نویسنده: مظفر محمدی
هر چند ماه یک بار موج جدید اپیدمی کرونا جان خیل عظیمی از انسان ها را می گیرد. در کنار خونسردی حکام، هشدارهای الکی، عمق مصیبت چنان است که ترس و بهت جواب آن را نمی دهد. تنها تسلیم است که این فاجعه را برای مردم قابل پذیرش کرده است. حکام جوامع بشری به مردم می گویند، "با کرونا زندگی کنید". چرا که مهم این است چرخه اقتصاد و سودآوری سرمایه متوقف نشود.
مهم چاره جویی قطعی نیست. مهم جلوگیری از شیوع و مرگ و میر نیست. باید تسلیم شد و به این قضای کشنده رضا داد. نمایش مضحک رقابت بر سر تولید واکسن هم تهوع آور است. بعید نیست تبلیغ بر سر مدل چینی یا روسی یا امریکایی واکسن همانند پوشاک بچه بر صفحات تلویزیون بدرخشند.
حدود یک سال است اپیدمی کرونا قربانی می گیرد. یک سال است دولتهای سرمایه داری فارغ از فاجعه ی مرگ و میر چند میلیون انسان، با چنگ و دندان از گردش چرخه اقتصاد دفاع می کنند. و امروز در ادامه ی این فاجعه انسانی حکام سرمایه داران، به قیمت جان میلیون ها انسان اقتصاد و سودآوری سرمایه را نجات داده اند. "تو بمیر تا سود سرمایه من کم نشود!" این شعار همه ی دول جهان است. بجز معدودی کشورهای معین که توانسته اند جلو مرگ و میر شهروندان را بگیرند، اکثریت جامعه بشری در گرداب بیماری گرفتار و از نفس کشیدن می افتند.
"با کرونا زندگی کنید"! مصداق به مرگ هر روز هزاران انسان عادت کنید، است. این زندگی نیست، این تسلیم مرگ شدن است. آیا جامعه بشری تسلیم مرگی شده اند که سیاست "اول اقتصاد بعد جان انسان" به آن ها تحمیل کرده است؟ آیا مردم در مقابل مرگ هر لحظه عزیزانشان بی تفاوت شده اند؟ آیا مردم به تسلیم در مقابل مرگ، عادت کرده اند؟ اگر نه وظیفه مردم چیست؟
وظیفه دولت معلوم است. اگر تنها یک کشور توانسته است، کرونا را مهار کند و نگذاشته کسی بمیرد، پس همه ی کشورها می توانستند این کار را بکنند. نکردند و نمی کنند چون اقتصاد بر جان انسان ارجحیت دارد.
دولت جنایتکار روحانی، با کتمان و مخفی کردن شیوع بیماری بخاطر برگزاری انتخابات و عزاداری قاسم سلیمانی، با شانه خالی کردن از قرنطینه شهرها و مناطق بحرانی، با غفلت از تامین معیشت مردم گرسنه، بازگشایی کسب و کار بدون حفظ امنیت مردم، برگزاری مراسم های مذهبی محرم و تاسوعا و عاشورا، بازگشایی مدارس و...، بارها اعلام این که ما کرونا را شکست دادیم و دنیا از ما بیاموزد، خود بانی و باعث شیوع و امواج مکرر بیماری کرونا است.
دولت روحانی هر بار با خونسردی و تمسخر از پیروزی حرف می زند و فردایش صدها نفر می میمیرند و هزاران نفر مبتلا می شوند، جواب مردم به این مترسک شیاد چیست؟ درست است قدرت دست آن ها است. درست است، مقابله با اپیدمی کار دولتی است که هم زور دستش است و هم زر. اما زمانی که مردم گرسنه برای نان و آزادی بارها پایه های رژیم را لرزانده اند، اکنون علاوه بر نان و گرسنگی، جان انسان در خطر مرگ است و دسته دسته مردم بیدفاع به کام اپیدمی کرونا می روند، انگیزه و نیروی تعرض به دشمنی که مردم را بی دفاع و قربانی در مقابل بیماری گذاشته است، می تواند چند برابر باشد. وقتی پای مرگ و زندگی به میان می آید، بانیان مرگ انسان ها نباید خواب راحت داشته باشند. آمار رسمی نیم میلیون مبتلا و 25 هزار کشته، از یک سوم آمار واقعی هم کم تر است. شکی نیست آمار فوتی ها بالای صد هزار نفر و مبتلایان چند میلیون نفرند.
