برای تعدیل کارگران برنامهای نداریم/ "مادر تخصصیها" تخصصی در تولید نداشتند. قائم مقام مدیرعامل شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه از قیمت فروش شکر گلایه دارد و آن را عاملی میداند که در نهایت به مشکلات اقتصادی میانجامد. کاظمی میگوید فعلا تنها محل تامین دستمزد کارگران درآمدِ حاصل از فروش شکر است. به گزارش خبرنگار ایلنا، نام "کیومرث کاظمی" در مقام قائم مقام مدیرعامل شرکت کشت و
صنعت نیشکر هفت تپه زمانی به سرخط خبرها آمد که تعدادی از کارگران هفت تپه به خاطر اعتراض به پرداخت نشدن مطالباتشان بازداشت شده بودند. در خبرها اعلام شد که مدیرعامل شرکت متواری است. رسانهها گزارش دادند که کاظمی مدیرعاملی شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه را در کارنامه دارد و با حمایت دولت آمده است تا پاسخگوی مطالبات کارگران باشد و وجههی شرکت را که افکار عمومی به شدت مخدوش شده، اصلاح کند.
پرونده هفت تپه و سازمان خصوصیسازی و آنچه در زمان واگذاری انجام شد در تحلیل کاظمی از اوضاع چندان جایی ندارد؛ با این حال او از جزئیات تحولاتی که به روزهای ناآرامی در شهرستان شوش انجامید، مطلع است و سنگینی "آن چند روز" بر تحلیل او سایه انداخته است. از این رو میتوان از شنیدن حرفهای او به نتایجی از آینده هفت تپه و کارگران آن دست یافت. با او در دفتر کارش در شهرستان شوش به گفتگو نشستیم تا از ناگفتههایِ کارفرمایی پرده برداریم.
به صورت کلی صنایع فعال در تولید شکربه ویژه آن دسته که مزارع نیشکر را با صدها کارگر فصلی در اختیار دارند با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند؛ تا جایی که در پرداخت دستمزدهای کارگران خود عاجز هستند. به نظر شما چه عامل یا عومالی سبب ایجاد بحران شدهاند؟
بحران از زمانی شروع شد که شرکتها وارد مجموعههای "مادر تخصصی" شدند. در واقع با وجود اینکه مادر تخصصی شدند اما تخصصی اداره نشدند! مادر تخصصیها، تخصصی در تولید نداشتند و در آنها نگرش ستادی حاکم بود در نتیجه زمانی که دیدند نمیتوانند و به زیر مجموعههای خود زیان وارد کردهاند و بدهی بالا آوردهاند آنها را به بخش خصوصی واگذار کردند. هفت تپه هم از همان زمان که در دست مادر تخصصیاش بود دچار مشکل شد. البته اقداماتشان در جهت اداره هرچه بهتر واحد بود متمرکز شده بود و پشتِ کار، نیت خیری وجود داشت اما خب به هر دلیل نتایج دیگری به بار آمد. به هر صورت شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه از شرکت مادر تخصصی سازمان گسترش و نوسازی صنایع (ایدرو) که ۱۰۰ درصد سهام را در اختیار داشت با ۱۰۰ درصد سهام به بخش خصوصی واگذار شد. ایرادی که آن زمان وجود داشت این بود که افزون بر نیاز نیرو جذب شد و تولید هم که در سطح مناسبی نبود. تعداد کارگران ثابت مجموعه در مقطعی به ۵ هزار نفر هم میرسید.
بدین اعتبار عملکرد هفت تپه را با زمانی که در دست دولت بود، مقایسه میکنند. در زمان ورود به شرکت اطلاعیهای به وضوح اعلام میکرد به نیروهای جدید نیاز ندارید. اما اگر قرار نیست که عملکرد بخش خصوصی در اداره یک واحد بهتر از دولت باشد؛ چرا آن را واگذار میکنند؟ آیا دولت صرفا میخواست خود را اداره هفت تپه خلاص کند و اعلام کند: من دیگر نیستم؟ هر گلی زدید به سر خودتان زدید!
ببینید مقایسه حال با گذشته غیرقابل قبول است. آن زمان ثبات مدیریتی به صورت نسبی وجود داشت و امورات میگذشت. تورم، گرانی و رقابت برای کسب سود بیشتر تا این اندازه حاکم نبود لذا مشکلات خود را کمتر نشان میدادند. ولی خب به تدریج که مشکلات اقتصادی پیش آمد و ارزش پول ملی کاهش یافت، مشکلات جمع شد. در حال حاضر چیزی حدود ۳ هزار و ۲۰۰ کارگر داریم که از لحاظ ساختاری بیش از نیاز مجموعه هستند اما شرکت قصدی برای تعدیل آنها ندارد. برنامه ما این است که با مکانیزمی بهرهوری افراد را بالا ببریم تا آنها هم سطح تولید را بالا ببرند. سهم هفت تپه از تولید شکر ۱۰۰ هزار تن در سال است و خب این ظرفیت باید محقق شود.
