طبقه کارگر مبارزات خود را در جهت ایجاد یک جامعه عاری از ستم و تبعیض میداند و در این راستا نه خود را درگیر جنگ جناحهای حاکم مثل کارگزاران و موتلفه و جبهه پایداری میکند و نه در سطحی دیگر مبارزات و اهداف خود را فدای منافع خوانین و مرتجعین محلی و مولویها. ما برای کسب حقوق خود به دنبال سازماندهی زحمتکشان هستیم و همچنین خود را موظف به حمایت از حقوق و آزادی زنان دانسته و این مبارزات را متحدانه و سراسری میبینیم.
ما به همراه فرزندان و خواهرانمان در سال گذشته درون شما و در کنارتان و در شهرهای ایذه و اهواز و اصفهان و شیراز و تهران شریک در مبارزه بودهایم و در این راه به زندان افتادیم و زخمی و کشته دادیم. ما در عسلویه به حمایت از جنبش زنان قیام کردیم و سرکوب شدیم.
ما هم به حمایت از بیانیه کارگران عسلویه تکرار میکنیم: اگر کسی هدف و امرش رهایی زحمتکشان است، به میدان مبارزه پا بگذارد و از تکهتکه کردن و تفرقهافکنی قومی امتناع بورزد.
اگر کمونیست هستید حداقل به شعار «کارگران جهان متحد شوید» پایبند باشید. خودمختاری بدون وجود حزب سراسری و انقلابی یعنی رفتن به زیر پرچم ستمگری دیگر و بسترسازی برای جنگهای قومی. این امر ما نیست. ما خود را پلکان به قدرت رسیدن هیچ جریان واپسگرایی نمیکنیم.
چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است.
گروهی از جوشکاران و فیتران پروژه جاسک و مکران
https://www.tribunezamaneh.com/
بیانیه
جمعی از کارگران عسلویه و جنوب کشور: «نقد سیاست هویتی و طبقه کارگر»
05 مهر 1402
در این بیانیه، جمعی از کارگران عسلویه و جنوب کشور بخش روشنفکر جامعه را خطاب قرار میدهند و میگویند «چه در کارخانه و چه در هر بخش دیگر بحث هویتهای قومی کوچکترین جایگاهی در میان طبقه کارگر ندارد.» مطالب این بخش برگرفته از «تریبون زمانه» هستند. تریبون زمانه، آنچنان که در پیشانی آن آمده است، تریبونی است در اختیار شهروندان. همگان میتوانند با رعایت اصول دموکراتیک درج شده در آییننامه تریبون آثار خود را در آن انتشار دهند. زمانه مسئولیتی در قبال محتوای این مطلب ندارد.
متن بیانیه: طبقه کارگر ایران و مردم ستمدیده از جور استبداد دینی، که این ستم را هرروز در تمامی سطوح زندگی و بالاخص در معیشت خود لمس میکنند، گرفتار جریان غوغاسالاری گشته که به جای مبارزه با نظام طبقاتی سرمایهداری و مظاهر ارتجاعی آن، با برافراشتن پرچم ناسیونالیزم و هویتطلبی در هر رنگش (چه فارس آریایی و چه کرد و ترک و عرب و لر و بلوچ و چه فمینیسم راست زنان طبقه مرفه) و به انحراف کشاندن مبارزات زنان بر علیه ارتجاع دینی-سنتی مردسالاری سرمایهداری و تقویت ارتجاع و سمتوسو دادن و محدود کردن این مبارزه، به مطالباتی سطحی و رفرمیستی دامن زده است. طبقه کارگر حتی اگر از بمباران تبلیغاتی و مسموم شبکههای تلویزیونی هم در امان بماند، در سمت دیگر رسانه یعنی در فضای مجازی با پدیدهای مواجه میشود به نام قومگرایی و هویتطلبی.
امر مبارزه طبقه کارگر و زنان به جای کارخانه و دانشگاه و خیابان و در چارچوب تشکیلات منسجم و آگاه انقلابی، محصور به فضای جنجالی مجازی مانده است. روشنفکران فعال در این فضا همواره با شعار «مبارزه با مرکزگرایی» و تأکید بر مبحث مرکز-حاشیه، موجب تفرقه و تشتت میان زحمتکشان شده و این در حالی است که بورژوازی فارس و کرد و عرب و لر و بلوچ و ترک ضمن اتحادشان در اتاق بازرگانی و احزاب و تشکلهای خود در حزب کارگزاران و مؤتلفه، بر سر یک سفره نشسته و در گزینش نیروی انسانی و استثمار و تعیین دستمزد نگاهشان تنها به نرخ سود و میزان استثمار و سود است. آنها در کارخانه و پیمانکاریها چنین تفاوتگذاریهای سطحیای را لحاظ نمیکنند و قومیت به اندازه سر سوزنی ملاکشان نیست، بلکه حداقل مزد و نهایت بهرهکشی و سود و اطاعت کارگر متفرق مد نظرشان است.
این بخش از روشنفکران به جای بحث راجع به مبانی اقتصادی و علل تمرکز سرمایه در نواحی خاص که بنا بر ملاحظات و مقتضیات و منافع سرمایه و سود و بر اساس اصل تمرکز جمعیت و نیروی کار ارزان و دسترسی به جاده و راه آهن و منابع آبی و امنیت شکل گرفته، تحلیلی سطحی از مسئله ارائه میدهند. آنها با خاک پاشیدن بر چشم مردم محروم اسلامشهر و نازیآباد و کوزهگری و شیشهگری شیراز و زینبیه اصفهان و شیلنگآباد و لشکرآباد اهواز و سایر محلههای کارگری تبریز و خراسان و کهگیلویه و بویراحمد و کرمانشاه و... به اختلاف مابین زحمتکشان دامن میزنند و جهت مبارزه متحدانه زحمتکشان را به نفع بورژوازی اقوام و هویتطلبی سمتوسو میدهند.
این روشنفکران با ارتجاعیترین بخشهای سنتی جامعه کرد و بلوچستان و حتی گاهی تقویت و همسویی با جریان ارتجاعی سلفیها و مولویهای دیوبندی و الاهوازی و لرستاناتی و نقشبندیهای کرد مبارزه طبقه کارگر را خفه میکنند.
لذا ما کارگران اینبار از بخش روشنفکر جامعه تقاضا داریم درصورتی که امر این روشنفکران رهایی زحمتکشان است، کمی از فضای مجازی فاصله گرفته و به درون طبقه کارگر، چه در کارخانه و چه در هر بخش دیگری بیایند تا باچشم خود ببینند که اولاً بحث هویتهای قومی کوچکترین جایگاهی در میان طبقه کارگر ندارد و کارگر عرب و لر و ترک وفارس در زیر چرخ ظالمانه سرمایهداران به یک اندازه له میشوند و بحث حاشیه و مرکز و اقوام نه در میان کارگران و نه در میان سرمایهداران و کارفرمایان به هنگام تعیین مزد و استثمار و بهرهکشی محلی از اِعراب ندارد، و ثانیاً خود لمس کنند که طبقه کارگر ایران به تشکیلات و حزب نیاز دارد، نه حق تعیین سرنوشت.
جمعی از کارگران عسلویه و جنوب کشور