حدود یک سال و نیم پس از تأیید رسمی شیوع ویروس کرونا، واکسیناسیون عمومی کرونا در ایران از بسیاری کشورهای جهان عقبتر است و گفته میشود میزان واکسنهای تزریق شده از سوی وزارت بهداشت، تاکنون تنها یک نهم جمعیت را پوشش داده است.
نویسنده: فواد عبداللهی
خامنهای در ۱۹ دیماه ۱۳۹۹ و زمانی که بسیاری از کشورها برای خرید واکسنهای معتبر جهانی در رقابت بودند، در یک سخنرانی زنده تلویزیونی اعلام کرد: «ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی کرونا ممنوع است.» بهدنبال این موضعگیری، نه تنها مقامات وزارت بهداشت برای خرید و واردات واکسنهای تأیید شده کرونا تلاشی نکردند بلکه این حکم حکومتی سبب شد تا کمکهای چند سازمان خیریه بین المللی که به
دنبال فرستادن واکسن فایزر به ایران بودند عملا متوقف شود.
از منظر افكار عمومی، مسٸول مستقیم این فاجعه و ادامه این وضعیت اسف بار به گردن شخص رهبر و دستگاه حاكمیت بعنوان خاطی و مجرم ردیف اول در بالا گرفتن بحران مرگ و میر ناشی از كرونا در ایران است. در چند هفته گذشته و همزمان با افزایش شمار جانباختگان بر اثر کرونا میزان خشم عمومی از ناتوانی جمهوری اسلامی در مهار كرونا هم افزایش یافته است.
مرگ و میر به حدی است كه حتی تعدادی از وكلای برجسته دادگستری به تاریخ ۲۳ مردادماه در یك اقدام بی سابقه اقدام به تنظیم شكواییه علیه خامنه ای و سران حاكمیت به اتهام كوتاهی در تهیه بموقع واكسن و مهار كرونا كرده اند و درخواست كرده اند كه مسببین واقعی بالا گرفتن این كشتار به دادگاه كشیده شوند و پاسخگو باشند. این وکلای دادگستری که در دفتر انجمن حمایت از حقوق شهروندی در تهران بازداشت شدهاند در حال بررسی تقصیر و قصور خامنهای و مقامات دولتی از جمله وزیر بهداشت در ارتباط با بحران کرونا بودند تا بدین ترتیب بتوانند شکواییهای علیه مقامات حكومت به ثبت برسانند. این وكلا قصد داشتند كه نشان دهند كه چطور خامنهای و عمله و اكره این نظام، حقوق میلیونها انسان را مورد تهدید قرار داده و به خاطر دستوراتی که در ارتباط با مدیریت کرونا صادر کرده اند، رسما و عملا هزاران نفر را تاكنون قربانی کرده اند. «مقام معظم» با صدور فتوا و دخالت در موضوع تهیه واکسن کرونا، بهداشت عمومی را در معرض خطر جدی قرار داده و بدین ترتیب، مجرم شناخته شده است.
برخورد حاكمیت به شكواییه این وكلا چه بود؟ گسیل دستگاه توطٸه، پرونده سازی و سركوب جهت بازداشت و بستن دهان وكلای مربوطه بوده است. این بگیر ببندها اما خیری برای این نظام ندارد. كمتر شهروندی در ایران امروز سراغ داریم كه این نمایش علنی تعرض حكومت اسلامی را با صفاتی چون «مذبوحانه»، «از سر استیصال»، «تیر آخر تركش» و «چاشنی یك انفجار اجتماعی» توصیف نكند. دستگیری وكلای مربوطه كمكی به ثبات این نظام نمیكند. برعكس، آتش انزجار بیكران دهها میلیون كارگر و مردم كارد به استخوان رسیده را شعله ورتر میكند. خودشان میگویند كه دارند «طعمه گرگها» میشوند!
