دوباره هفت تپه؛ کارگران به میدان آمدند

ایران و جهان
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

دوباره هفت تپه، که آن را کارگران مبارزش گاه «پایتخت اعتصاب» می‌نامند دست از کار کشید. این در حالی است که در این میانه نیز اسدبیگی در دادگاه خواهد بود و بناست پس از آن نسبت به آینده این مجتمع تصمیم گیری شود. کارگران هفت تپه در اعتراض خود یک بار دیگر نشان می‌دهند به هیچ عنوان حاضر به مالکیت خصوصی در این شرکت نیستند و جدا از تصمیم گیری دادگاه خواهان دولتی یا تعاونی شدن این کارخانه هستند.
از سوی دیگر دار و دسته اسدبیگی نیز قصد دارند با استناد به اعتراضات کارگران برای خود اهرم فشاری بسازند تا مالکیت کارخانه را از دست ندهند. کارگران هفت تپه نیز که در سالهای گذشته تجارب بی نظیری به دست آوردند اکنون مانند فولاد آب‌دیده اعتصابی آرام را در پیش گرفتند تا قبل از هر چیز به دولت و قوه قضاییه مطالبات خود را یادآور شوند و در عین حال از منفعت طلبی اسدبیگی هم جلوگیری کنند.

از دیگر مطالبات کارگران بازگشت به کار کارگران اخراجی است. اسماعیل بخشی و محمد خنیفر مشهورترین کارگرانی هستند که اکنون مشخص شده دستگیری و اخراج و آذیت و آزار این دو و بقیه کارگران و فعالان درگیر در هفت‌تپه به درخواست اسدبیگی و با همکاری بخشی از مسئولان کشوری و حتی امنیتی عملی شد. همان مسئولانی که مشخص شده هزینه سفر به خارج کشور خود و خانواده‌شان را از اسدبیگی گرفتند و حالا مدعی می‌شوند که در ماهشهر نیزار وجود ندارد. جالب اینکه همین ماجرا نشان داد چگونه کسانی که می‌توانند کارگران را سرکوب کنند، می‌توانند دستور کشتن مردم را بدهند یا کشتار را تکذیب کنند. بازگشت به کار بخشی و دیگر اخراج شده‌ها اعمال قدرت کارگران به مدیران و مالک فاسدی است که فکر می‌کردند ماه پشت ابر می‌ماند.
هفت تپه علاوه بر تجارب گوناگون، یک درس بزرگ برای طبقه کارگر داشت؛ درمیانه موج اعتصاب بزرگ سال ۹۷ و مطرح شدن الگوی شورای کارگری، بسیاری از فرصت طلبان را به جنگ حیدری- نعمتی تحت عنوان شورا یا سندیکا کشاند. اما برخورد پخته و حساب شده سندیکای نیشکر هفت تپه و البته سندیکای شرکت واحد و دفاع تمام عیار آنها از اسماعیل بخشی، دیگر بازداشت‌شدگان و مطالبات کارگران نقشه‌های آنها را نقش برآب کرد. به نظر می‌رسد این رفتار عمیقا طبقاتی و آگاهانه دو تشکل مستقل کارگری از دلایل تلاشهای اخیر برای سرقت آرم و نام این دو تشکلهای کارگری و وقاحت و هرزه زبانی‌های عوامل دستگاههای امنیتی و کارفرما، مانند رخشان و نیکوفرد بوده است. به اعتبار استقلال این دو سندیکا از کارفرما و دولت و به اعتبار این منش طبقاتی و غیرسکتاریستی آنها در تمام دوران فعالیت خود، باید از آنها در مقابل سارقان دفاع هر چه تمام داشت. دفاع از سندیکای واحد و هفت تپه دفاع از استقلال طبقاتی و جایگزینی رویکرد طبقاتی به جای منفعت‌طلبی‌های تشکیلاتی است.
با آغاز دور اخیر اعتصاب «اضافه کاری» رخشان و نیکوفرد دوباره آغاز شد تا با دریدگی هر چه بیشتر و ادبیاتی سزاوار خودشان به کارگران و رهبران آنها حمله کنند. اینها را کارگران می‌بینند اما در مقابل صف بزرگ اعتصاب کنندگان جیغ‌های بنفش آنها شلوغی به بار نخواهد آورد. گرچه پاسخ آنها نیز در جای خود داده خواهد شد.
هفت تپه و اعتصاباتش اگر بتوانند دخالت‌گری هر چه گسترده‌تر کارگران و پی ریزی نظام تصمیم گیری جمعی و عمومی را عملی کند به یقین نه تنها خود را در رسیدن به اهدافش موفق می‌کند بلکه می‌تواند تبدیل به الگویی برای تمام کارگران شود. مسیری که به نظر می‌رسد از پس هر اعتراض به جلو رفته است.
تنها با قدرتمند کردن صف طبقه کارگر است که می‌توان دولت و سرمایه‌داران را عقب زد. چنانچه تصمیم‌گیری‌ جمعی جایگزین انواع روش‌های دیگر شود آنگاه اعتراضات و رهبران هم امنیت بیشتری خواهند داشت. یک رهبر را می‌توان دستگیر کرد اما پنج هزار کارگر-رهبر بازداشت شدنی نیستند. آنگاه دیگر نمی‌توان کسی را به تحریک دیگران متهم کرد. اگر کارگران بتوانند به یک رهبری جمعی‌تر و گسترش آگاهی دامن بزنند آنگاه مالکیت کارخانه به دست هر بخشی هم که بیافتد، دیگر نمی‌توان اراده کارگران را نادیده گرفت. هفت تپه نشان داده می‌تواند از این مرحله هم فراتر برود.
دیکریشن هم در کنار دیگر نیروهای چپ و مارکسیست با هیجان اعتراضات اخیر را دنبال می‌کند و در مقابل دشمنان هفت تپه اقدامات لازم را انجام خواهد داد.پیروزی هفت تپه، پیروزی تمام کارگران خواهد بود و مارکسیستها وظیفه دارند پشتیبان، متحد و همراه کارگران در نبردهای مختلف باشند زیرا «فقط پیروزی طبقه کارگر» به عنوان تنها پدیدآورندگان ثروت و آسایش در عصر امروز می‌تواند امکان فرارفتن از جامعه سرمایه‌داری و جهانی دیگر را فراهم آورد.