نامه سرگشاده منیژه آزادی فعال صنفی معلمان خطاب به حسن روحانی : با سلام؛ اخیرا پس از نامه ی اسماعیل بخشی کارگر رنج دیده ی هفت تپه و دعوت او از وزیر اطلاعات شما برای مناظره زنده تلویزیونی در باب شکنجه اش، ابتدا در اقدامی هماهنگ نهادهای تحت امر شما و قوه قضاييه اعلام کردند که موضوع را بررسی می کنند. امیدوارم نامه تظلم خواهی من به سرنوشت تظلم خواهی اسماعیل بخشی منجر نشود.
محضر ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران جناب آقای حسن روحانی
با سلام؛ اخیرا پس از نامه ی اسماعیل بخشی کارگر رنج دیده ی هفت تپه و دعوت او از وزیر اطلاعات شما برای مناظره زنده تلویزیونی در باب شکنجه اش، ابتدا در اقدامی هماهنگ نهادهای تحت امر شما و قوه قضاييه اعلام کردند که موضوع را بررسی می کنند اما قبل از بررسی و تظلم خواهی، رئيس دفتر شما اعلام کرد که دولت از اسماعیل بخشی شکایت خواهد کرد. قوه قضاییه هم به جای بررسی شکایت اسماعیل بخشی، اتهامات فزون تری علیه بخشی به کار برد. رئيس کمسیون قضایی مجلس هم هم صدا با دو قوه ی دیگر بدون اینکه در یک دادگاه علنی اتهامات اسماعیل بخشی اثبات شده باشد و حتی بدون آنکه در همان دادخواست ادعایی قوه قضاییه علیه اسماعیل بخشی، بحث جاسوسی او مطرح شده باشد، رئيس کمسیون قضایی مجلس، بدون هیچ سندی در انظار عمومی اسماعیل بخشی را جاسوسی می نامد!!! این هم آوایی قوا علیه شهروندی بی پناه، یک بار دیگر هماهنگی سیستماتیک قوای سه گانه را علیه معترضان صنفی و سندیکالی به اثبات رسانید. برای همین است که تا کنون هیچ شکایتی علیه مقامات و نهادهای حکومتی به نتیجه نرسیده است. با این وصف اینجانب نومیدانه این شکایت سرگشاده را برایتان می نگارم.
جناب آقای روحانی:
اخیرا اینجانب منیژه آزادی با بیست و چهار سال سابقه ی آموزشی طی یک تماس تلفنی بی نام و نشان در تاریخ 97/10/16 به سپاه پاسداران کرمانشاه احضار شدم جدا از اینکه این احضار و چگونگیش مهملی از قانون ندارد، نحوه ی بازجویی آقایان بر خلاف حقوق شهروندی مصرحه در قانون اساسی و نیز جزوه ی منتشر شده ی حقوق شهروندی جنابعالی بود که با اتکا به آن شعارهای خوش آب و رنگ، میلیون ها ایرانی را برای رای دادن به خود ترغیب نمودید.
جناب آقای روحانی:
اینجانب بر خلاف مواضع شعار گونه ی سردمداران حاکم بر ایران در ذهن وضمیر خود مخالف عمیق نظام سرمایه سالار غرب و در رأس آن آمریکا هستم و با دولت اسرائیل و جنایاتش هم سر ستیز دارم. این نکته را از آن رو یادآور شدم تا بعد از انتشار این نامه ی سرگشاده، صاحب این قلم را وابسته به غرب و آمریکا چنانچه مرسوم همیشگی حاکمیت بوده، نخوانید. سالهاست که در مواضع فکریم این مخالفت را به طرز پررنگی دنبال نموده ام و هنوز هم بر آنم که نظام طمع محور نئولیبراسم جهان گرا، حقوق بشر و آزادی را ابزاری برای حفظ و گسترش منافع کلان سود محور خود قرار داده است.
