فارنافرز در یادداشتی به ارزیابی تبعات حمله به اوکراین برای حکومت پوتین پرداخته است. نویسنده بیان میکند که نخبگان سیاسی جریان حاکم روسیه به دلیل منافع سیاسی و اقتصادی، وابسته به کرملین هستند و روایت پوتین از حمله را میپذیرند. حتی مسئولانی مانند رییس سازمان اطلاعات خارجی که کاملاً موافق حمله به اوکراین نبودند، نهایتاً از این تصمیم اطاعت کردند.
طبقه الیگارشهای تجاری روسیه نیز به دلیل وابستگی منافعشان به ارتباطات سیاسی با کرملین، مانند کسانی هستند که در یک زیردریایی گرفتار شدهاند و چارهای جز حمایت از پوتین ندارند. روسیه نمیتواند روایت مطلوبش را در بطن جامعه تثبیت کند.
اگر تحریمهای غرب علاوه بر فشار اقتصادی، موجب محدودیت سفر شهروندان روسیه به اروپا و آمریکا و انزوای آنان شود، هدیهای مناسب به پوتین تلقی میشود که بهانه غربستیزی را برای او فراهم خواهد کرد.
سنجش وسعت نارضایتی مردم روسیه از تهاجم هنوز امکانپذیر نیست. گرچه اعتراضات رسانهای و خیابانی علیه این حمله در روسیه در جریان است، اما این هنوز یک جنبش ضد جنگ نیست. تاکنون، نشانههای اندکی مبنی بر مشارکت مردم عادی روسیه در این اعتراضات وجود دارد.
پوتین حتی در صورت تصرف کییف، فعلاً از منظر قدرت نرم، در موضع برتر قرار ندارد و روایت وی مورد پذیرش افکار عمومی جهانی واقع نشده است. پرسش این یادداشت این است که آیا افکار عمومی روسیه را نیز از دست خواهد داد؟ این موضوع علاوه بر نبرد روسیه با غرب در فضای رسانهای، تا حد زیادی به فشار تحریمها و تحول در معیشت عمومی مردم نیز بستگی دارد.