مارتین پیشنس
بیبیسی، بیروت
تقریبا یک هفتهای است که لبنان صحنه شورش چشمگیر مردمش علیه سیاستمدارانش است.
مدارس، دانشگاهها و ادارات تعطیل شده و صدها هزار تظاهرکننده در میدان شهدا در مرکز بیروت و نیز سایر شهرهای لبنان تجمع کردند. معترضان میگویند عدهای که لبنان را به ورطه اقتصادی کشاندهاند از این وضعیت سود سرشاری بردهاند.
شروع تظاهرات اعتراض به وضع مالیات برای تماس تلفنی از طریق شبکه رایگان اینترنتی واتساپ بود. دولت بلافاصله از اجرای این طرح منصرف شد.
ولی دولت نتوانست با این انصراف، خشم مردمی را که از رکود اقتصادی، فساد فراگیر و فقدان خدمات اساسی دولتی به ستوه آمده بودند، فرو بنشاند.
اقتصاد لبنان در حال حاضر تحت فشار یکی از سنگینترین بدهیهای دنیا قرار دارد و کاری هم برای کاهش این فشار نمیتواند بکند.
آنچه قابل ملاحظه است این است که تظاهرات کنونی شکافهای فرقهای را که دهههاست لبنان گرفتار آن است، از میان برداشته.
کریستین ماناچی، یک تظاهرکننده ۲۹ ساله میگوید: “برای اولین بار یک وحدت واقعی در کشور دیده میشود، نه مانند وحدتهای قلابی که قبلا میدیدیم.”
“مردم متوجه شدهاند که یک فرد مسیحی که در فقر کامل زندگی میکند با یک سنی یا شیعه که در فقر فاحش به سر میبرد، تفاوتی ندارد.”
به موجب نظام سیاسی لبنان، تقسیم پُستهای رده بالا بر اساس مذهب است. چنین ترتیبی باعث ایجاد یک نظام زد و بند و دستهبندی شده که سیاستمداران ماهرانه از آن سوء استفاده میکنند.
تظاهرکنندگان خواستار استعفای همه رهبرانشان شدهاند - معدودی از وزیران کناره گیری کردهاند ولی اکثر آنها مقاومت میکنند.
دوشنبه گذشته سعد حریری، نخست وزیر لبنان که تحت فشار قرار دارد، یک برنامه اصلاحات اقتصادی را اعلام کرد؛ به این امید که کمی از خشم تظاهرکنندگان را فرو نشاند. او قول داد که برای کمک به کاهش بدهیهای دولت، حقوق سیاستمداران را کاهش داده و همچنین در نیروگاههای تولید برق سرمایه گذاری کند.
آقای حریری در سخنرانی اش محتاط بود که وضعیت را بیشتر ملتهب نکند و گفت صدای خشم مردم را شنیده است.
ولی بسیاری از معترضان معتقدند این وعدهها بسیار کم و بسیار دیر داده شده و متعهد شدند تا “سرنگون کردن رژیم” در خیابانها بمانند.
عقیده یکی از تظاهرکنندگان جوان این بود که تمام وعدههایی که داده شده بیش از حد مبهم است و میپرسید چرا سی سال قبل این کار را نکردند؟
ولی رهبران سیاسی لبنان امیدوارند که اعتراضات- که اکثرشان خودجوش بوده تا سازمان داده شده- نهایتا فروکش کند.
در غیر این صورت، لبنان در مسیر یک آینده مبهم و نامعلوم بیشتر پیش خواهد رفت. این پیش بینی زنگ خطری برای غرب خواهد بود که در منطقه متلاطم خاورمیانه، لبنان را یک جزیره نسبتا با ثبات میداند.
حقیقتی که انکار ناپذیر است، این است که لبنان کشوری است که احساس میکند در هفته گذشته دوباره متولد شده است. مردمی که برای دههها به حاشیه رانده شده بودند ناگهان حس میکنند می توانند طبقه حاکم سیاسی را مسئول دانسته و خواستار تغییرات شوند.
ممکن است توافق مشارکت در قدرت که سی سال قبل به جنگهای داخلی پایان داد، باعث حفظ صلح شده باشد ولی همچنین بسیاری از لبنانیها را از لحاظ اقتصادی فقیر کرده. این توافق اکنون شکافهایی برداشته.
جوّ اعتراضاتی که در آن کودکان همراه والدینشان حضور دارند و تظاهرکنندگانی که در طرابلس میرقصند، بیشتر حال و هوای یک کارناوال را دارد و خطر واقعی را پنهان میکند. اما در اینجا تفرقهها و اختلافات دیرینه، به سهولت برطرف نمیشوند.
ممکن است اعتراضات کنونی، رهبران لبنان را فلج کرده باشد ولی به این معنی نیست که آنها بدون جنگیدن، قدرت را تحویل خواهند داد.