در پاسخ به سوالی دربارهی وجود ایدئولوژی نازی در اوکراین توضیح داد : « پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، گروههای ناسیونالیست و نئونازی بهگونهای سیستماتیک توسط همهی دولتهای اوکراین به جریان اصلی تبدیل شدند.
مصاحبه با دیمیتری کووالویچ، کمونیست اوکراینی - ترجمه: مسعود امیدی
آنها جهت مقابله با نوستالژی تودهی مردم برای دولت رفاه اواخر شوروی با مراقبتهای بهداشتی و آموزش رایگان، آپارتمانهای رایگان برای کارگران، سفرهای رایگان به استراحتگاهها و اقامتگاههای تعطیلات با قیمت بسیار پایین غذا، گاز، برق و حملونقل عمومی، مورد نیاز بودند.
به گفتهی او، دولت زلنسکی[۳] این روند را ادامه داد، اما آن را فراتر برد و «هر گونه امتیازی را به ستیزهجویان نئونازی داد، زیرا آنها خودشان از هیولایی که برای حفظ خودشان در قدرت مسلح کرده بودند، میترسیدند … اینک مردم حتی بهخاطر پوشیدن لباسی با نشان شوروی، گوشدادن به آهنگهای کمونیستی یا پوشیدن تیشرت با آرم داس و چکش، حکم زندان میگیرند. بیشتر کمونیستها به جمهوریهای شورشی دونباس (جایی که حزب کمونیست خودشان در آنجا فعالیت میکند) رفتند، برخی به روسیه رفتند و برخی مانند خود کووالویچ برای کار زیرزمینی در اوکراین ماندند.
کووالویچ در مورد اینکه چرا رسانههای غربی تلاش میکنند معافیت از مجازات نازیهای اوکراینی را انکار کنند، اظهار داشت:
«برای غرب، نازیهای اوکراینی اکنون سودآور هستند، زیرا دارند روسها را میکشند… قبل از یورومیدان، رسانههای غربی و فعالان حقوق بشر نازیهای اوکراینی را می دیدند و حتی از آنها انتقاد میکردند، اما مثل اینکه پس از یورومیدان درست در همین لحظه این انتقادها متوقف شد. پس از آن نازیهای اوکراین کمتر نشدند، اما رسانههای جریان اصلی[۴] (MSM) غربی چشم خود را بستند.»
این تحلیلگر اوکراینی طیفی از مسائل را برای اورینوکو تریبون شرح داد، از جمله کودتای ۲۰۱۴، برآمد شهرت زلنسکی رئیس جمهور اوکراین، جنایات جنگی و نقض حقوق بشر در اوکراین، فروپاشی اقتصادی این کشور و بسیاری موارد دیگر. این مصاحبه بهصورت کامل در زیر ارائه میشود.
----
ساحلی چاودری : تجربهی شما از کودتای ۲۰۱۴ چه بود؟ در آن زمان اخباری مبنی بر ممنوعیت سازمانهای کمونیستی اوکراین منتشر شد. آنها کدام سازمانها بودند؟ آیا وضعیت، پس از انتخاب زلنسکی یا پس از شروع مداخلهی روسیه تغییر کرد؟
دیمیتری کووالویچ : سازمانهای کمونیستی در اوکراین در آن زمان بسیار ضعیف بودند. بزرگترین آنها، حزب کمونیست اوکراین بود که در سال ۲۰۱۴ یک فراکسیون پارلمانی داشت، اما هیچ کار واقعی روی زمین انجام نمیداد و فقط گزارشهای کسلکنندهای را منتشر میکرد. تعدادی از گروههای کمونیستی کوچکتر نیز وجود داشتند. همهی آنها مخالف یورومیدان بودند. با اینکه برخی از آنها حامل ایدههای لیبرالی در مورد ادغام در اتحادیهی اروپا بودند، یورومیدان توسط ستیزهجویان راست افراطی اداره میشد که هیچ چیز چپ را تحمل نمیکردند. حملات به بناهای یادبود ولادیمیر لنین نقطهی عطف یورومیدان بود. بر این اساس، مخالفان یورومیدان شروع به تجمع در زیرِ بناهای یادبود لنین برای مبارزهی تدافعی کردند. بنابراین رویارویی آغاز و به یک درگیری داخلی تبدیل شد که سپس به عملیات نظامی روسیه در سال ۲۰۲۲ منجر شد و اکنون به یک درگیری جهانی منجر میشود. اما همه چیز از زیرِ بناهای یادبود لنین و به خاطر بناهای لنین شروع شد که در روزهای اول جمعیتی از هر دو طرف در زیر آن مردند.
ستیزهجویان ناسیونالیست پس از کودتا، سلسلهای از قتل عامها را در دفاتر حزب کمونیست انجام دادند. اندکی پس از آن، در سال ۲۰۱۴، سازمانهای کمونیستی و سوسیالیستی (حزب کمونیست، حزب سوسیالیست، حزب سوسیالیست مترقی، بلوک چپ، سازمان مارکسیستی بوروتبا و حزب کارگران اوکراین)[۵] ممنوع شدند. به عبارت دیگر، همهی احزاب و گروههای چپ، از جمله احزاب سوسیال دمکرات، ممنوع شدند. نکته این است که حتی اگر آنها طرفدار روسیه نبودند، آنگونه که مقامات جدید خواستار آن بودند، به اندازهی کافی ضد روسیه یا ضد شوروی هم نبودند.
