بیانیه‌ی جمعی از فعالین صنفی که در تجمع امروز دانشگاه تهران قرائت شد

ایران و جهان
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

اینجا و اکنون، در آستانه‌ی یکی از مهمترین بزنگاه‌های تاریخی که در آن نفس می کشیم، توده‌های نقاط مختلف جهان، علیه ستم‌های منتج از نظام سرمایه‌داری به پا خاسته‌اند. خیرش توده‌ای ایران نیز در حد فاصل کمتر از دو سال، بار دیگر به خروش آمد. انباشت تضادها و ناتوانی حکومت سرمایه داری-دینمدار موجود، منجر به خیزش‌های متعددی از جمله خیزش دی ماه ۹۶ شد. سرکوب‌های خونین پیشین، نه تنها آتش خشم فرودستان را خاموش نکرد، بلکه شررهای باقی‌مانده از شعله های ۹۶، با بنزین ۳۰۰۰ تومانی دوباره زبانه کشید. این بار در آبان ۹۸، وسعت و شدت اعتراضات گسترده‌تر شد و به همان میزان وسعت و شدت سرکوب نیز.

سرکوب به صورت سرب‌هایی درآمد که نیزارهای ماهشهر تا برزن های کردستان، شهرکهای شیراز، بیابان های سیستان تا خیابانهای تهران را، در سکوت کامل خبری و قطع سراسری اینترنت، به خون آغشت. اما ما دانشجویان، در این بزنگاه و در حین فرود آمدن سهمگین‌ترین شلاق‌های ستم و استثمار بر گرده‌ی فرودستان، که خود زخم‌خورده همین شلاق‌هاییم، نظاره‌گری منفعل نیستیم و نخواهیم بود.
طنین این شلاق‌ها را سال‌هاست که می‌شنویم. همچنان که صدای فریاد توده را. اما تکرارِ این اصوات، با طول امواج مختلف آن در تاریخ، موجب خو گرفتن ما بدان نشده‌است. صدای سرکوب و خروش فرودستان را همه شنیده اند؛ حتی آنهایی که منافعشان در نشنیدن بود. تقلاهای مذبوحانه ی جریانهای اصلاح طلب، عدالتخواه، سلطنت طلب و ... در مصادره، تحریف و انکار این صداها گواه این ادعاست.
امروز سرکوب توده‌ها، در مناطق مختلف جهان، متاثر از تشدید تضادهای نظام جهانی سرمایه داری است. دولت فعلی نیز، با تمام اشکال و ظواهرش، در بستر همین تضادها توانست بر مسند قدرت قرار گیرد. حکومت در تلاش برای حل این تضادها به سود خود، دست به دخالتگری ویران‌کننده‌ای در منطقه زده و بازوان نظامی‌اش را به عراق، سوریه، لبنان و یمن گسترانده است. گره خوردگی دخالتگری‌های کشورهای مسلط امپریالیستی و حکومت موجود ایران در منطقه، چیزی جز ستم و استثمار فزاینده برای توده‌های منطقه نداشته است. بدین‌ترتیب، هر گونه راه‌حل پیشنهادی رفرمیستی، با حفظ چارچوب نظام‌سرمایه داری، چه در عرصه‌ی داخلی و چه در عرصه‌ی جهانی، به بازتولید استثمار و سرکوب در اشکال مختلف ادامه می‌دهد. ما دانشجویان ضمن مرزبندی با هر دوی این قطب‌ها، بر هم سرنوشتی توده‌های ایران با دیگر خلق‌های زحمت‌کش جهان، از شیلی گرفته تا عراق، سوریه و لبنانْ تاکید، از مبارزات برحق آنان دفاع می‌کنیم و برای پیشبرد منافع آنها مبارزه خود را به پیش می‌بریم.
دولت موجود توانسته است مدرن‌ترین شیوه استثمار را به کهنه‌ترین اشکال ستم گره بزند. ما با دولتی مواجهیم که قوانین حاکمیتش تحت تأثیر ایدئولوژی مسلط دینی است. سرکوب هویت‌های مذهبی و دینی (مسیحیان؛ اهل تسنن؛ دراویش و...) ریشه در همین قوانین دارند. ما دانشجویان، بی هیچ اما و اگری، از آزادی بیان و آزادی هویت‌های دینی و مذهبی دربند دفاع کرده و برآنیم تا مطالبات و مبارزات برحق آنان را به افق رهایی توده‌ها گره بزنیم.
تضاد جنسیتی یکی دیگر از تضادهای ذاتی نظام سرمایه‌داری است که هنگام عبور از منشور دستگاه ایدئولوژیک حاکم، ویژگی‌های خاصی نیز می‌یابد. ما دانشجویان به اهمیت مبارزه در جهت رهایی زنان برای ساختن جامعه‌ای عاری از ستم و استثمار آگاهیم و تمامی اشکال سنتی و مدرن ستم بر زن را نهایتاً در خدمت بازتولید سرمایه و حیات آن می‌دانیم. از سوی دیگر، این ستم به‌مثابه‌ی یکی از اساسی‌ترین ستون‌های ایدئولوژی مسلط نقش تعیین کننده‌ای در ساخت دولت حاکم دارد. ساز و کارهای این ایدئولوژی، در جهت کنترل و به انقیاد در آوردن زنان در تمام عرصه ها و نهادها، از خانواده و دانشگاه تا محل کار و خیابان، حاکم است. اما زنان با اعتراضات خود در طول این چند دهه، از تجمعات زنان در اسفند 57 گرفته تا تجمع دانشجویی اردیبهشت 98 علیه حجاب اجباری، با مرزبندی با جناح اپوزیسیون راست، در مقابل این ستم سکوت نکرده و سر فرود نیاورده‌اند. در امتداد همین مبارزات، ما دانشجویان صدای خشم خروشان زنان برای رهایی حقیقی را شنیده و مبارزاتمان را به مبارزه علیه تداوم ادغام دین و دولت و تمام اشکال مردسالاری در جامعه پیوند می زنیم.