رابطهی زندانی سیاسی با حاکمیت، از هر جناح و دستهای، رابطهی قربانی و جلاد است. دستگاههای سرکوب و نهادهای امنیتی، فعال سیاسی را به عنوان ابزاری میبینند که با زندانی کردنش، با شکنجهاش و با ساختن نامستندهای صدا و سیما در موردش، سیاست ارعاب عمومی برای پیشگیری از اعتراضات را پیش ببرند. این نهادها زندگی شخصی، حیات شغلی و وضعیت تحصیلی زندانی را با بحران مواجه میکنند، تا دیگرانی که دل در گروی تغییر وضعیت موجود دارند، از سرنوشت زندانی سیاسی نتیجه بگیرند که بهتر است سکوت کنند.
جناحهای دیگر حکومتی، که در درگیریهای جناحی، نتوانستهاند بخشی از قدرت که مطلوبشان بوده است را به دست بیاورند هم، زندانی سیاسی را به شکل دیگری قربانی میکنند. مصداق بارز این قربانی سازی، استفاده از نام زندانیان سیاسی، در نطقهای رای جمعکنی نمایندگان لیست امید است. برای آنها زندانی سیاسی تنها یک نام است که با تکیه بر آن، اولاً خود را از خشونت و سرکوبگری مبری جلوه دهند و در عین حال در بازیهای پشت پرده با برگ «نام زندانی سیاسی» قمار سیاست بازی کنند. این اصلاحطلبانِ معتدل شده، احتمالاً به عمد فراموش میکنند فاجعهی خاتون آباد در دورهی قدرت آنها بروز کرده است و زندانهای ایران در زمان یکهتازی آنها در دولت و مجلس، مملو از معترضان سیاسی بوده است.
اما مبتذلترین، سخیفترین و رذیلانهترین شکل سو استفاده از نام زندانیان سیاسی، توسط فرقهی بهار و جناح بهاری جمهوری اسلامی انجام شده است. عبدالرضا داوری، در یک نمایش ناشیانه، والدین من را پیدا میکند، به آنها وعدهی آزادی من را میدهد، برای آنها و از طرف آنها، نامهای با تکیه بر دعواهای جناحی مینویسد و آن را در دبیرخانهی قوهی قضاییه ثبت میکند. تنها چند روز پس از آزادی من و زندانیان هفتتپه و روز کارگر، او مزورانه مدعی میشود که این آزادی مرهون آن نامه بوده است. هر چند نمیگوید نگارندهی نامه خودش بوده است. اما خطاب به آقای رئیسی، طوری آدرس میدهد که بله! ایها الناس! بدانید که دعوای باندی و نامهی ما، دلیل اصلی این آزادی بوده است.
جناح و فرقهی بهار، هر قدر هم که تلاش کند، نخواهد توانست سالهای خفقان و فشار و سرکوب فعالان سیاسی را از ذهنیت افکار عمومی پاک کند. برخی از محبوسین آن دوران، هنوز در زنداناند. بنابراین اگر قرار بر نامه نگاری باشد، داوری بهتر است نامهای به احمدینژاد بنویسد و از وضعیت زندانیان کهریزک و اوین و از خونهای هشتاد و هشت بپرسد.
تزویر اهالی فرقهی بهار، که تلاش میکنند مفسدین اقتصادی زندانی شده از گروهشان را به عنوان زندانی سیاسی حقنه کنند و این افراد را با صدها زندانی سیاسی گمنام جمع ببندند، بیآنکه من و ما بگوییم روشن است. اما در مقابل این قِسم سو استفاده، باید با قاطعیت و شدت ایستاد و افشاگری کرد.
من این رفتار عبدالرضا داوری را نه سو استفاده از شخص خودم، که پیش بردن یک سیاست مزورانه، خائنانه و در عین حال سرکوبگرانه میدانم، و تا آنجا که به من مربوط میشود، محکوم میکنم.
سپیده قلیان
- کمپین دفاع از بازداشتشدگان هفتتپه و زندانیان ترقیخواه