مقامات جدید اوکراین در واقع همه نوع امتیاز انحصاری را به شبهنظامیان نئونازی میدادند، زیرا خودشان از هیولایی که برای حفظ قدرت خود مسلح کرده بودند، میترسیدند. با این حال، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، گروه های ناسیونالیست و نئونازی به طور سیستماتیک توسط همهی دولتهای اوکراین به جریان اصلی تبدیل شدند. آنها جهت مقابله با نوستالژی تودههای مردم برای دولت رفاه اواخر شوروی با مراقبتهای بهداشتی رایگان، آموزش، آپارتمانهای رایگان برای کارگران، سفرهای رایگان به استراحتگاهها و اقامتگاههای تعطیلات با قیمتهای بسیار پایینِ غذا، گاز، برق و حمل و نقل عمومی، مورد نیاز بودند.
اکنون مردم حتی برای پوشیدن لباسی با نشان شوروی، گوشدادن به آهنگهای کمونیستی، یا پوشیدن تیشرت با آرم داس و چکش، حکم زندان میگیرند. بیشتر کمونیستها به جمهوریهای شورشی دونباس (جایی که حزب کمونیست خودشان در آنجا فعالیت میکند) رفتند، برخی به روسیه رفتند و برخی برای کار زیرزمینی در اوکراین ماندند.
حتی اخیراً، در مارس ۲۰۲۳، سرویسهای امنیتی اوکراین از بازداشت هستهای از حزب کمونیست غیرقانونی اتحاد جماهیر شوروی در غرب اوکراین، در شهر لویو [۶]، با ۴۵ نفر خبر دادند. با توجه به تصویر آنها، بیشتر آنها افراد مسن بودند.
ساحلی چاودری : دیدگاه غالب در رسانههای جریان اصلی و محافل سیاسی در غرب این است که روسیه بدون هیچ گونه تحریک به اوکراین حمله کرد. هر اتفاقی که ممکن است قبل از ۲۴ مارس ۲۰۲۲ رخ داده باشد، از حافظهی جمعی پاک شده است. قبل از مداخلهی روسیه در اوکراین چه میگذشت؟ در اوکراین [در این مورد] چه عقیدهای وجود دارد، به چه جهت روسیه مداخله کرد؟
دیمیتری کووالویچ : تحریکات با کودتای فوریهی ۲۰۱۴، زمانی که رئیسجمهور اوکراین ویکتور یانوکوویچ سرنگون شد، آغاز شد. دلیل آن، امتناع (موقت) وی از امضای توافقنامهی تجارت با اتحادیهی اروپا بود. این یک قرارداد تجارت آزاد بود. این به نوعی مانند معاهدهی نفتا[۷]در آمریکای شمالی است. تنها تفاوت این است که امضای آن توسط مکزیک در زمانی باعث قیام زاپاتیستا شد، در حالی که امتناع از امضای چنین پیمانی توسط دولت سابق اوکراین، باعث انقلاب رنگی الهامگرفته از ایالات متحده و اتحادیهی اروپا شد. در آن زمان (۲۰۱۳-۲۰۱۴) نیروهای طرفدار آمریکا در اوکراین هیچ شانسی برای پیروزی در انتخابات نداشتند، بنابراین به کودتا متوسل شدند. در جریان این کودتا (Euromaidan) در اوکراین، اتحادی بین لیبرالهای طرفدار آمریکا با باندهای نئونازی و ناسیونالیستهای دستراستی ایجاد شد. لیبرالها تصاویری از بهاصطلاح مبارزه برای دموکراسی را برای رسانههای غربی خلق کردند، در حالی که دیگری [باندهای نئونازی] درگیر ترور بودند.
حداقل نیمی از اوکراین کودتا را نپذیرفتند و از بهرسمیت شناختن دولت جدید خودداری کردند. قیامهایی در بخشهای جنوبی و شرقی اوکراین رخ داد. سپس ارتش اوکراین نیز از اطاعت از مقامات جدید خودداری کرد، بنابراین جنایتکاران را از زندانها و باندهای مسلح ملیگرایان و نئونازیها آزاد کردند و چیزی شبیه به [گروههای] شبهنظامیان معروف در آمریکای لاتین تشکیلدادند. آنها در بسیاری از مناطق، موفق به سرکوب وحشیانهی مقاومت شدند. آنها اجازهی ورود به شبهجزیرهی کریمه را نداشتند زیرا تنها یک جادهی باریک به آنجا منتهی میشود. آنها نتوانستند فقط به دونباس، منطقهی معدنی اوکراین، جایی که سنتهای انترناسیونالیسم پرولتری و احساسات طرفدار شوروی همیشه قوی بوده است، نفوذکنند. این مناطق استقلال خود را اعلامکردند و متعاقباً بسیاری از مخالفان کودتای طرفدار آمریکا از سایر مناطق اوکراین، آنجا را ترک کردند.
دولت جدید طرفدار آمریکا پاکسازیهای گستردهای را در ارتش، خدمات ویژه و پلیس انجام داد، بسیاری از ملیگرایان شبه نظامی را به جای کادرهای قدیمی به خدمت گرفت و در بهار ۲۰۱۴ آنها را به مناطق شورشی معدن فرستاد. بنابراین جنگ داخلی آغاز شد که از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۲ ادامه یافت. در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵، توافقنامههای صلح (مینسک-۱ و مینسک-۲) امضا شد که بر اساس آن، مناطق شورشی به اوکراین باز میگردند، اما خودمختاری خود را حفظ میکنند. با این حال، دولت جدید ما در اوکراین، تمایلی به رعایت آنها نداشت. بخشی به این دلیل که ایالات متحده به یک کانون در نزدیکی مرزهای روسیه نیاز داشت و بخشی نیز به این دلیل که شبهنظامیان و ناسیونالیستهای راستگرا، که پس از ادغام در ساختارهای قدرت، کنترل دولت را به دست آوردند، این را نمیخواستند.
