با پخش اعترافات اجباری یک کارگر؛ حقارت رسانه‌ی ملی بیشتر نمایان شد

ایران و جهان
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

-با کمی دقت به چهره ی اسماعیل بخشی نیز میشد فهمید که او نیز تحت فشار بوده، چشم های ترسیده، جملاتی که از حفظ پشت هم گفته می شد، چهره ای مسخ شده، روحی تحت فشار، مانند تمام زندانیان این سالها؛ مانند همان ها که تابستان ۸۸ در دادگاه مجبور به اعتراف شدند و سیمای ملی!! آن را پخش کرد.-

چکیده : انقلاب پابرهنگان، پابرهنگان را روی صندلی اعتراف گیری می نشاند، انقلاب کارگران، از کارگران اعتراف زوری میگیرد، این انقلاب اسلامی نیست، بلکه تبدیل شده به نسخه‎‌ای از حکومت استالینی که با کثیف ترین روش ها علیه مردمش مستند می سازد. یک روز خارج از دید برای حمله به روزنامه نگاران و فعالان مدنی و سیاسی و روز دیگر طراحی سوخته برای تهدید صاحبان اصلی انقلاب
کلمه – گروه خبر: بخش خبری ۲۰:۳۰ امشب دو خبر ویژه داشت. نخست به حضور مجید توکلی در شورای شهر تهران پرداخته بود و مسئولان شورا را خطاب قرار داده بود که چرا یک فعال “فتنه” را در شورا راه داده اند.
بخش دوم نیز تحت عنوان مستندی با نام “طراحی سوخته” با محوریت اسماعیل بخشی کارگر هفت تپه و جمعی از فعالان مدنی بود.
صبح امروز عکسی در فضای مجازی منتشر شد که در آن مجید توکلی فعال سابق دانشجویی را در شورای شهر نشان میداد. او از طرف شرکتی که در آن مشغول به کار است به شورا رفته بود تا طرح این شرکت در مورد محیط زیست تهران را ارائه دهد. این عکس با واکنش جریان های تندروی به اصطلاح ارزشی مواجه شد و شورا را خطاب قرار دادند که چرا یک محکوم سیاسی را به شورا راه داده و نهایتا نیز بخش خبری ۲۰:۳۰ مدعی شد که چرا توکلی در شورا حضور داشته است.
توکلی چندسال است که از زندان آزاد شده و حق طبیعی و شهروندی اوست که کار کند و حتی برای کارش در شورای شهر نیز حضور یابد اما به نظر می رسد که عده ای همین حق اندک را نیز برای منتقدان و مخالفان خود قائل نیستند و خواهان نابودی کامل زندگی مخالفانشان هستند.
شاید آنان بر این باور هستند که با منع کار و تحصیل و زندگی سبب می شوند تا منتقدان و مخالفانشان از کشور خارج شده و تمامی این سرزمین برای عده‌ای قلیل باقی بماند و چقدر تاسف بار که صدا و سیمایی که با پول مردم اداره می شود به ابزار چنین اندیشه ای بدل می شود.
و اما بخش دوم امشب ۲۰:۳۰ اسماعیل بخشی را نشان داد. کارگر هفت تپه که در اعتراضات کارگری بازداشت شد. او پس از آزادی در نامه‌ای خبر از شکنجه ی درون زندان داد. همچنین وکلیش نیز در گفت و گوهای متعدد با رسانه ها تاکید کرد که بخشی تحت فشار برای اعترافات تلویزیونی بوده و هم او و هم بخشی وجود چنین اعترافاتی را تایید کردند.
همچنین پیش از این سپیده قلیان نیز که طی این مدت در بازداشت بود از شکنجه های رفته بر خود گفت و از چهره های دیگر بازداشتی ها نیز مشخص بود که مثل همیشه اعترافات به زور گرفته در حال پخش شدن است.
با کمی دقت به چهره ی اسماعیل بخشی نیز میشد فهمید که او نیز تحت فشار بوده، چشم های ترسیده، جملاتی که از حفظ پشت هم گفته می شد، چهره ای مسخ شده، روحی تحت فشار، مانند تمام زندانیان این سالها؛ مانند همان ها که تابستان ۸۸ در دادگاه مجبور به اعتراف شدند و سیمای ملی!! آن را پخش کرد.
مانند تمام انهایی که در مقابل دوربین علیه خود دروغ گفتند و پس از آزادی و خصوصا خروج از کشور، تمام ان اعترافات را پس گرفته و مشخص شد که تحت چه فشاری بوده اند.
اما به نظر میرسد این سناریوی کهنه، هنوز ابزاری برای سرکوب مخالفان است و سیمای ملی با بودجه‌ی بیت المال با رذیلانه ترین روش ها به بازوی برای سرکوب مخالفان تبدیل شده است.
اگر تا دیروز روزنامه نگار و فعال دانشجویی و سیاسی باید روی آن صندلی ها مینشست و اعتراف می کرد، امروز نوبت کارگران شده تا روی آن صندلی بنشینند و تاوان حقوقی که ماه هاست نگرفته و مطالبه کرده اند را بدهند.
وزارت اطلاعات با کمک سیمای ملی و بهره برداری از روش های استالینی این پیام را به کارگران داد که اگر بازهم اعتراض کنید، چنین پرونده هایی برایتان داریم، پس بترسید از صندلی اعتراف گیری.
انقلاب پابرهنگان، پابرهنگان را روی صندلی اعتراف گیری می نشاند، انقلاب کارگران، از کارگران اعتراف زوری میگیرد، این انقلاب اسلامی نیست، بلکه تبدیل شده به نسخه‎‌ای از حکومت استالینی که با کثیف ترین روش ها علیه مردمش مستند می سازد. یک روز خارج از دید برای حمله به روزنامه نگاران و فعالان مدنی و سیاسی و روز دیگر طراحی سوخته برای تهدید صاحبان اصلی انقلاب.
و به چه حقارتی افتاده سیمایی که روزگاری بهشتی ها در آن به مناظره مشغول بودند و امروز کارگران در آن اعتراف می کنند.