با این اوصاف کارگران از امنیت شغلی خود ناراضی هستند و میگویند که قراردادهای آنها یک ماهه است و با این شرایط نمیتوانند برای آینده خود برنامهریزی کنند
هرکس در هرجایی کار میکند، نباید امنیت شغلی داشته باشد؛ ولی باید "امنیت کاری" داشته باشد. کارگر تا زمانی که درست کار کند میتواند سر کار باشد اما زمانی که درست کار نکند، امنیت شغلیاش هم به خطر میافتد. اگر من مدیر درست کار نکنم، باید نگران باشم که صاحب شرکت از من رضایت نداشته باشد. به هر شکل اگر ۴ نفر یا ۵ نفر کار درست کارشان را انجام ندهند مجموعه آسیب میبیند. همه افراد باید سهمی از تولید داشته باشند تا بار را به مقصد برسانند. ما اینجا هم تشویق داریم همه تنبیه هم پاداش میدهیم و هم تنبیه میکنیم. اینجا کمیته انضباطی داریم. ما باید قدردان کسانی باشیم که از خود مایه میگذارند. قطعا کسی که اینجا را خریده نیامده که پول تزریق کند تا سرمایهاش بر باد برود او آمده تا از سرمایهاش برداشتی داشته باشد.
شما از چه تاریخی به عنوان قائم مقام مدیرعامل در شرکت مستقر شدید؟ آیا با توجه به اعتماد کارگران به شخص شما مالکان شما را در این سمت منصوب کردهاند؟ آیا دولت توصیه کرد که شما برای مدیریت بحران به هفت تپه بیاید؟ پیش از استقرار شما شایعات فراوانی مطرح شده بود. عدهای از فراری بودن کارفرما صحبت میکردند که با آمدن شما و پرداخت بخشی از حقوق کارگران اوضاع آرام شد.
من در مورد شایعات اظهارنظر نمیکنم! من هم از طرف صاحبان شرکت و هم از طرف مسئولان، ماموریت یافتم. باتوجه به جمیع شرایط احساس کردم که میتوانیم در هفت تپه آرامش را حاکم کنیم. من به هفت تپه علاقه قلبی دارم. همیشه احساس میکردم به این شهر تعلق دارم؛ چراکه همین جا خانواده تشکیل دادم از همین جا کارم را شروع کردم و کار یاد گرفتم. اما خیلیها با همین شرایط هستند که اگر از آنها میخواستند که بیایند، قبول نمیکردند. در کل من هرجا که کارم را شروع کردم، درگیر بحران بود. از دهم آذر هم به شرکت آمدم.
اینکه شما به هفت تپه عرق دارید قابل احترام است اما بحثی که مطرح است اداره مجتمع به دست دولت است. به نظر شما آیا بخش دولتی نمیتواند بهتر از بخش خصوصی هفت تپه را اداره کند؟
نمیتوانم در این خصوص اظهارنظر کنم. من یک فرد اجرایی هستم و باید سیاستهایی را که ابلاغ میشود، اجرایی کنم؛ ولی برای اینکه سطح تولید بالا بیاید و سرمایهگذاری صورت بگیرد، نیاز نیست که هفت تپه را به دولت بدهیم. به صورت کلی مسئله این نیست که خصوصی اداره کنیم یا دولتی. مسئله این است که باید سیستم مدیریتی را اصلاح کنیم. باید هزینهها را مدیریت کنیم. باید ساختارهای اقتصادی که روابط تولید را شکل میدهند، اصلاح کنیم. سیستمهای مدیریتی ما در بخش خصوصی و دولتی تحت تاثیر حواشی و فشارهاست. اکثر مدیران در هر دو بخش نمیتوانند کار خود را به موقع انجام دهند؛ بنابراین به سراغ برونسپاری میروند اما در موفقیت برونسپاری تضمینی نیست و ممکن است به زیان مجموعه باشد.
عوامل بیرونی هم در تشدید ناکارآمدی مدیریتی در یک سیستم موثر هستند. پیشتر آنها را نام بردم. در مورد هفت تپه "طبیعت" به عنوان یک عامل بیرونی بسیار موثر است. زمانی که خشکسالی باشد اقتصاد نیشکر و تولید شکر هم تحت تاثیر قرار میگیرد. اقتصاد به گونهای دیگر هم در برهم ریختن اوضاع موثر بوده است. در حال حاضر اجازه نداریم شکر را بیشتر از ۳ هزار تومان بفروشیم اما ناچاریم لاستیک ماشینآلات شرکت را به قیمت روز دلار و یورو بخریم. قطعهای که قبلا ۱۰ هزار تومان میخریدیم را باید ۱۰۰ هزار تومان بخریم. در این میان واسطهگری در بالا رفتن قیمتها بسیار موثر است.