واقعیت اینست كه شكایت وكلا و كیفرخواست شان علیه سران این نظام، گوشه ای از اعمال اراده مردم را به تصویر میكشد و به مبارزات هر روزه و هر دقیقه مردم ایران برای «معیشت، رفاه و آزادی»، رنگی
از هیجان و پیشروی میدهد. این اقدام بر متن شرایط سیاسی ویژه ای در ایران امروز صورت میگیرد كه جمهوری اسلامی در برابر سنبه پر زور اعتراضات و اعتصابات قدرتمند كارگری و مردمی، سپر انداخته است. جنبشی كه برای به زمین زدن جمهوری اسلامی با قدرت توده ای از پایین و با اتكا به نطفه های آلترناتیو «اداره شورایی جامعه» عرض اندام كرده است، تا هم اكنون اعتماد به نفس تمام بخشها و لایه های جامعه را بالا برده است؛ جنبشی كه با مقاومت خود در طول چهل سال گذشته، آشكار و پنهان، تن به دنیای مردگان این نظام و قوانین منحوس اسلامی آن نداده است؛ جنبشی كه پیشروترین قوانین، دادگاه ها و وكلای جسور خود را قبل از آغاز طوفان علیه اركان جمهوری اسلامی، متولد كرده است و با قامت كشیده خود به نبرد آشكار با مسببین ناایمنی و بی ثباتی در جامعه ایران آمده است.
تا پیش از عروج جنبش اداره شورایی جامعه و قطبی شدن سیاست در فضای ایران با حضور قدرتمند طبقه كارگر، چه كسی جرات میكرد كه پای «شاه» مملكت یا «مقام معظم» نظام را به جرم جنایت علیه شهروندان به دادگاه بكشاند؟! چه كسی جسارت میكرد كه آشكارا و در ملاء عام انگشت اتهام را به سوی «ولی فقیه» دراز كند و «آقا» را مجرم قلمداد كند؟! چه كسی در مخیله اش حتی میتوانست برای یك دم تصور كند كه قدرت مطلق و روح مافوق جامعه، روز روشن در مقابل چشم میلیونها شهروند بازخواست شود؟! امروز بر شانه های حضور بلقوه و بلفعل طبقه كارگر و آلترناتیو «اداره شورایی جامعه»، برای اولین بار بعد از چهل سال رهبران، آژیتاتورهای سوسیالیست، فعالان مدنی و پرشور جامعه ای آزاد و برابر، جسارت كرده اند كه مامور خدا و نظامش روی زمین را بر صندلی اتهام بنشانند! شخصیت های مردمی و خوشنامی كه در سایه جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی، با رویش جوانه های جنبش شورایی، مشروعیت «رهبر» یك نظام تا بیخ دندان آدمكش و مرده پرست را رسمی و قانونی به زیر سوال برده اند.
تمام شواهد حاكی است كه روند چگونگی محكمه و محاكمه سران ریز و درشت این نظام به جرم چهار دهه جنایت علیه بشریت، قبل از بزیركشیدن این نظام در حال تكوین است؛ دادگاه های مشروع مردمی، قوانین و مصوباتی كه باید از هم اكنون در قبال سردمداران این نظام و از دل شوراهای مردمی اتخاذ شوند، تدوین شده است. شوراهایی كه رهبران سوسیالیست و پرشور آن، جان و تنشان از عزمی راسخ آكنده است. آنها كه از نشیب تند سرنوشتی بلند بالا می روند، آنها كه آگاهانه به سوی آزادی و برابری راه می سپرند و روز و شب، پیوسته در فكر خویش یا وظیفه ای بزرگ دارند یا عشقی بزرگ به انسانیت، به عدالت و زندگی! این آن جنبش نیرومندی است كه مرز میان خواب و بیداری، و واقعیت و تخیل را از میان برداشته است. چكیده اهداف و ادعانامه سترگ این جنبش در آلترناتیو «كنگره سراسری شوراهای مردمی» در ایران از هم اكنون و قبل از شروع طوفان به اهتزاز درآمده است. طوفان طبقه كارگری كه میرود كه منطق واقعی زندگی آدمی در جهنم وارونه سرمایه داری را بر قاعده اصلی اش بنشاند!