در تمام هشت سال شهرهای دونباس در معرض آتش توپخانه و تخریب سیستماتیک بوده است. اکنون رسانههای غربی تنها شهرهای اوکراینی را نشان میدهند که تحت تأثیر نیروهای روسی قرار گرفتهاند، اما آنها سرسختانه از دیدن کشتار و ویرانیهایی را که هشت سال متوالی در دونباس رخ میدهد، فروگذار کردهاند. زلنسکی، رئیسجمهور جدید اوکراین در آستانهی آغاز عملیات ویژهی روسیه، (تحت فشار همان ناسیونالیستهای راست افراطی) اعلام کرد که اصلاً قصد اجرای توافقات مینسک را ندارد. سیاستمداران غربی، از جمله آنگلا مرکل، صدراعظم سابق آلمان نیز اعتراف کردند که توافقنامههای صلح مینسک را فقط برای به تعویق انداختن و تسلیح مجدد ارتش اوکراین امضا کردند تا بتواند مناطق شورشی را با زور سرکوبکند.
چنین سناریویی بهمعنای قتل عام در دونباس و میلیونها پناهنده در روسیه است که به مدت هشت سال از مسکو خواستار کمک به خود شدهاند. باید درک کرد که روسیه دارای بزرگترین جماعت مهاجران[۸] اوکراینی در جهان (۶ میلیون) با لابی قوی آنkHk است. رد این امر باعث ایجاد یک بحران سیاسی در روسیه میشود که دقیقا همان چیزی است که ایالات متحده به آن نیاز داشت. آنها در غرب فقط بخش غربگرای مهاجران اوکراین را میبینند. هر دو بخش مهاجران طوری صحبت میکنند که گویی از طرف کل اوکراین صحبت میکنند، اما یکی از روسیه درخواست کمک میکند و دیگری به ایالات متحده و اتحادیهی اروپا متوسل میشود. و اکنون میتوان حداقل ۲۵ درصد از اوکراینیهای قومی را به عنوان بخشی از سربازان روسیه یافت. همانگونه که گردانهایی از ملیگرایان روسی بهعنوان بخشی از نیروهای اوکراینی وجود دارند.
بیانیهی زلنسکی در کنفرانس امنیتی مونیخ در فوریهی ۲۰۲۲ نقشی قطعی در تصمیم روسیه برای آغاز عملیات نظامی در اوکراین بازی کرد، جایی که او با هیجان گفت که اوکراین باید در دستبرداشتن از تسلیحات هستهای تجدیدنظر کند و امکان تولید آنها را بپذیرد.
ساحلی چاودری : آیا به طور خلاصه خط سیر سیاسی زلنسکی را توضیح میدهید؟ تا آنجا که ما متوجه شدیم، او با وعدهی برقراری صلح در منطقه دونباس انتخاب شد، با اینحال در نهایت [بحران] وضعیت را تشدید کرد. چرا او وعدههای انتخاباتی ریاست جمهوری خود را کنار گذاشت؟
طی همین زمان، تصویر او در رسانههای غربی کاملاً تغییر کرده است: او از رئیسجمهور فاسدترین کشور اروپا، به قهرمان دموکراسی تبدیل شده است. آیا تغییر مشابهی در رسانه های اوکراینی نیز رخ داده است؟
دیمیتری کووالویچ: در مورد ریاکاری رسانههای غربی جای تعجبی وجود ندارد. به یاد دارم که قبل از یورومیدان آنها از فاشیسم و ناسیونالیسم اوکراین انتقاد میکردند، چراکه آنها آن را به عنوان یک تهدید راست افراطی برای اروپا میدیدند. من از ابتدای یورومیدان متوجه شدم که در تمام رسانههای غربی به یکباره در مورد آن سکوت کردند و گویی به دستور عمل میکردند، هرچند که از نهادها و رسانههای مختلف غربی تشکیل شده بودند.
در مورد دگرگونی زلنسکی، یادآوری میکنم که در سال ۲۰۱۴، پس از آغاز درگیریهای داخلی در دونباس، پترو پوروشنکو به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد، زیرا او قول داده بود طی دو هفته به این درگیری پایان دهد. در سال ۲۰۱۹، اکثریت قاطع اوکراینیها به دلیل تصویری که در فیلم ها ارائه شد، به این بازیگر کمیک روسی زبان رای دادند. شخصیت سینمایی او با دیکتههای صندوق بینالمللی پول و بانکداران غربی مخالف بود، اما این فقط یک تصویر برای فیلمها و به دور از دیدگاه واقعی او بود. عمدتاً توسط مردم مناطق جنوب شرقی اوکراین، جایی که شورش علیه یورومیدان در سال ۲۰۱۴ آغاز شد، به او رأی دادند. این ترفند از سوی الیگارشهای اوکراینی دههی ۱۹۹۰ غالب شد – آنها به طور همزمان چندین نامزد را تأمین مالی کردند – یکی با لفاظیهای طرفدار روسیه، دیگری با لفاظیهای طرفدار غرب، یکی خود را ناسیونالیست، دیگری خود را سوسیالیست میخواند. اما هر کسی که به قدرت رسید، همان نیروها [الیگارشهای اوکراینی] برنده باقی ماندند. کارشناسان غربی آن را دموکراسی قابلپیشبینی[۹] مینامند.
