"مصائب دوران پس از انقلاب در ايران را بايد بپاى مسببين آن نوشت. مردم حق داشتند رژيم سلطنت و تبعيض و نابرابرى و سرکوب و تحقيرى را که شالوده آن را تشکيل ميداد نخواهند و به اعتراض برخيزند. مردم حق داشتند که آخر قرن بيستم شاه نخواهند، ساواک نخواهند، شکنجه گر و شکنجه گاه نخواهند. مردم حق داشتند در برابر ارتشى که با اولين جلوه هاى اعتراض کشتارشان کرد دست به اسلحه ببرند. انقلاب ٥٧ حرکتى براى آزادى و عدالت و حرمت انسانى بود. جنبش اسلامى و دولت اسلامى نه فقط محصول اين انقلاب نبود، بلکه سلاحى بود که آگاهانه براى سرکوب اين انقلاب، هنگامى که ناتوانى و زوال رژيم شاه ديگر مسجل شده بود، به ميدان آورده شد. برخلاف نظرات رايج، جمهورى اسلامى وجود خود را در درجه اول مديون شبکه مساجد و خيل آخوندهاى جزء نبود. منشاء اين رژيم قدرت مذهب در ميان مردم نبود، قدرت
تشيع، بيعلاقگى مردم به مدرنيسم و انزجارشان از فرهنگ غربى، سرعت بيش از حد شهرنشينى و کمبود "تمرين دموکراسى"، و غيره نبود. اين خزعبلات ممکن است بدرد کارير شغلى "شرق شناسان" نيم بند و مفسرين رسانه ها بخورد، اما سرسوزنى به حقيقت ربط ندارد. جريان اسلامى را همان نيروهايى به جلوى صحنه انقلاب ٥٧ کشيدند که تا ديروز زير بغل رژيم شاه را گرفته بودند و ساواکش را تعليم ميدادند. آنها که پتانسيل راديکاليزاسيون و دست چپى از آب در آمدن انقلاب ايران را ميشناختند و از اعتصاب کارگران صنعت نفت درس خود را گرفته بودند. آنها که به يک کمربند سبز در کش و قوسهاى جنگ سرد نياز داشتند. براى "اسلامى" شدن انقلاب ايران پول خرج شد، طرح ريخته شد، جلسه گرفته شد. هزاران نفر، از ديپلوماتها و مستشاران نظامى غربى تا ژورناليستهاى هميشه باشرف دنياى دموکراسى ماهها عرق ريختند تا از يک سنت عقب مانده، حاشيه اى، کپک زده و به انزوا کشيده شده در تاريخ سياسى ايران، يک "رهبرى انقلاب" و يک آلترناتيو حکومتى براى جامعه شهرى و تازه - صنعتى ايران سال ٥٧ بسازند. آقاى خمينى نه از نجف و قم و در راس خيل ملاهاى خر سوار دهات سر راه، بلکه از پاريس آمد و با پرواز انقلاب. انقلاب ٥٧ تجسم اعتراض اصيل مردم محروم ايران بود، اما "انقلاب اسلامى" و رژيم اسلامى محصول جنگ سرد بود، محصول مدرن ترين معادله سياسى جهان آن روز. معماران اين رژيم، استراتژيستها و سياست گذاران قدرتهاى غربى بودند. همانها که امروز از درون لجنزار نسبى گرايى فرهنگى، هيولاى مخلوق خودشان را به عنوان محصول طبيعى "جامعه شرقى و اسلامى" و درخور مردم "جهان اسلام" يکبار ديگر مشروعيت ميبخشند. کل امکانات اقتصادى و سياسى و تبليغاتى غرب براى ماهها قبل و بعد از بهمن ٥٧ براى به کرسى نشاندن اين رژيم و سر پا نگاهداشتن آن بسيج شد. پاراگرافی از : تاريخ شکست نخوردگان - چند کلمه به ياد انقلاب ٥٧ - منصور حکمت"
فرح پهلوی: نمیتوانم پس از ۴۰ سال فکر نکنم کجا بودیم به کجا رسیدیم
فرح دیبا (پهلوی) در یک مراسم در کاخ ورسای، سال ۲۰۰۳
عکس: خبرگزاری فرانسه
فرح پهلوی، آخرین ملکه ایران، در پیامی به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی ایران، با اشاره به فضای حاکم بر جامعه از جمله اعتراضات کارگری، دانشجویی، معلمان و دیگر اصناف، تاکید می کند: ایرانیان در طول تاریخ چند هزار ساله بارها با چالشهای دشواری دست و پنجه نرم کردهاند اما میدانم که ایران ققنوسوار از خاکستر خود برخواهد خاست و این دوران تاریک سپری خواهد شد.
شهبانو فرح پهلوی، در این بیانیه با اشاره به سالگرد انقلاب اسلامی ایران، ضمن یادآوری مشکلات کنونی در جامعه از روز به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی در ایران با عنوان "فاجعه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷" نام برده است.
آخرین ملکه ایران، در بخشی از پیام خود آورده است: هممیهنان عزیز، نمیتوانم پس از گذشت ۴۰ سال با درد بسیار در دل فکر نکنم که کجا بودیم و به کجا رسیدیم.
شهبانو فرح پهلوی با بیان گوشهای از اعتراضات در داخل ایران همچون اعتراضهای کارگری، دانشجویی، معلمان، بازاریان به تلاشهای قشرهای مختلف جامعه از جمله زنان و جوانان اشاره کرده و تاکید میکند: امروز شاهد زندانی کردنها، اعدامها، گرسنگی، فقر، اعتیاد، خودکشی جوانان، قوانین دردآور برای کودکان، فساد حکام و لطمه بزرگ و جبرانناپذیر به محیط زیست مهین هستیم.
ملکه پیشین ایران در این بیانیه تصریح کرد: ایرانیان در تاریخ چند هزار ساله خود بارها مورد هجوم بیگانگان قرار گرفتهاند و با چالشهای دشواری دست و پنجه نرم کردهاند اما میدانم که این بار نیز دوران تاریکی سپری خواهد شد و ایران ققنوسوار از خاکستر خود برخواهد خاست.
شهبانو فرح پهلوی، ضمن آرزوی شکوفایی و سربلندی سرزمین ایران، متذکر شد: این روزها میبینم که هممیهنان شجاع و هوشمند خواهان فضای آزاد و مردمسالار هستند و با وجود تمام مشکلات روحیهای مثبت دارند و با همکاری و همبستگی حتما به آنچه میخواهند خواهند رسید.