شعری برای هفت تپه

ایران و جهان
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

به عينِ اول عادت، به عينِ اول عشق
به عين، كه وسط شعرهام خوابيده
به حرف آخر خورشيد و ماه قبل طلوع
به عين: عاطفه ام! كه به شعر تابيده

عروس گمشده در عصرهاى هر روزم!
عزيز بسته به عمر مفيد شاعرها!
چقدر عر بزنم لعنتی! اميد بده
به قلب معيوب و نااميد شاعرها
يگانه علت معلول هاى توى سرم!
دليل بغض عصب در سياهِ زندان ها!
اگرچه نعره عفريته هاست در گوشم
به جاش، فكرِ تو مثل عبور باران ها

دوباره در سِحرِ چشم تو عميق شدم
كه باز حل بكنم رمزهاي شعبده را
و بعد يك آن در نيستی‌ت غيب شدم
كه باز عق كنم اين لحظه ى كش آمده را

و جبر مى‌بردم سمت لحظه‌ى موعود
و جبر مى‌بردم سمت لحظه‌ى موعود
و جبر مى‌بردم سمت لحظه‌ى موعود
و جبر مى‌بردم سمت لحظه‌ى موعود

عرق نشسته به پيشانى جهان انگار
و شاعرى كه به انجام عهد آماده ست
رديفى از كلمه عازم است تا اعدام
و عطر تو كه به قيد وثيقه آزاد است "محمد بم"

#اسماعیل_بخشی #عسل_محمدی #ساناز_الهیاری #امیرحسین_محمدی_فرد #عاطفه_رنگریز #سپیده_قلیان #امیر_امیرقلی #مرضیه_امیری - کمپین دفاع از بازداشت‌شدگان هفت‌تپه و زندانیان ترقی‌خواه