من مطمئن نیستم که آیا زلنسکی اعتقادات شخصی خود را تغییر داده است یا خیر، و اینکه اصلاً چنان اعتقاداتی داشت یا خیر. حزب خادم مردم[۱۰] او حتی از طریق یک آگهی اینترنتی افراد را به خدمت گرفت: آنها مجبور نبودند چپ یا راست باشند، بلکه باید فنآوریهای روابط عمومی و رسانههای جمعی را میدانستند. کسانی که بعداً بهعنوان معاون انتخاب شدند و به استراحتگاههای تعطیلات فرستاده شدند تا توسط مربیان غربی آموزش ببینند. برخی از نمایندگان منتخب قبلی از حزب او که نظرات خود را بیان میکردند، به سرعت برکنار و بیرون انداخته شدند. من میگویم که زلنسکی و حزب او یک پروژهی سیاسی نیستند، بلکه آنها صرفاً دفتر منطقهای یک بنگاه غربی با مدیران آن هستند.
کارشناسان اوکراینی چندین نقطهی عطف پس از انتخاب او را برجسته میکنند. برخی میگویند که تغییرات در سیاست زلنسکی پس از بازدید وی از دفتر MI6 بریتانیا رخ داد، جایی که وی شخصاً با ریچارد مور[۱۱]رئیس MI6 در پاییز ۲۰۱۹ ملاقات کرد. برخی دیگر به درگیری او با ستیزهجویان راست افراطی که دونباس را گلولهباران میکردند، اشاره میکنند. در پاییز ۲۰۱۹، زلنسکی سعی کرد آنها را تحت کنترل درآورد، پس از آن ناسیونالیستهای ستیزهجو او را تهدید به سرنگونی و دار زدن کردند. سپس رهبران بخش راست آشکارا از او به عنوان فرماندهی کل ارتش اوکراین اطاعت نکردند. پس از آن، زلنسکی در همه چیز از جمله امتناع از پیروی از توافقنامههای صلح مینسک با اینکه آنها [مبارزان دونباس] به ادغام مجدد دونباس به اوکراین، اما با حقوق و خودمختاریشان کنارمیآمدند، به آنها [ناسیونالیستهای ستیزهجو] امتیاز داد.
بهطورکلی میتوان خلاصه کرد که یک بازیگر کمدی، حتی زمانی که نقش رئیسجمهور یک کشور را بازی میکند، یک بازیگر باقی میماند. قدرت واقعی در دست ستیزهجویان ناسیونالیست و مربیان غربی است. رئیسجمهور و مجلس فقط باید به عنوان سران سخنگو دستورات آنها را اجرا کنند.
ساحلی چاودری : وضعیت فعلی در اوکراین چگونه است؟ وضعیت مالی و زندگی روزمرهی مردم چگونه است؟ ما چیزی در مورد زندگی روزمرهی مردم اوکراین نمیشنویم، به عنوان مثال آیا غذا، سوخت، و تدارکات پزشکی در دسترس است، آیا مدارس و مشاغل به طور عادی پیش میروند؟ میتوانید توضیح دهید که زندگی مردم عادی در زمان جنگ چگونه است؟ همچنین حملات هوایی روسیه چقدر خسارت وارد کرده است؟
دیمیتری کووالویچ: اوکراین مرحلهی صنعتزدایی را حتی قبل از سال ۲۰۲۲ طی کرد، زمانی که بیشتر شرکتهای این کشور تعطیل شدند. این یکی از پیامدهای مشارکت تجاری با اتحادیهی اروپا بود که باعث [کودتای] یورومیدان در سال ۲۰۱۴ شد. میلیونها اوکراینی قبلاً در کارگاههای ساختمانی در روسیه یا در مزارع در لهستان، به عنوان پرستار در ایتالیا یا در مراکز خرید در ترکیه کار میکردند. در آن زمان، یک طبقهی کامل از مردم در اوکراین تشکیل شده بود که با حقوق بستگان خود که از خارج به آنها منتقل میکردند، زندگی میکردند.
در نتیجه، اوکراین با کمبود کارگر حتی برای حفظ زیرساختها مواجه است. یک کارگر اوکراینی به طور متوسط ۲۵۰-۲۰۰ دلار در ماه دریافت میکند، اما این معمولاً برای چند هفته کافی است. واقعیت این است که در سال ۲۰۱۴ اوکراین شروع به گرفتن وامهای انبوه از صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی و کشورهای غربی کرد. شرط وامها افزایش شدید تعرفهی گاز، روشنایی و بنزین بود تا بدهکار بعداً بتواند نسبت به بازپرداخت آن اقدام کند. از سال ۲۰۱۴، قیمت گرمایش، آب، حمل و نقل و برق در اوکراین پنج تا شش برابر افزایش یافته است، در حالی که در دونباس تقریباً در همان سطح باقی مانده است. به همین دلیل، کارگران اوکراینی ترجیح میدهند در خارج از کشور کار کنند و درآمد خود را در خانه خرج کنند.
با این حال، از فوریهی ۲۰۲۲، مردان اوکراینی از سفر به خارج از کشور منع شدهاند. آنها به صورت دستهجمعی و اغلب به زور به ارتش اعزام میشوند. هر روز دهها نفر از آنها بهصورت غیرقانونی از کشور فرار میکنند تا به جبهه نروند و اغلب در راه جان خود را ازدستمیدهند. از سال ۲۰۲۲، مردان اوکراینی بدون مجوز از ادارهی استخدام ارتش، نمیتوانند شغلی در وطن به دست آورند، همینطور نمیتوانند یک گواهی از ادارهی محلی یا مزایای بیکاری دریافت کنند، بنابراین بسیاری از آنها اصلاً خانه را ترک نمیکنند، چراکه با این کار خطر دستگیری و اعزام شدن به یک سنگر در جبهه طی یک هفته بالا است.
