تظاهراتها و اعتراضات روبه گسترش در اکثریت شهرهای ایران در چند روز اخیر، جرقهُ امیدواری به خلاصی از سایهُ سیاه و منحوس این رژیم چپاول و بیحقوقی و تحقیر در دل هرانسان آزاده و شرافتمندی را درخشان و درخشانتر کرده است. میلیونها زن و مرد، پیرو جوان، کارگر و دانشجو و کارمندان و اقشار وسیع کم درآمد جان به لب رسیده از بیکاری، گرانی، بیحقوقی، بی آیندگی، سختیهای روزمره زندگی معمولی، و تداوم شرایط بسیار ناهنجار و غیر انسانی تحمیلی از سوی دم و دستگاههای سرکوبگر و چپاولگر این رژیم، به خیابانها ریخته و صدای اعتراض و نفرت خود از این شرایط را فریاد میزنند. در چنین شرایطی آنچه مهم و اساسی و پیش برندهُ بهتر و موفقتر این اعتراضات است نه صرفاُ ادامه اعتراضها در خیابان، بلکه درجه معینی از هماهنگی، تمرکز بر خواستهای معین و فراگیر، هدایت و رهبری این حرکتهای وسیع و مردمیست. این نوشته به نکاتی در این زمینه خواهد پرداخت.
نکاتی کلی و عمومی
اعتراض به شرایط کنونی تحمیلی بر زندگی و جان و مال مردم حقی کاملا انسانی ست. هرکسی حق دارد صدای نفرت و بیزاری خود از این شرایط را به هرگونه که میخواهد بیان دارد. مردم برای دستیابی به شرایطی که میخواهند دست به اعتراض میزنند و بخیابانها میریزند. نکته بسیار مهم و ارزشمند اعتراضات اخیر شرکت دسته جمعی و عمومی زنان و مردان است. این نکته میتواند قدرت و توان نیروی اعتراضی در جامعه را ده چندان بکند. مردم عاصی اند، خسته اند، بیزارند، متنفرند، و میخواهند این شرایط تغییر کند. در نتیجه بایستی تاکتیک و تکنیکهای مبارزاتی عمومی ره به پیروز ببرد و نتیجهُ تلاششان آنها و شرایط رندگیشان را چندین قدم جلوتر ببرد و امکان تثبیت کامل دستاوردها در برابر قوانین و دم و دستگاه حاکمیت را بوجود بیاورد. عدم توجه به این نکات، با وجود فداکاریها و اعتراضات خیلی بیشتر، باز هم میتواند در شرایطیکه نیروهای سرکوبگر امکان کنترل و یا تضعیف این مبارزات را بدست بیاورند، امکان تحمیل همان شرایطی (و حتی بدتر از آن) که علیه آنها بخیابانها آمده بودند را برای دولت و نیروهای سرکوب بوجود آورد. در نتیجه، آنچه بدواُ بایستی بدان توجه داشت این امر است که بایستی هر قدم از مبارزه و تحمیل خواستی را با همان نیروی مبارزاتی به دولت و دم و دستگاههای رژیم تحمیل کرد.
مبارزه بایستی به نتیجه و دستاوردهای مشخصی برای جامعه برسد. رهبران و هماهنگ کنندگان و پیشروان این اعتراضات ضروریست به این نکته اهمیت بدهند که هرنوع عقب نشینی دولت و یا تقبل خواستهایی از جانب آنان بایستی رسما اعلام و تائید شود. بایستی در هرقدم مسئولین را وادار کرد تا به عقب نشینی خود، حال خواه در قالب تقبل یکی یا چند خواست معترضین و یا خواه دست برداشتن از تصمیماتیکه منجر به شروع اعتراضات شده، اذعان کرده و اعلام کنند که به چه چیزی تن داده اند و رسما آن را اعلام کنند. بایستی متوجه بود که پیشروی همیشه و ناگهان ممکن نیست و یا حداقل بسیار سنگین و سخت است.
در همین رابطه طرح خواسته هایی مشخص و معین که منعکس کننده نیات و هدف اعتراضات بوده و هست قدمی مهم در پیشبرد مبارزات و تثبیت دستاوردهاست. معمولا وقتی مردم بخیابانها میریزند هرکسی شعاری و خواستی مطرح میکند چون همه دل خونی از بیدادگری و بیعدالتیهای تحمیل شده برخود دارند. داد و هوارهای ناشی از عصیان مردم قابل درک هستند، اما رهبران و پیشروان این اعتراضات بایستی این را مدنظر داشته باشند که گردآوری مردم هرچه وسیعتری دور هم نیازمند همصدا کردن آنهاست. طرح شعارهایی مشخص به این هدف کمک میکند. همصدایی هرچه وسیعتر معترضین، امکان جلب آنها بعنوان متحدین یک هدف مشترک و همچنین جلب مردمی وسیعتر و بیشتر دور همین گروه رابیشتر و بهتر فراهم میکند. در ضمن، همنوایی میان گروههای معترض بزرگ در خیابانها، امکان انعکاس مشخصتر و روشنتر آن در سطوح مختلفی در شهرها و داخل و حتی خارج کشور را نیز دارد.