جناب آقای روحانی من در این نامه ی سرگشاده بخشی از تظلم خواهی خود را با شما در میان می نهم و به عنوان یک شهروند، مطالبه گرایانه از شما تقاضای بررسی و واکاوی دارم چرا که من نه اولین نفری هستم که چنین برخوردی با او شده و نه آخرینش. اما مجدانه از شما تقاضامندم به نامه ی من رسیدگی شود و امیدوارم این نامه به سرنوشت تظلم خواهی اسماعیل بخشی منجر نشود.
جناب آقای روحانی:
آنانی که من معلم را احضار کرده بودند، می گفتند بگو غلط کردم چرا که گفته بودم حق زندگی آبرومند دارم. آنان می گفتند:بگو غلط کردم که خواهان برابری آموزشی هستم؛ بگو غلط کردم که گفته بودم حق کودکان، آموزش رایگان است نه بیگاری؛ بگو غلط کردم اگر خواهان کالایی نشدن آموزش هستم؛ بگو غلط کردم که اگرگفتم اختلاف طبقاتی شیره جان مردم را گرفته است!!!
سه ساعت و نیم تحت فشار، تهدید و بی احترامی، بازخواست شدم چرا که طبق قوانین اساسی کشور یعنی اصول ۲۶ و ۲۷ همراه همکاران ستمدیده ام در تجمعی قانونی و مسالمت آمیز شرکت کرده بودم
جناب آقای روحانی:
وقتی من از قانون می گفتم بیشتر تهدید می شدم، چرا که گوشی خریدار قانون نبود.
گفتم چگونه است که من ستم دیده را محاکمه میکنید و دزدان به راحتی از مرز ها می گذرند و نان سفره مردم درمانده کشورم را به کشورهای استعماری میبرند؟ اما آنان پاسخم را به تندی می دادند و می گفتند: تو حق قضاوت نداری و با کمال حیرت در برابر پرسش های قانونی و محق من می گفتند: تو تروریست را پشت دروازه های شهر آوردی و امنیت را بر هم زدی!
جناب روحانی:
مگر نه اینکه شما سالها در منابر و محافل دیگر همواره گفته اید معلمی شغل انبیاست، اگر به این حرف واقعا ایمان دارید آنان که در این تاریکخانه ها به جانشینان انبیا چنین ناروا تهمت می زنند و تهدید می کنند، بنا بر دستور چه کسانی به خود اجازه می دهند، با معلمان سرزمینشان چنین کنند؟ أین تذهبون؟؟؟
جناب روحانی:
من معلمم و حق خود می دانم با والدین دانش آموزانی که در آتش جهالت و خیانت تصمیم سازان آموزشی، مظلومانه و معصومانه سوختند، همدردی کنم اما به جهت تسلیت نوشتن برای خانوادههای مصیبتزده کودکان زاهدانی مؤاخذه شدم!!!
از این که جلیقه زرد برای همدردی ستمدیدگان فرانسه پوشیده بودم، محاکمه شدم در حالی که مدام در رسانه هایتان ستم رفته بر فرانسویان را نمایش می دهید.
جناب آقای روحانی:
آیا قانون این اجازه را برای نهادهای کشور قرار داده که خصوصی ترین مکالمه های تلفنی شهروندان را شنود کنند و آنها را به رخشان بکشند و برقی از زیرکی در چشمانشان موج بزند که گویی مسبب تمام بدبختی های کشور را یافته اند؟
جناب آقای روحانی:
در احضار اخیرم مدام تهدید به اخراج می شدم. تهدید می کردند که آینده ی کاری دخترت در دستان ماست.
اگر همین قانون اساسی هم مقبول عده ای نیست به صراحت اعلام کنند تا ما دیگر برای نقض حقوق شهروندی مان دیگر به آن استناد نکنیم. بیایید و از عدالت به صراحت اعلام تبری کنید.
اما بدانید؛ من معلم هستم با مهر آغاز میشوم ، درس مهر می دهم ؛ از سیاهی بیزارم و مهر را پایانی نیست.
با احترام:
منیژه آزادی معلم
۲۶ دی ۱۳۹۷