تنها حوزهای در اوکراین که حقوقها بهصورت معمول پرداخت میشود، ارتش است. بودجهی آن تقریباً بهطور کامل توسط کشورهای غربی (عمدتاً ایالات متحده) تأمین میشود. در واقع، ارتش اوکراین به یک شرکت نظامی خصوصی ایالات متحده تبدیل شده است. برای زنان، نوجوانان و افراد مسن، ارتش سایبری ارائه میشود که توسط ساختارهای ایالات متحده و بریتانیا نیز تأمین مادی شده است. به آنها مقدار مشخصی پول پیشنهاد میشود تا دائماً در مورد بهاصطلاح روسهای شرور صحبتکنند و به آنها دستور داده میشود که پیامهای خاصی را جهت بازپخش تبلیغات دولتی در شبکههای اجتماعی منتشرکنند. این را میتوان به راحتی با انبوه پیامها و پستهای معمولی تشخیص داد که اغلب کلمهای را تغییر نمیدهند و بر اساس یک الگو نوشته میشوند.
بهطورکلی، زندگی در اوکراین (به استثنای خط مقدم در دونباس) به طور معمول ادامه دارد. فروشگاهها، داروخانهها، کلوپهای شبانه و حمل و نقل عمومی در حال کار هستند. با این حال، مواد غذایی و سایر کالاها در اوکراین نسبت به اروپا گرانتر شدهاند و از آنجا با هزینهی اضافی وارد میشوند.
حملات هوایی روسیه عملاً هیچ خسارتی وارد نکرد (به جز شهرهای خط مقدم). مردم معمولاً به هشدارهای حملهی هوایی پاسخ نمیدهند و به کار خود ادامه میدهند. ارتش روسیه به زیرساختها، تأسیسات نظامی و کارخانههای تعمیر تجهیزات نظامی ضربه میزند. یک موشک چندین میلیون قیمت دارد، بنابراین صرف آن برای ضربه زدن به غیرنظامیان یا محل سکونت بیمعنی است.
برخی از ساختمانهای مسکونی در کییف و سایر شهرها مورد اصابت سامانههای پدافند هوایی اوکراین قرار گرفتند. واقعیت این است که به توصیه مربیان انگلیسی، سیستمهای پدافند هوایی در شهرهایی که شناسایی آنها دشوار است، عمداً در مناطق مسکونی قرار میگیرند. از آنجاست که به موشکهای روسی که به سمت تأسیسات نظامی پرواز میکنند، شلیک میکنند. در صورت اصابت، هر دو موشک به مناطق مسکونی سقوط میکنند و خانهها را ویران میکنند و به صورت غیرعمدی غیرنظامیان را میکشند. این یکی از مظاهر تاکتیک سپر انسانی است. در اوکراین، این تاکتیک حتی با این واقعیت توجیه میشود که ارتش اوکراین در میدان هیچ شانسی و هیچ حرفی برای گفتن ندارد.
ساحلی چاودری : وضعیت رسانههای خبری در اوکراین چگونه است؟ مردم اخبار خود را از کجا دریافت میکنند؟ آیا رسانههای خارجی مجاز هستند؟ آنها در مورد انفجارهای نورد استریم، شانس اوکراین و سایر موارد مربوط به جنگ چه میگویند؟
دیمیتری کووالویچ: پس از یورومیدان در اوکراین، در ابتدا شبکههای اجتماعی و روزنههای رسانههای روسیه ممنوع و کانالهای تلویزیونی مسدود شدند. از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۲، برخی از شبکههای تلویزیونی در اوکراین منتقد دولت بودند، اما مرتباً توسط گروههای جناح راست مورد حمله قرار میگرفتند. از سال ۲۰۲۲ آنها نیز بسته شدهاند. قانون رسانهای که سال گذشته تصویب شد، حتی صحبت مثبت در مورد روسها یا اتحاد جماهیر شوروی را ممنوع میکند. حتی گزارشی دربارهی تولد یک توله ببر در باغ وحش مسکو میتواند به عنوان خیانت تعبیر شود.
از سال گذشته، رئیسجمهور زلنسکی تمام کانالهای تلویزیونی باقیمانده را موظف به پخش «تله ماراتن متحد»[۱۲] دولت کرده است که تنها دیدگاه رسمی را ارائه میکند. در نتیجه محبوبیت تلویزیون سه برابر کاهش یافته است، اما نقش رسانههای اجتماعی به ویژه کانالهای تلگرامی با همین عامل افزایش یافته است.
رسانههای غربی در اوکراین مجاز هستند، اما تعداد کمی از اوکراینیها هستند که زبانهای غربی را میدانند و میفهمند.
رسانههای رسمی اوکراین فقط از چشمانداز اوکراین و نزدیک بودن پیروزی ما صحبت میکنند. حتی زمانی که نظامیان اوکراین به خبرنگاران غربی از وضعیت دشوار جبهه میگویند، به همین دلیل تنزل رتبه یافته و حقوق خود را از دست میدهند.
در مورد نورد استریم ۲: رسانههای اوکراینی فقط میگویند که روسها خودشان این کار را کردند (خط لوله را ویران کردند). به هر حال، رسانههای اوکراینی روسها را مقصر همه چیز میدانند. اگر گزارشی در مورد اعتراضات در فرانسه یا آمریکا وجود داشته باشد، رسانههای اوکراینی میگویند که روسها آن را ترتیب دادهاند. اگر از گرم شدن کرهی زمین صحبت میکنند، آن را به تقصیر روسیه برای گرمایش تقلیل میدهند. اگر پیشبینی هواشناسی باشد میگویند بارانی از سمت روسیه در راه است که زیانآور است و غیره.