چه بسته سیاستی را برای اداره هفت تپه در بلند مدت تدوین کردهاید؟ از کارگران شنیدیم که برونسپاری، اجاره دادن زمینها و اضافه کردن مجموعههای جدید از این جمله هستند.
من با مدیران جلسهای داشتم تا برنامه ۵ ساله بنویسیم. میخواهیم سریعتر به نقطه سوددهی برسیم و سود و زیانمان زودتر از آن سر به سر شود. اگر شرایط خاصی پیش نیاید، طی یک دوره ۳ ساله میتوانیم پاسخگوی مسائل خود باشیم. ضمن اینکه به هر حال بحث صنایع جانبی همچون الکل مطرح است که ۳ و نیم میلیون لیتر در سال است.
در حال حاضر کارخانه خوارک دامی داریم که قرار است به تولید میرسد. هفته آینده از آن بهرهبرداری میکنیم. یکسری از طرحها هستند مانند تولید رب گوجه یا تولید ذغال از نیشکر. برای تولید شیر خشک و پرورش بز هم برنامه نوشتهایم. یکی یا دو کارخانه چغندر قند خریداری کردیم؛ چراکه یکسری طرحهای دیگر را هم در سر میپرورانیم.
تا آن زمان که این طرحها را افتتاح کنید چه برنامهای برای جلب رضایت کارگران خود دارید؟ منطور از جلب رضایت اصلاح قراردادهای کار آنها و پرداخت معوقات و پرداخت به موقع دستمزدها و حق بیمههاست.
تا آن زمان باید از محل فروش شکر، دستمزد کارگران را پرداخت کنیم. پرداخت مطالبات گذشته را شروع کردهایم. در رابطه با پرداخت مطالبات سازمانها و ارگانها هم مذاکرات در جریان است. قرار است که آنها را قسطبندی کنیم. در کل تلاش ما این است که فاصله حقوقی را به حداقل برسانیم.
در حال حاضر کارگران تمایل دارند که در جریان تصمیمگیریها مشارکت داشته باشند. بسیاری از آنها بیش از مدیران روابط تولید را میفهمند. آنها زمین و شرایط کشت و برداشت را میشناسند و حتی میتوانند در بازاریابی برای فروش محصول مشارکت داشته باشند. تا چه اندازه آمده مشارکت دادن در امور اجرایی هستید؟
اینکه از کارگران به عنوان همیار و همفکر استفاده شود، هیچ اشکالی ندارد. هر پیشنهادی در این زمینه ارائه شود، استقبال میکنیم. اما اینکه هرکس را جایی به عنوان مسئول بگذارند، الزاما نمیتواند سیاستها را درست پیش ببرد. آقا یا خانم مسئول باید پاسخگوی خیلی از مسائل باشد. در حال حاضر مدیریت مجموعه آماده است تا دغدغههای منطقی را پیگیری کنیم. من هیچگاه با کارگران رابطه رئیس و مرئوسی نداشتهام. رابطه ما همواره صادقانه و بر مبنای اعتماد متقابل است. اما تولید شکر به نوعی نیاز به جهاد دارد! شما برای کشت باید زیر آفتاب گرم این منطقه کار کنید و رطوب کشنده را تحمل کنید. باید در زمستانهای سرد برای برداشت به مزرعه بروید و ایثار کنید. خلاصه اینکه باید "دیسیپلین" داشته باشید. طبیعتا در این شرایط هرکس باید در جای مشخصی مشغول به کار باشد و سلسله مراتب رعایت شود. اما این با آن معنا نیست که کارگر مزرعه اگر ایدهای برای اداره هرچه بهتر شرکت داشته باشد نتواند آن را مطرح کند.
در حال حاضر سهم شرکت کشت و صنعت هفت تپه از تولید شکر کشور چقدر است؟ آیا قواعد بازار در شرایطی که هفت تپه زیر ۳۰ هزار تن در سال شکر تولید میکند به آن روی خوش نشان میدهد؟
ظرفیت ایدهآل تولید شکر در هفت تپه ۱۰۰ هزار تن است. کل مصرف کشور ۲/۲ میلیون تن است. این سهم را انجمن صنفی و قند و شکر تعیین کرده است تا در تولید شکر تعادل برقرار باشد تا در نتیجه بازار برهم نریزد.
کیومرث کاظمی در گفتوگو با ایلنا: