کمپین دفاع از بازداشتشدگان هفتتپه و زندانیان ترقیخواه
وزارت اطلاعات در دو بیانیه پیاپی در تاریخ ۱۲ و ۱۴ آذر مطابق خالی بندیهای همیشگیاش خبر از کشف و انهدام شبکه ضد انقلاب در دانشگاه ها داد که قصد "خرابکاری" در روز ۱۶ آذر را داشت. این خود نمایانگر وحشت جنونآمیز سیستم سرکوب از مبارزات پویای دانشجویان و خیزش دانشگاه علیه نابرابری هاست که دو روز پیش از روز دانشجو با ارعاب افکنی قصد خفه کردن صدای دانشجویان را دارند.
شاید قرار بر نگارش این متن نبود، اما حال که وزارت اطلاعات پا پیش گذاشته باید عرض کنیم: «زدی ضربتی، ضربتی نوش کن!» و در چند بند بصورت کوتاه به نکاتی اشاره می کنیم که در زمان مقتضی جزئیات بیشتری هم از آن شنیده خواهد شد.
۱. بازداشتهای فلهای و دستگیری دانشجویان رهگذر
تعدادی از دانشجویانی که در آبان ماه دستگیر شدند، اغلب کم سن و سال و بدون هیچگونه پیشینه فعالیتی در دانشگاه دستگیر شدند. یک دانشجو ۱۸ ساله بعد از کلاس در حال خروج از حیاط دانشگاه بوده که به ناگاه دستگیر میشود، آن هم در حالیکه حتی از تجمع در دانشگاه نیز مطلقا بی خبر بوده!
یکی دیگر بخاطر آلودگی شدید هوای تهران در جلوی چشم ماموران ماسک میزند و به همین دلیل دستگیر می شود! دیگری تماشاچی بوده و دستگیر شده. یک شب هم با همکاری نیروهای حراست لباس شخصی های وزارت اطلاعات با کمک آمبولانس به خوابگاه ها حمله می کنند و تعداد زیادی از دانشجویان بازداشت میشوند. توجه داشته باشید گفته های ما تنها ۲ دانشگاه شهر تهران را شامل میشود! حالا خود سطح سرکوب در کل کشور را در نظر بگیرید! تنها تا امروز جنازه ۲ نفر از دانشجویان دانشگاه چمران اهواز پیدا شده است.
۲.عدم تفهیم اتهام و بازجوییهای تحت فشار، طولانی، شتابزده و القایی
دانشجویان بازداشتی در بدو دستگیری با تندخویی ها و بدرفتاری های جدی نیروهای امنیتی مواجه شده و پیش از اعزام به دادسرا و تفهیم اتهام به مدت ۲۴ ساعت و گاها طولانیتر توسط «پلیس امنیت» مورد بازجویی قرار گرفته و با طرح سوالات القایی و ارعاب دانشجویان بازداشتی که غالبا سابقه بازجویی نداشته اند، پلیس امنیت آنان را به تک نویسی جهت دار و القایی از سوی بازجویان علیه دیگر دانشجویان و مشخصا دانشجویانی که از چهرههای شناخته شدهی جنبش دانشجویی محسوب میشوند وادار میکند.
پس از مرحله پلیس امنیت نوبت به تفهیم اتهام و دادسرا میرسد که اکثر دانشجویان و دیگر بازداشتشدگان کف خیابان با توجه به گمنامی و عدم شناخت قوانین حتی از اینکه بدانند دقیقا با چه اتهاماتی رو به رو هستند محروم بوده اند و بدون آگاهی از اتهاماتشان به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات فرستاده شدهاند. در اغلب موارد شعبه بازپرسی تنها با ادبیات تهدید آمیز و رعب افکنانه به دانشجویان گفته که جرمشان! «اغتشاشگری» و «لیدری» اغتشاشات است!
پس از انتقال به بند ۲۰۹ بازداشتگاه اوین حتی از گفتن اینکه آنها به کجا انتقال پیدا کرده اند نیز خودداری شده و با چشم بند به سلولهای انفرادی یا دو نفره انتقال پیدا کرده اند. تعدادی نیز به زندان فشافویه منتقل شدند.