سیاست اطلاعاتی اوکراین در بریتانیا و سیاست اقتصادی آن در ایالات متحده آمریکا تعیین میشود (حتی سرورهای بانک ملی اوکراین در ایالات متحده آمریکا هستند). سطح تعرفهها و قیمتها توسط صندوق بینالمللی پول تعیین میشود. بودجهی ارتش و پلیس توسط کشورهای ناتو تأمین میشود.
ساحلی چاودری : در یکی از به روز رسانیهای ماهانهی خود برای جنگ سرد جدید، به برخی از شیوههای استخدام مشکوک توسط نیروهای مسلح اوکراین اشاره کردید. این اقدامات چیست و چگونه بر جامعه و میزان محبوبیت زلنسکی تأثیر گذاشته است؟
دیمیتری کووالویچ: یک سال است که مردان اوکراینی اجازه ندارند به خارج از کشور بروند. احضار نظامی در ایستهای بازرسی در تمامی خروجیهای شهرها صادر میشود. اوکراین دارای یک سازمان پاسپورت است. همهی اوکراینیها باید همیشه پاسپورت خود را همراه داشته باشند. از تابستان گذشته، افسران نامنویسی و سربازگیری ارتش، مردان ۱۸ تا ۶۰ ساله را در بازارها، فروشگاهها و مراکز خرید جمعآوری کردهاند. احضارهای نظامی نیز برای کسانی که بهعنوان مثال مقررات منع آمد و شد را نقض میکنند یا در حال رانندگی با حالت مستی دستگیر شدهاند، صادر میشود. در نتیجه شبکهای از کانالهای تلگرامی در اوکراین ایجاد شدهاند که از کمینهای کمیسرهای نظامی گزارش میدهند. به عنوان یک قاعده، یک زن برای شناسایی به آنجا فرستاده میشود، که سپس به همه میگوید که چه موقع عبور آزاد است. در ماه مارس، سرویس امنیتی دهها مدیر این کانالها را که معمولاً نوجوان بودند، دستگیر کرد.
هزاران مرد اوکراینی برای دور ماندن از سنگرها، در حال فرار به خارج از کشور هستند (برخی در راه در رودخانهها یا کوهها میمیرند). مقامات اوکراین اکنون موافقت کردهاند که مردانی که موفق به فرار به کشورهای اتحادیهی اروپا میشوند، برای خدمت در ارتش اوکراین بازگردانده شوند.
مقامات اوکراینی اعتراف میکنند که بیشتر اوکراینیها انگیزهای برای جنگیدن ندارند، اما باید این کار را انجام دهند زیرا این وظیفهی آنهاست. در برخی موارد حتی سعی میکردند افراد معلول را به خدمت سربازی ببرند.
یک عنصر طبقاتی نیز در این خدمت سربازی وجود دارد. سربازی اجباری باعث ایجاد تعدادی طرحهای فاسد شد. برای دریافت تعویق فراخوان (شش ماه تأخیر) باید پنج تا شش هزار دلار و برای دریافت گواهی جعلی غیر واجد شرایط، شش تا هشت هزار دلار پرداخت کرد. خدمات یک قاچاقچی برای قاچاق یک سرباز به خارج از کشوربدون هیچ ضمانتی، حدود ۱۰ هزار دلار هزینه دارد. نگه داشتن سربازی که قبلاً به ارتش فراخوانده شده است، در پشت [خط مقدم] و ممانعت از ورود او به سنگر نیز حدود ۱۰۰۰۰ دلار ارزش دارد. بنابراین سربازان اعزامی عمدتاً مردان روستایی، رانندگان تراکتور و کشاورزان دیروز هستند. کسانی که پول دارند برای فرار به خارج از کشور پول میدهند یا به رفتن به کلوپهای شبانه در اوکراین ادامه میدهند.
آن دسته از مردانی که برای مؤسسات غربی و سازمانهای غیر دولتی کار میکنند، نیز رسماً از خدمت سربازی در اوکراین معاف هستند.
ساحلی چاودری : حقوق بشر یک موضوع مجادلهبرانگیز در تمام موقعیتهای درگیری است و اوکراین نیز از این قاعده مستثنی نیست. رسانههای جریان اصلی، ما را با جنایات روسیه در اوکراین بمباران کردهاند: مرگ غیرنظامیان، شکنجه، خشونت علیه زنان، تخریب زیرساختها. از سوی دیگر، تقریباً هیچ اشارهای به نقض احتمالی حقوق بشر توسط نیروهای اوکراینی نشده است. آیا تخلفاتی از سوی اوکراین صورت گرفته است؟ بدترینِ چنین تخلفی از نظر شما چه بوده است؟ آیا میتوانید در مورد چگونگی برخورد ارتش اوکراین با مردم مناطقی مانند خارکف و بخشهایی از استان خرسون که ارتش روسیه از آنها عقب نشینی کرده است، صحبت کنید؟
دیمیتری کووالویچ : برای مثال، بیشتر جمعیت خرسون در سال گذشته توسط ارتش روسیه تخلیه شدند. بین عقبنشینی ارتش روسیه و ورود ارتش اوکراین حداقل دو روز فاصله بود. حدود ۲۰ درصد از جمعیت در خرسون باقی ماندند. با این حال، پاکسازیهای دستهجمعی در میان آنها نیز در جریان بود. مردم مناطقی که کییف دوباره به دست آورده است، روزانه متهم به همدستی میشوند، که حتی شامل کار در یک مرکز پزشکی و قبولکردن کمک غذایی برای بازنشستگان از طرف روسیه میشود. ساکنان این مناطق توسط سرویسهای امنیتی مورد بررسی قرار میگیرند، زیرا آنها مشکوک هستند که ساکنان جنوب شرقی اوکراین از روسها جانبداری میکنند و محل استقرار ارتش اوکراین را به آنها تسلیم میکنند. حملات هوایی روسیه اغلب با دقت در مکان و زمانی است که ارتش اوکراین در آنجا جمع میشود که [این امر] منجر به غربالگری کامل همهی ساکنان میشود.
