گزارش شماره ۲
اعتصاب در آذرآب ادامه دارد؛ اگرچه کوششی بیهوده نیز برای شکستن اعتصاب در جریان است. طبق آخرین گزارشات، قول کارگران در بین خودشان ادامه اعتصاب تا حصول نتیجه است؛ حتی اگر لازم باشد، باز پای کارگر آذرآب به خیابان برسد. اینروزها زمزمههایی در کارخانه شنیده میشود که قصد دارند تا همنوا با سرکوبگران با عوض کردن جای شاکی و متهم، با گرفتن انگشت اتهام به سمت برخی «کارگران» و غلط دانستن «ادامه اعتصاب و رفتن کارگران روی ریل راهآهن» همان راهی را تکمیل کنند که روز یکشنبه، ۲۷ مهر ماه رفتند اما به همت کارگران اعتصابی آذرآب به شکست انجامیده بود. لیکن هنوز کارگران آذرآب مجدانه به اعتصاب خود ادامه میدهند؛ اگرچه اینروزها از اینکه بعد از آنهمه هزینه دادن، هیچ امتیازی از دولت نگرفتهاند، احساس یأس میکنند.
پیش از این نیروی انتظامی با حمله به کارگران هپکو که ریل راهآهن را مسدود کرده بودند و با گشودن بیش از ۳۷ پرونده قضایی برای کارگران، اخطار داده بود که بستن ریل را خط قرمز خود میداند. هنوز جوهر اولین اولتیماتوم و تبلیغات سراسری برای اعلام این اخطار به کارگران سراسر ایران، خشک نشده بود که کارگران آذرآب بی هیچ واهمهای همان شیوه کارگران هپکو را برای اعتراض برگزیدند. این درحالی بود که پیشتر، در چهارشنبه، ۲۷ مهرماه شورای اسلامی کار آذرآب با صدور حکمی اعتصاب را تمام شده اعلام کرد و بیان کرد که کارگران از خواسته لغو سهام بانک کشاورزی و شیرالی دست کشیدهاند. با این وجود طی روزهای بعد نیز اعتصاب کارگران ادامه یافت. این در حالی است که فضای رخوت و ناامیدی ناشی از این حکم برای یک روز کارگران را پای دستگاهها کشانده و اعتصاب را در یک روز به حالت تعلیق درآورده بود. حقایقِ دیگری در میان بود که کارگران را روز یکشنبه به ریل راهآهن شمال به جنوب رساند.
کارگرانی که روز یکشنبه به ریل راهآهن رفتند، در یک چیز اطمینان داشتند: اینکه نیروی انتظامی امروز و فردا برای سرکوب و ضرب و شتمشان خواهد آمد. آنها، کارگران شجاع و جسوری بودند که به هیچ وجه بر سر این موضوع تردید نداشتند. کارگران هپکو نیز در محافل همفکری که در همان روزها با برخی کارگران آذرآب داشتند، بستن ریل راهآهن را موثرترین روش دانسته بودند. به ویژه کارگران کف کارگاه مهمترین نقش را در اعتصاب آذرآب بازی میکنند. گفتنی است بعد از واگذاری تعداد کارگران کارخانه به حدود ۷۰۰ نفر کاهش یاقته، درحالیکه پرسنل ستادی و غیرعملیاتی آن نزدیک به هزار نفر است.
کارگران کارگاهی که مستقیماً چرخ تولید را در دست داشتند، حتی در روزهایی که با محاصره نیروی انتظامی در کارخانه محبوس شده بودند، با به صدا درآوردن زنگ آهنآلات و برگزاری مارش داخل محوطه تولید، اعتصاب را زنده نگاه داشتند. کارگران بخش تولید اولین کسانی بودند که خطر را در تمامی اعتصابات به جان خریدند و تک به تکِ امتیازاتی که آذرآب تاکنون به آنها دست یافته، مرهون همینها است. بنابراین کارگران آنروز ریل راهآهن را مسدود کردند.