تلاش های جسته و گریخته ی مردم برای مقابله با کرونا با تشکیل گروه های مردمی علیه کرونا، همیاری و کمک های مالی به خانواده های بیکار و گرسنه تنها مدت کوتاهی دوام آورد. چرا که توان انسانی و مالی گروه های امداد و دفاع از زندگی، برای مقابله با اپیدمی مرگبارکفایت نکرده و نمی کند.
کجا هستند رهبران و معتمدین محل و پیشروان کارگران و زحمتکشان و گرسنگان که با بسیج هزاران و ده ها هزار نفری، گلوی قاتلان مردم را فشار دهند و از آن ها بخواهند که پاسخ شان به صدهزار کشته و یک میلیون مبتلا چیست؟ پاسخ شان به گرسنگانی که هر روز به صف آنها اضافه می شود چیست؟ بنا به ادعای دولت بالغ بر یک و نیم میلیون انسان شغل های خود را از دست داده اند.
کارگران و زحمتکشان و روشنفکران و تشکل و نهادهای گوناگون نمی توانند و نباید تسلیم وضع موجود شوند. انتظار پایان خودبخودی کرونا بیهوده است. هیچ معجزه ای در کار نیست. می توان و باید جلو این مرگ و میر که یک قتل عام به تمام معنا است را گرفت. مردم به حرف بیایند. می توان از کارخانه تا دانشگاه و بازار و محلات شهرها هیات های نمایندگی مردم برای نظارت بر چگونگی مقابله با اپیدمی کرونا، ابراز وجود کنند و به میدان بیایند.
مردم به ندای کادرهای درمانی پاسخ دهند. خود مستقیما و با اتحاد و سازمان و رهبری و نماینده هایشان راه های شناخته شده مقابله با کرونا که در خیلی از کشورها جواب داده است را در پیش گیرند.
در ایران چیزی به نام دولت مردم وجود ندارد. یک عده شارلاتان و یاغی و بی شرم و حیا قدرت و ثروت را قبضه کرده اند و مردم بیدفاع و گرسنه را هر روز دسته دسته به کام مرگ می فرستند. باید به این قاتلان مردم گفت دیگر بس است. حتی اگر کل بودجه مملکت برای پایان دادن به این مصیبت اختصاص داده شود، هنوز چند برابر بودجه سالانه درصندوق های ذخیره نظام به نام های مختلف خوابیده است. این نظام مشکل پول ندارد. فقط فشار توده های وسیع مردم از محل های کار و زندگی می تواند آن را وادار به چاره جویی و مقابله برای ختم این مرگ و میر کند. کرونا حرف نمی شنود، دولت خود را بیوظیفه کرده است، سکوت و انتظار مردم هم تنها بر عمق فاجعه می افزاید. باید یقه این نظام را گرفت و پاره کرد و نیروهای مردمی راه دخالت و نظارت بر اوضاع را پیدا کنند. بدون این کار هیچ شانسی نیست. سکوت و بی عملی مردم، تنها دشمنانی چون کرونا و نظام جمهوری اسلامی را برای ادامه ی این وضع بحرانی و مرگبار جری تر می کند. باید جلوشان را گرفت وافسارشان را کشید.
این یک وظیفه ی اجتماعی و انسانی و انقلابی است که انجامش بر دوش رهبران و پیشروان و معتمدین کارگران و زحمتکشان و زنان و جوان افتاده است. با هر یک روز تساهل و سکوت مردم، صدها نفر از همسرنوشتان ما به کام مرگ می روند. باید کاری کرد. گلوی رژیم جنایتکار و بی حیا را بفشارید!