چند روز پیش، رئیس دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل [۱۳](OHCHR)، فولکر تورک[۱۴]، اعلام کرد که نیروهای مسلح اوکراین حدود نیمی از اسیران جنگی روسیه را شکنجه کردهاند. سازمان ملل همچنین اعلام کرد که مقامات اوکراینی علیه پرسنل نظامی خود که در اعدام اسرای جنگی[۱۵] روسی شرکت داشتند، اقدام کیفری انجام ندادند. حتی در مواردی که حقایق جنایات جنگی مستند شده بود، پاسخی داده نشد.
در عین حال، طرف اوکراینی بر روی حداکثر نمایش رسانهای درگیریها مصرّ است. زیرا از دست رفتن علاقه به آن در جامعهی غربی، تهدیدی برای قطع سلاح و پول برای کییف است. در برخی مواقع، مقامات اوکراینی در تلاش برای ایجاد تصویری رسانهای با به تصویر کشیدن روسها به عنوان افرادی مادون انسان، از مرزهای معقولیت عبور میکنند. رسانههای اوکراینی از روسها (و اوکراینیهایی که ازآنها جانبداری میکنند) ، بهعنوان «مادون انسان»، «ایل و تبار ترکان و مغولان آسیایی» و غیره یاد میکنند. سال گذشته، لیودمیلا دنیسوا[۱۶]، بازرس اوکراینی برکنار شد. دلیل اخراج او، داستانهای باورنکردنی او دربارهی تجاوز جنسی توسط سربازان روسی بود که به رسانههای غربی گفته بود، اما نتوانست مدرکی ارائه دهد. اما حتی در حال حاضر، مقامات اوکراینی ادعا میکنند که روسها ظاهراً به سربازان خود ویاگرا میدهند تا نه تنها به زنان، بلکه به حیوانات نیز تجاوز کنند. همان داستانهای جعلی ویاگرا توسط رسانههای غربی زمانی که قذافی در لیبی سرنگون شد، نیز ترویج و تبلیغ شد.
ساحلی چاودری : اکنون پرسش بزرگ: آیا نازیها در اوکراین وجود دارند؟ رسانهها سعیکردند به ما بگویند که این تماماً تبلیغات روسیه است. برخی رسانههای دیگر نیز وجود دارند که سعی میکنند این ایده را ایجاد کنند که نازیها وجود دارند، اما تعداد آنها اندک است و چیزی را کنترل نمیکنند. واقعیت چیست؟
دیمیتری کووالویچ : واقعیت این است که حتی رسانههای غربی نیز سربازان اوکراینی را با نمادهای نازی در گزارشهای خود نشان میدهند. از زمان کودتای میدان، ستیزهجویان نازی عملاً دولت را کنترل کرده و از دستیابی به توافق صلح با مناطق دونباس جلوگیری کردند. علاوه بر این، در اوکراین پس از یورومیدان، آئین OUN-UPA – متحدان اوکراینی هیتلر، مسئول هولوکاست و نابودی جمعیت لهستان – رسماً پذیرفته شده است. حتی سلام رسمی در نیروهای مسلح اوکراین، درود بر همدستان نازیهاست. روی تانکهایی که غرب به نیروهای مسلح اوکراین (AFU) [۱۷]تحویل میدهد، صلیبی را که در طول جنگ جهانی دوم روی تانکهای نازی بود، نقاشی میکنند. به همین دلیل است که یکی از اهداف روسیه نازیزدایی است که آن هم بیپایه نبوده است. برای غرب، نازیهای اوکراین اکنون سودآور هستند زیرا آنها روسها را میکشند. زمانی هم از اسلام گرایان رادیکال که در افغانستان علیه اتحاد جماهیر شوروی میجنگیدند سود میبردند[۱۸]. رسانههای غربی و فعالان حقوق بشر قبل از یورومیدان، نازیهای اوکراینی را میدیدند و حتی از آنها انتقاد میکردند. پس از یورومیدان تعداد نازیها در اوکراین کمتر نشده، اما رسانههای جریان اصلی غرب چشم خود را بستهاند.
ساحلی چاودری : فکر میکنید جنگ تا کی ادامه خواهد داشت؟ دولت لهستان اخیراً اعلام کرد که در حال بررسی اعزام نیرو به اوکراین است، در همین حال انگلیس اعلام کرد که گلولههای اورانیوم ضعیف شده را در اختیار ارتش اوکراین قرار خواهد داد. به نظر شما همهی اینها چه تاثیری بر جنگ دارد؟
دیمیتری کووالویچ : به نظر من متأسفانه جنگ برای مدت طولانی ادامه خواهد داشت. روسیه به طور سیستماتیک سلاح های غربی را از بین میبرد، اما هر روز تسلیحات جدید عرضه میشود. وقتی اوکراین در جبهه با کمبود نیروی انسانی برای جبران ضررهای وارده مواجه است، غرب در جستجوی تأمین مزدوران از سراسر جهان خواهد بود. اکنون رفقای آمریکایی مینویسند که آمریکاییهای فقیری که با مزایای بیکاری زندگی میکنند، برای پیوستن به لژیون بینالمللی جهت دفاع از اوکراین تحریک میشوند. به نظر من جنگ به زیان یک طرف [روسیه] انجام میشود و ممکن است در مقطعی به درگیری هستهای برسد.