نیروی انتظامی که بیش از هر چیز قصد داشت تا «اعمال قدرت کارگران و ابراز قدرت طبقاتی کارگران» را تبدیل به تابو و یک خاطره هولناک در ذهن کارگران کند، با این حرکت عملاً به سخره گرفته شد. در برابر اعلان قدرت کارگران، نیروی انتظامی نیز ساکت ننشسته و کارخانه را تبدیل به صحنه جنگی خونین کرد. یگانههای ضد شورش وارد کارخانه شدند، شیشههای اتوموبیلهای پرسنل را شکستند، هر چه به دستشان میرسید خرد میکردند. به روایتی طی همان چند روز بیش از صد گاز اشکآور به سمت کارگران پرتاب کردند. فردای روز ضرب و شتم کارگران، برای اینکه خانوادهها و فرزندان کارگران بازداشتی به جمع کارگران در داخل کارخانه نرسند، آنها را مرعوب کردند. دو کارگر را در سرویس کارخانه بازداشت کردند. به بیمارستان حمله کردند تا کارگرانی که تحت درمان بودند، دستگیر کنند؛ کارگران شبانه از کارخانه بیرون زدند و خیلی از آنها درد شکستگی استخوان را تا صبح تحمل کردند، چون فضای تمام بیمارستانهای اراک امنیتی بود و آنها نتوانستند تا فردا به بیمارستان مراجعه کنند. صحنه، صحنه یک جنگ تمام عیار بود. گرایش رادیکال طبقه کارگر موثر افتاده بود. وزیر کار وقتی به اراک آمد، سخنان محمد جانملکی یکی از اعضای شورای اسلامی کار، دیگر هیچیک از قالبهای پوسیده این شورا را نداشت. کارگری شجاع که بدون هیچ لکنتی به عنوان نماینده واقعی کارگران خطاب به مسئولان سخن گفت. شورای اسلامی کار اما همچنان بر طبل سازشکارانه زده و بعد از صدور مصوبه شورای تامین استان مرکزی در اول آبان ماه که هیچ نشانی از اجرای خواسته اصلی کارگران در آن وجود ندارد، تاکنون و بعد از گذشت چهار روز هیچ ابراز نظر و بیانیهای در مورد بیتوجهی مسئولان به مطالبه کارگران مبنی بر لغو خصوصیسازی کارخانه انجام نداده است. درحالیکه این تشکل باید همت خود را برای به کرسی نشاندن خواسته کارگران بعد از آنهمه هزینه از سوی آنان به کار میبست. در واقع فعال نبودن، سیستمهای نظارتی تودهای کارگران به اعضای شورای اسلامی کار و امتیاز نمایندگی به مدت دو سال بدون هیچگونه امکان عزل و نظارتی موجب میشود تا شوراهای اسلامی کار گاهاً تبدیل به مأمن نمایندگان کارفرما و خیانتکاران و اعتصابشکنان شود یا دستِ کم صدای واقعی کارگران نباشد. درحالیکه در این چند روز شورای اسلامی کار مشغول برائت از «معاندین و برخی اپوزوسیون» از طریق خبرگزاری فارس بود، کارگران یکی از یأسآورترین روزهایشان را سپری میکردند و با این پرسش درگیر بودند که آنهمه سختی و عذاب برای هیچ؟ آیا درستتر نبود که خبرگزاری فارس را تحریم میشد؛ چراکه این خبرگزاری پیشتر، تصویرِ نمایشی رد و بدل کردن گُل بین کارگران و نیروی انتظامی را منتشر کرده بود. همان کسانی که در و دیوار شرکت را خرد کردند. آیا هنوز این حق است که کارگران با هزینه کردن و فداکاری اعتراض کنند و یک کارگر از بین همان جمعیت متحد ومعترض که از قضا خود را نماینده کارگران مینامد، اعلام برائت کرده و در رسانهها بگوید که شورای اسلامی کار، کارگران را از حضور در تجمع منع کرده بود اما کارگران به توصیههای شورای اسلامی کار توجهی نکردند؟ به هر حال این طیف تا کنون نتوانستهاند گرایش رادیکال کارگران آذرآب را تحتالشعاع قرار داده و تا کنون توفیقی به دست آورند. یقیناً این روزها برای یک کارگر آذرآبی روزهایی است که نمایندگان واقعی خودش را میشناسد و نیروهایی که علیه منفعت کارگران عمل کرده و از طریق سازشکاری جلوی حل ریشهای معضلات را میگیرند و به دنبال ادامه کار سهامداران فعلی هستند، بیشتر میشناسند و به این ترتیب بیشتر و بیشتر برای پیگیری منافع کارگران متحد میشوند.
کمپین دفاع از بازداشتشدگان هفتتپه و زندانیان ترقیخواه