بازجویی ها در اکثر موارد به صورت تیمی صورت گرفته، بدین صورت که تیمی از بازجویان بدون معرفی و حتی گفتن اسمهای مستعار خود به بازجویی بازداشتشدگان پرداختهاند؛ که تیم بازجویی یا شاید تیم های بازجویی را اکثرا بازجویان مرد و جوان تشکیل داده اند؛ اما در موارد بازجویی زنان بازداشتی علاوه بر مردان بازجوی پرشمار در میان آنان نیز بازجویان زن حضور نسبتا فعالی داشتهاند. بازداشتیان نیز در تمام مدت زمان بازجویی با چشم بند و رو به دیوار بازجویی شدهاند.
بازجویان وزارت اطلاعات از ابتدا دوران بازجویی بدون هیچ گونه مستنداتی و تنها با داشتن سناریوی مشخص بازداشتشدگان را تحت فشار های مختلف روانی قرار داده. از سلول انفرادی تا ندادن داروهای مورد مصرف بازداشتشدگان تا بی خبری از خانواده و عدم اجازه تماس با خانواده گاها تا ۳۶ ساعت! در مدت زمان کوتاهی نیز بازداشتشدگان را از طریق فشارهای روانی از این دست و تهدید به احکام قضایی سنگین و یا با اعمال فشار بر خانوادههایشان، آنان را وادار به تک نویسی و اقرارهای سنگینی علیه خود و دیگر دانشجویان بازداشتی و یا فعالین صنفی و دانشجویی کردهاند.
۳. مصاحبه و اعترافات اجباری تلویزیونی؛ قول همکاری
در طی روزهای بازداشت تعدادی از دانشجویان و دیگر بازداشتیها تحت فشار بازجویان و با همکاری فعالانه عوامل «باشگاه خبرنگاران جوان» و گاها «خبر ۲۰:۳۰» مجبور به اقرار و اعترافات دروغین طبق سناریوهایی کثیف و از پیش نوشته شده، علیه خود و دیگران شدهاند. در مواردی نیز حتی بازداشتیان و مشخصا دانشجویانی مجبور به ۲ اعتراف تلویزیونی یا به قول بازجویان «مصاحبه» کاملا متفاوت با یکدیگر شده است.
پس از این مراحل نیز فشار برای گرفتن قول همکاری با نهاد های اطلاعاتی دیگر حربه بازجویان در دوران بازجویی بود حربه ای که گاها با ادبیات تشویقی و دوستانه و گاها با لحنی تهدید آمیز بازداشت شدگان را به همکاری دعوت کرده اند و بسیاری را نیز تحت فشار قرار داده اند تا پس از آزادی از تشکل دانشجویی پیگیری چون شوراهای صنفی دانشجویان کشور شکایت کنند. در صفحات شخصی خود دستگیریشان را تکذیب کنند تا شامل تخفیف شوند! یا در مواردی بازداشتشدگان به انتشار پیام و بیانیه و مصاحبه علیه رسانههایی چون ایران اینترنشنال یا فعالین و روزنامهنگارانی چون شیما بابایی، شاهد علوی و نیکی محجوب که پیگیر وضعیت بازداشتشدگان و کشتهشدگان هستند، ترغیب شده بودند.
آنچه در این متن گفته شد، روایتی از سرکوب سازماندهیشده و نقض آشکار حقوق انسانی جمعی از بازداشتشدگان در زندان اوین و فشافویه در تهران بود. حال باید با نگرانی به تعداد بی شمار بازداشتشدگان گمنام و بی نام و نشان اندیشید که در شکنجه گاه ها و بازداشتگاه ها و زندان ها در سرتاسر این سرزمین بدست دژخیمان مورد آزار و اذیت قرار می گیرند.
داد خواهیم این بیداد را!
- کمپین دفاع از بازداشتشدگان هفتتپه و زندانیان ترقیخواه