کابینه جدید بورژوازی در ایران نمیتوانست کار خود را ننگینتر از این، با حمله به طبقه کارگر آغاز کند؛ کسی مناسبتر از سید ابراهیم رئیسی نمیتوانست در راس آن قرار بگیرد؛ و این حمله جز در سخیفترین شکل ممکن و در عرصه یارانه ها نمیتوانست صورت بپذیرد.
نویسنده: مصطفی اسدپور
رئیسی با شعار "اصلاح نظام یارانهها" فصل تازه ای از داستان "توزیع عادلانه امکانات کشور" را باز میکند اما این حرکت شلخته، و همانند موارد قبلی، سرشار از چرند و یاوه گویی است. قرار است با دخالت و دستورالعمل مستقیم خامنه ای در زیر لفافه لودگی و لفاظّی سوزناک و مضحک حول "عدالت پناهی" آخرین مجرای معیشت دهها میلیون توده زحمتکش را مسدود سازند.
اصل خبر مربوط به وعده طرح "یارانه یک میلیون تومانی رئیسی" (بصورت کارت اعتبار معیشتی) است:
" بر اساس این طرح به ازای هر یک از اعضای خانوار در سه دهک اول ۲۰۰ هزار تومان و دو دهک بعدی ۱۵۰ هزار تومان اعتبار ماهانه قرضالحسنه با کارمزد دو درصد تخصیص مییابد. بنابراین خانوار پنج نفرهای که در سه دهک اول قرار داشته باشد، ماهانه یک میلیون تومان و خانوار پنج نفرهای که در دهکهای چهارم و پنجم باشد ماهانه ۷۵۰ هزار تومان کارت رفاه معیشتی میگیرد. آنطور که از این طرح مشخص است، پولی که به مردم داده میشود در واقع یک وام قرضالحسنه (با کارمزد 2 درصد) است که باید به دولت برگردد. " (سایت بازار بورس، 25 شهریور 1400 )
در مقایسه با سطح فعلی یارانه نقدی (45500 تومان) کارت اعتبار معیشتی جدید سه تا چهار برابر بیشتر است. اما هسته اصلی آن در جای دیگر است.
اولا: دولت و مجلس تصمیم دارند یارانه های مخفی، مشخصا سوبسید نفت و بنزین و سپس کلا سوبسیدها را حذف کنند.
ثانیا: یارانه جدید یک وام است که باید به دولت باز پرداخته شود.
با یک حساب سر انگشتی، دولت یارانههای یک میلیون تومانی را با بهره هنگفت دو درصدی، پس میگیرد (اقساط یارانه های از یارانه بعدی کسر میگردد) و مهمتر اینکه با حذف سوبسیدها جیب مردم را خالی میکند. در هر دو حالت یک منبع درآمد تضمین شده و ثابت به جیب طبقه حاکمه میرود و منبع این درآمد فقیرترین بخش مردم محروم جامعه است. خامنه ای و دولت استدلال میکنند یارانهها و مشخصا نفت و بنزین بیشتر توسط دهکهای بالا مصرف میشود و این "عادلانه نیست"!
این مسخره بازی، این شگرد زمان به سرآمده ظاهرا خیال ندارد از دهان بورژوازی ایران بیافتد. ظاهرا کسی نیست حضرات را از بیان علنی چنین توحشی در دل تمدن بر حذر دارد. دولت در لیست سوبسیدهای اعطایی به طبقه بالای جامعه خود را به نفهمی میزند. تمام موجودیت انگلی طبقه بورژوا از جیب مردم زحمتکش و از طریق نوکری مشتاقانه دولت و مجلس تامین میشود. مگر کل نظم و کل قوانین حاکم اساسا برای حفاظت از مالکیت و سودآوری سرمایه نیست؟ کیست که دستمزدها را برای سرمایه داران دهها بار زیر خط فقر نگه میدارد؟ مواجب مجلس و وزرا که شب و روز بادمجان سود سرمایه را دور بشقاب "توسعه اقتصادی" میچینند از کجا تامین میشود؟ دستگاه عریض سرکوب و زندانها به چه کسی خدمت میرسانند؟ این کدام باغ وحش دنیا است که بالاکشیدن بیمه و دستمزد کارگران قانون و مجاز است ولی همزمان کوچکترین دفاع از حق کارگر کار را به شغالها و شوراهای اسلامی میاندازد؟
اما نباید "فساد" را از قلم انداخت. کار بجایی رسیده است که چسب درونی و ساختار سیاسی و اخلاقی طبقه بورژوا نیز به مخاطره افتاده است. کارگر و مردم زحمتکش در عمق انحطاط کارمزدی؛ توده زحمتکش در عمق فقر و فلاکت و همزمان بورژوازی سرمست از عشرت رانی و بریز و بپاش بی مهابا؛ میلیونها کارگر در حسرت کار خود را به در و دیوار میزنند، در حالیکه یک گروه از اشرافیت مالی که هر چه بیشتر نه از راه تولید بلکه از راه دزدیدن ثروت موجود و سرقت صندوق های ذخیره درمانی و بازنشستگی ثروتمندتر میشود.... در چنین شرایطی که در نتیجه عوامل فوق دست پاچگی و ناامیدی سر تا پای جامعه را فرا گرفته است، در شرایطی که در نوانخانهها، دیوانهخانه ها، محضر قضات، و پای چوبه اعدام جای سوزن انداختن نیست، ابراهیم رئیسی جلو رانده میشود.
مهمترین خصوصیت ابراهیم رئیسی این است که هیچ نیست، درست به همین دلیل میتواند برای طبقه بورژوا در ایران مایه اتحاد و دلگرمی؛ همه چیز باشد که با پیسی و پستی و دله دزدی از طبقه کارگر به انتظار اعتصابات قدرتمند بعدی روزگار بگذراند.