نمایش مناسک مذهبی مجاهدین خلق تحت عنوان "نشست سالانه شورای ملی مقاومت"، بار دیگر این فرقه را مرکز توجه قرار داد.
شعارهای توخالی و درویش گونه مریم رجوی، ستاره دوم این فرقه، وعده ظهور و عروج "مهدی موعود" و ستاره اول، مسعود، از ماورا ملکوت و پس از یک دهه "غیبت"، برای ایفای نقش سرنوشت ساز رهبری، کف زدن حواریونی که با این کار وظیفه سپرده شده سان را اجرا میکردند، نه تنها مایه شگفتی همگان از چنین شعبده بازی مشمئز کننده ای شد که بعلاوه ترحم همگان از این درجه خیالبافی که حتی در داستانهای تخیلی کودکانه نیز جای نمیگیرد، را بهمراه آورد. با این تفاوت که اگر تخیلات کودکانه مملو از احساس، لحضات شیرین و بی آلایش است، "تخیلات" مجاهدین و خانم رجوی بیان ذهن بیمار یک جریان ضد اجتماعی است.
این مناسک، همچون همه مناسک های پیشین این فرقه، یک جمله، یک پیام، و یک اظهار وجود واقعی و زمینی قابل قبول از یک جریان سیاسی را منعکس نمی کرد. اما بی تردید با دیگر نشان داد که "مجاهدین خلق" بازیگر هیچ میدان سیاسی در آینده ایران نیست.
نشان داد که در هیچ جامعه بشری مجاهد نمیتواند دریک دهکده کوچک نفوذ اجتماعی داشته باشد، آن را اداره و بر آن حاکم شود و یا کسی آنها را آزادانه انتخاب کند! این سکت مذهبی بیش از اندازه به سوخت و ساز جامعه بشری نامربوط است. حداکثر توان این فرقه، همان کاری است که تا به امروز انجام داده است. عده ای مسلح و اساسا اسیر و زندانی فرقه، که هر ارتجاعی میتواند به عنوان ویروس بر هم زدن جامعه، به عنوان نیروی مزاحم، بی منطق و قابل خرید و فروش و اجاره شدن، آنها را مورد استفاده قرار دهد و از آنها علیه تمدن استفاده کند.
این واقعیت برای مردم در ایران نه تازگی دارد و نه غیرمترقبه است. مردم ایران این سکت را خوب می شناسند. آنچه که مایه تعجب بود و به درستی عکس العمل جامعه را بدنبال داشت، پخش این مناسک از تلویزیون ایران اینترناشنال و تبلیغات غلیظی این برنامه از این مناسک و جایگاه مجاهد در اپوزیسیون بود.
پخش این مضحکه از تلویزیون اینترنشنال با نشان دادن چهره ای قدرتمند و بزرگ از مجاهد، به عنوان نیروی اصلی اپوزیسیون، با چاشنی غلیظی از تملق گویی از "رئيس جمهور منتخب مقاومت" و "ائتلاف" ناموجود شورای ملی مقاومت، موجی از اعتراض در ایران و در خارج از کشور را بدنبال داشت!
کارنوالی که با سخنرانی، ژست های کاریکاتوری، ادعاهای پوچ "رئیس جمهور" ملبس به پوشش اسلامی، نه آخوندی که فیروزه ای-سلطنتی، به همراه کف زدنها و هوار کشیدنهای فرمایشی حواریون رجوی، ماهیت و چهره واقعی این جریان را بعنوان فرقه ای حاشیه ای، بی ربط به سوخت و ساز جامعه، و بعنوان ویروس مسلحی که هر ارتجاعی میتواند برای برهم زدن امنیت و سلامت جامعه از آن استفاده کند، را در مقابل چشم همگان قرار داد.
مردم این تملق گویی و جلو صحنه راندن فرقه مجاهد را، آنهم در شرایطی که اعتراضات و مبارزات مردمی و کارگری در سراسر ایران، جمهوری اسلامی و جهانی را در انتظار دور دیگری از انفجارات اعتراضی مردم جان به لب رسیده در ایران گذاشته است، به درست پروژه رهبر سازی ارتجاع راست جهانی در مقابل عزم و اراده مستقلانه مردم، دانسته و دست رد محکمی به سینه آن زدند!
دست ردی که مردم آزادیخواه و برابری طلب بر سینه تلاش های راست افراطی در ارتجاع جهانی برای به جلو صحنه راندن باند مجاهد زدند، تا سیر سرنگونی جمهوری اسلامی ایران را با سناریو سنتی شان، چون سوریه و لیبی و عراق به باطلاق سناریو سیاه تبدیل کنند، به تلویزیون ایران اینترناشنال درس خوبی داد! که در ایران، آنهم در شرایطی که موجی از همبستگی سراسری علیه جمهوری اسلامی ایران وجود دارد، این سناریوها به سادگی شانسی برای تمرین ندارند!
تلاش برای کشاندن مجاهد به جلو صحنه، به درست عقیم ماند! جلو راندن مجاهد، بعنوان نیرویی موثر در سیر سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی ایران، لقمه ای بسیار بزرگ تر از دهان این باند سناریو سیاهی است.
حزب حکمیست اعلام میکند که بعنوان نیرویی که چهار دهه است تلاش میکند ضامن تامین آزادی و برابری، رفاه و امنیت در سیر سرنگونی جمهوری اسلامی باشد، در مقابل این سناریو ها، می ایستد!
زنده باد آزادی، برابری، حکومت کارگری
حزب حکمتیست (خط رسمی)
۱۹ ژوئیه ۲۰۲۰