این را بایستی قبول داشت این مردم برای تحقق خواستهای خود بمیدان آمده اند. این بمعنی هدایت اعتراضات بسوی کانالی ست که امکان تحقق خواستها و پیروزیهای مشخص و معین را بوجود میآورد.
نکاتی پیرامون نیروهای سرکوبگر حاضر در صحنه
آنچه قابل انتظار هم بود و هست، قاعدتا برای حفظ اقتدار ننگین موجود، نیروهای سرکوبگر نیز به میدانها ریخته و خیلی وحشیانه و بیرحمانه بمقابله با مردم معترض خواهند پرداخت. هدف اساسی حضور این نیروها گسترش رعب و وحشت در میان مردم و وادار کردنشان به رفتن به خانه هایشان است. در همین راستا البته که از دستگیری و تیراندازی و کشتن و بزن بکوب هم آبایی ندارند و تا همین لحظه به اندازه کافی زور و توان سرکوبگرانه خود را نشان داده اند. حضور این نیروها انعکاس ترس و نگرانی حاکمیت از پیشرفت و موفقیت مردم معترض است. در نتیجه بایستی نیروی مبارزاتی مردم هم بتواند با این حربه بدرستی مقابله کند. تجربه نشان داده که به همان اندازه که مردم دور هم بیشتر جمع شده و از پراکندگی و یورشهای دوسه نفره به نیروهای مسلح دوری جسته اند امکان موفقیتشان در وارد آوردن ضربه های محکم و کاری به آنها بیشتر شده است. در چنین شرایطی ایستادن و اجازه به پیشروی موتورسوارها و گروههای باتون بدست دادن خود امکان پیشروی آنها را بیشتر کرده و میکند. ضروریست رهبران و سازماندهندگان این اعتراضات نیروهای موجود دوروبر خود را برای یورشهای پی در پی به نیروهای سرکوبگر آماده کرده و سازمان دهند. تاکتیکهای تعرضی از دوسه طرف و با نیروی بیشتر مردم امکان سازمانیابی کامل را از آنها میگیرد. این نیروها را بایستی به حالتی تدافعی نگه داشت، چون اگر امکان یورش داشته باشند آنها از قبل طرحها و آموزشهای کافی و مربوطه را دیده اند. اساسا برای چنین روز و نیتی هم سازمان داده شده اند. حضور متشکل، تعرضی و سازمانیافته مردم معترض این نیروها را زمینگیر کرده و بحالتی کاملا تدافعی میکشاند. در چندین روز گذشته نمونه های ارزشمندی از یورش وسیع و گوشمالی دادن این نیروها را شاهد بوده ایم. این روش تعرض بایستی به نرم روزانه تبدیل شود تا بتواند ضمن تدافعی نگه داشتن این نیروها امکان تعرض وسیعتر و بیشتر مردم به ارگانها و اماکن و نقاط حساس دولت و نمایندگان رهبری و پایگاههای نظامی رژیم و .... را بوجود بیاورد.