ساحلی چاودری : آیا فکر میکنید پیشنهاد صلحی برای پایان دادن به این درگیری وجود دارد؟
دیمیتری کووالویچ : اکنون درخواستهای زیادی برای صلح وجود دارد، اما مواضع طرفین مخالف است. ایالات متحده برای اوکراین صحبت میکند. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجهی ایالات متحده، آشکارا میگوید که اوکراین باید ابتدا در میدان نبرد پیروز شود و سپس میتوان گفتوگوهای صلح را انجام داد. ایالات متحده جنگ اوکراین را به عنوان یک ابزار به خدمت میگیرد، بنابراین تصمیمگیری در مورد آغاز مذاکرات صلح در اختیار کییف نیست. با این حال، هنگامی که ایالات متحده از این «ابزار» دست بردارد، فرصتی برای حل و فصل وجود خواهد داشت.
ساحلی چاودری : غرب کمکهای مالی زیادی به اوکراین ارائه کرده است و از کمکهای بیشتری خبر داده است. آیا همهی آن بستههای کمکی واقعاً کمک هستند یا وام هستند؟ همچنین اخیراً صندوق بینالمللی پول وام بیسابقهای را برای اوکراین، تنها کشور در تاریخ که در حال جنگ بستهی صندوق بینالمللی پول را دریافت کرده است، اعلام کرد. مقامات اوکراینی چه تدبیری برای بازپرداخت این همه وام دارند؟
دیمیتری کووالویچ : اوکراین میلیاردها دلار، اما بیشتر به صورت بدهی دریافت میکند. اکنون جمع بدهیها از تولید ناخالص داخلی کشور فراتر رفته است. من معتقدم این بدهیها هرگز پرداخت نمیشود. اوکراین معتقد است که این بدهیها باید توسط روسیه، در قالب غرامت پرداخت شود. در عین حال، بیشتر کمکهای ایالات متحده و انگلیس از این کشورها خارج نمیشود، برای تسلیح مجدد ارتشهای غربی، جهت تولید گلوله و سلاح برای ارتشهایشان (تأمین تدارکات برای کییف) استفاده میشود، هرچند که به طور رسمی بهعنوان کمک به اوکراین اختصاص داده شده است. از سوی دیگر، کنترل تجهیزات نظامی و پول تخصیصیافته از سوی غرب در زمان حکومت نظامی دشوار است، زیرا همهی این موضوعات طبقهبندی شده است. بهصورت مخفیانه میتوان تا سالها وجوهی را از بودجهی کشورهای غربی برداشت کرد که یا به اوکراین نمیرسد یا در آتش جنگ میسوزد. هر چه این کمکها به اوکراین بیشتر طول بکشد، میلیاردها بیشتر از بودجه به دستهای بخش خصوصی ریخته میشود.
*انتشار اولیه : در ۱ مه ۲۰۲۳ در Orinoco Tribune
[۱] Orinoco Tribune
[۲] Kovalevich
[۳] Zelensky
[۴] Mainstream Media (MSM)
[۵]) the Communist Party, the Socialist Party, the Progressive-Socialist Party, the Left Bloc, the Marxist organization Borotba, and the Workers’ Party of Ukraine)
[۶] Lviv شهری در غرب اوکراین
[۷] NAFTA
[۸] diaspora
[۹] predictable democracy (تأکید از مترجم است.)
[۱۰] Servant of the People party
[۱۱] Richard Moore
[۱۲] united telemarathon
اتحاد کانالهای اوکراین مبتنی بر یک سازمان نظارت بر رسانههاست که دولت حاکم بر کییف برای پوشش جهتدار و ضدروسی رویدادهای جنگ مورد استفاده قرار میدهد. (م)
[۱۳] The Office of the High Commissioner for Human Rights
[۱۴] Volker Türk
[۱۵] Prisoners Of War (POWs)
[۱۶] Lyudmila Denisova
[۱۷] Armed Forces of Ukraine (AFU)
[۱۸] به همین ترتیب میتوان به استفاده از اسلامگرایان برای براندازی معمر قذافی در لیبی و تلاش ناکام برای براندازی اسد در سوریه نیز اشاره کرد. (م)
[i] Saheli Chowdhury
خانم ساحلی چاودری اهل بنگال غربی، هند است که در رشتهی فیزیک تحصیل میکند، اما اشتیاق فراوان به نوشتن دارد. او به تاریخ و جنبشهای مردمی در سراسر جهان، بهویژه در جنوب جهانی علاقهمند است و برای Orinoco Tribune کار میکند. (م)
ساحلی چاودری[iii]
[i] Dmitri Kovalevich
دیمیتری کووالویچ یک کمونیست و خبرنگار ویژهی جنگ در اوکراین است. او یک به روز رسانی ماهانه و همچنین گزارشهای ویژه برای وبسایت NCW مینویسد.
[ii] https://mronline.org/2023/04/18/successive-governments-in-ukraine-have-accommodated-nazis-to-counter-soviet-nostalgia/
[iii] Saheli Chowdhury
خانم ساحلی چاودری اهل بنگال غربی، هند است که در رشتهی فیزیک تحصیل میکند، اما اشتیاق فراوان به نوشتن دارد. او به تاریخ و جنبشهای مردمی در سراسر جهان، بهویژه در جنوب جهانی علاقهمند است و برای Orinoco Tribune کار میکند. (م)
----
منبع: اخبار روز