مسایلی مشخص و معین تر
اولین مسئله در این رابطه و باتوجه به نشانه گرفتن دم و دستگاه کامل رژیم اسلامی و خواستهُ بسیار ارزشمند سرنگونی رژیم، تلاش و برنامه ریزی برای ایجاد نیروی جایگزین است. مردمیکه این رژیم را نمیخواهند و غرق در نفرت و بیزاری از این حاکمیت هستند، بایستی خودشان اولین و مصممترین و سازمانیافته ترین نیروی جایگزین این حاکمیت باشند. این حق این مردم است که بر زندگی و جان و مال خود حاکم باشند. برقراری حاکمیت مردم در چنین روزهایی که هنوز درگیری و بزن و بکوب با نیروهای رژیم در خیابانها به سرنوشتی کاملا معلوم و معین دست نیافته، تنها از طریق ایجاد شوراهای مردمی که دربرگیرنده تمامی معترضین و حق طلبانیست که با مشت گره کرده در مقابل ارتش و سپاه تا دندان مسلح ایستاده اند، میسر است. فعالین، رهبران و سازماندهندگان ضروریست دست بکار سازماندادن این مردم در این شوراها برای اعمال حاکمیت بر خود، بر محل زندگی و کار خود باشند. این شوراها میتوانند و بایستی وسیله و ابزار اعمال قدرت و حاکمیت همین مردم باشند. میتوان و بایستی این حرکت و جمع آوری مردم را به مسیر و راه تصمیم
گیری در مورد نحوه اداره و پیشبرد محلات زندگی و کار خود سوق داد. این، گامی بسیار مهم در دخالت دادن مردم در تعیین سرنوشت و ادارهُ زندگی و کار خود بوده و همزمان نیروی متحد آنها را بشکلی سازمانیافته تر بمیدان میآورد. بدست گرفتن نحوه و راه ادارهُ محل کار و زندگی خود، اعتماد بنفس این مردم را بسیار بالاتر برده و حس همبستگی و همدردی برای برداشتن گامهای مهمتر در میان آنان را قویتر میکند.
دومین مسئله، انتخاب کمیته های پیشبرد امور، مثلا حفظ امنیت محلات، اداره و سازماندهی تعیین قیمت مواد خوراکی و ضروری مردم، بازرسی مستمر انبارها و مکانهای نگه داری مواد خوراکی و غلات و دیگر نیازمندیهای مردم، اداره و نظارت بر بیمارستانها و رسیدگی به نیازمندیهایشان، رسیدگی به بهداشت و نظافت محلات، جوابگویی به نیازهای روزانه و عمومی مردم، سازماندادن مردم برای ادامه تظاهراتها و حرکتهای اعتراضی و نحوه مقابله با نیروهای سرکوبگر رژیم، و ...میباشد.
برنامه ریزی برای این مسئله و سازماندادن مردم در ادارهُ زندگی خود، گامی مهم در شل و بی اعتبار کردن توان و نیت سازمانهای دولتی تاکنون موجود بوده و به مردم امکان نشاندادن میزان توانایی و قدرت تصمیم گیری و دخالت مستقیم را فراهم میاورد.
سوم، تشویق و ترغیب این مردم به تعیین و تبیین قوانین و مقرراتی ست که امکان پیشبرد امر زندگی و کار روزانهُ آنها را مشخص و معین کند. این مردم دیگر حاضر نیستند به اقتدار سیاه و مملو از بدبختی و بیکاری و بی افقی تاکنون موجود تن بدهند. سازماندادن مردم برای تصویب قوانین و مقرراتی برای پیشبرد زندگی و کارشان بهترین و مناسبترین و عملی ترین روش برای باجرا درآوردن اعمال حاکمیت خود آنان است. مردم بپاخاسته بایستی نتیجه نفرت و بیزاری از این حاکمیت سیاه و بخیابانها ریختن علیه آن را در اعمال قدرت و توان نیروی متحد خود ببینند. طعم تلخ اقتدار 40 سالهُ اسلامی را بایستی با طعم شیرین حاکمیت مردم بپاخاسته جایگزین کرد.
چهارم، نیروی معترض مردم ضروریست به تعرض خود، هم علیه و در مقابله با نیروهای سرکوبگر در خیابانها و هم به ادارات و مکانهای اعمال حاکمیت سیاه و سرکوبگرانه ادامه دهد. قطعا رژیم و نیروهایش به تلاش خود جهت بخاموشی واداشتن و عقب راندن مبارزات مردم بخیابانها ریخته ادامه میدهند و از هیچ نوع ترفند و بگیر و بکشی پرهیز نخواهند کرد. نیروی مبارزاتی مردم نیز، برای بپیروزی رساندن تلاش خود بایستی همین روش را در پیش گیرد. این نیروی معترض همزمان با یورش به نیروهای رژیم بایستی میدان دستگیری فعالین و شرکت کنندگان در این اعتراضات را سد کند. اولین گام در این راه، تعرض وسیع به نیروهای سرکوبگر جهت بازپس گیری عزیزانی ست که بدام آنها میافتند. نبایستی اجازه داد کسی را دستگیر و باخود ببرند. میتوان دسته جمعی و متحد جلو و اطراف ماشینهای حمل دستگیرشدگان بست نشست و راه آنها را بست و بمحاصره خود درآورد و خواهان آزادکردن دستگیر شدگان شد.
پنجم، فعالین و رهبران و دست اندرکاران سازماندادن این اعتراضات بایستی میدان همنظری و مراوده و تبادل نظر و آرا بین خود جهت تربیت و پرورش تعداد هرچه بیشتری از فعالین و سازماندهندگان را کاملا باز بگذارند. هرفعالی بایستی خود را بخشی موثر در جریان این حرکات ببیند. درضمن ضروریست میدان روی آوری و دخالت هرکسی که خواهان دخالت موثر در این اعتراضات هست را کاملا باز گذاشت. وجود چنین مناسباتی و بمیدان آوردن هرچه بیشتری از فعالین و سازماندهندگان، امکان هدایت امور روزمره و ضروری این حرکات اعتراضی را بیشتر و بیشتر فراهم میکند و امکان تربیت نسل بیشتری از فعالین و رهبران را میدهد. تربیت و پرورش سازماندهندگان و فعالین بیشتر را فراهم کرده و امکان خستگی شدید فعالین کنونی و در صحنه را تقلیل میدهد، حتی در صورت دستگیری و ایجاد محدودیتهایی سرراه فعالین فعلا موجود، امکان ادامه کاری و تداوم اعتراضات را نیز فراهم میکند.
ششم، مسئله حضور وسیع و فعال زنان در این اعتراضات است. حاکمیت سیاه اسلامی 40 سال گذشته میدان حضور و دخالت بیش از 40 میلیون انسان جامعه ما را فقط بجرم "دختر بدنیا آمدن" بست. قوانین و مقررات بغایت ارتجاعی و قرون وسطایی را علیه تمامی خواهران و مادران و دختران و همسران و .... همهُ ما بر کل جامعه تحمیل کرد. شرکت وسیع زنان در این اعتراضات اخیر خود مشت محکمی در مقابل این حکومت و قوانین اش است. رهبران و سازماندهندگان و پیشروان ضروریست به این امر توجه کامل کرده و در تمامی گامهای این اعتراضات و پیشرویها این بخش از مردم جان بلب رسیده را در تمامی فعالیتها، تصمیم گیریها و سازمانیابیها دخالت مستقیم داده و آنان را تشویق و ترغیب و حمایت کامل کنند. شرکت و دخالت فعال و مستقیم زنان در این اعتراضات، جواب تمامی جامعه به اقتدار منحوس قوانین و مقررات اسلامی تحمیل شده بر جامعه است. برچیدن بساط اقتدار اسلامی موجود با وجود و حضور زنان در این موج وسیع ابراز نفرت از حاکمیت موجود تضمین و استحکام مییابد. این، اولین گام برچیدن سایهُ منحوس قوانین عصر حجری تحمیل شده بر کل جامعه است.
در آخر لازم میبینم به نکاتی پیرامونی نیز اشاره کوتاهی داشته باشم.
نفرت و بیزاری از کل این سیستم حاکم مرزی ندارد. حاکمان فعلی بانی و مسبب این انفجار بزرگ اجتماعی اند و آنها هستند که بایستی هزینه اصلی آن را بپردازند. اگرچه این اعتراضات ظاهرا با افزایش بهای بنزین جرقه خورد اما بیزاری و جان بلب رسیدن کل جامعه اکنون تمامی این حاکمیت را نشانه گرفته است. این رژیم با تمامی قوانین و مصوبات و احکامش باید برود. تضمین پیروزی و بنتیجه مثبت رساندن این تلاش و اعتراض میلیونی، در حرکت دقیق و برنامه ریزی شده و آگاهانهُ همهُ رهبران و فعالین و دست اندرکاران است. دشمنان مردم و آمال و آرزوهای انسانی و حق طلبانهُ آنها کم نیستند. اتفاقا بسیار سازمانیافته و آموزش دیده و تربیت شده اند. از خود سران حاکمیت منحوس اسلامی کنونی و مورد نفرت وسیع مردم تا ابرقدرتهای غربی و شرقی خواهان بخاموشی و بشکست کشاندن تلاش مردم هستند. تنها نیروی متضمن موفقیت مردم و بنیاد جامعه ای بر مبنا و برپایهُ نیازها و خواستهای همین مردم، نیروی متشکل و سازمانیافته و هدایت شدهُ خود آنان است. ضامن اصلی پیشبرد این اعتراضات تا نقطه موفقیت و پیروزی، دخالت آگاهانه و با برنامه و مسئولانهُ همهُ رهبران، فعالین و دست اندرکاران کنونی ست که در تمامی سنگرهای مبارزه نقش خود را ایفا میکنند.
دست تمامی این فعالین و رهبران و سازماندهندگان را بگرمی میفشارم و خود را عضوی از نیروی شما برای بنیاد جامعه ای که لایق بشر امروز است میدانم.
مصطفی یونسی
29 آبان 1398