مهندسی شوهای وزارت اطلاعات در مورد "شهادت هایی که علیه خود و دیگران" روی تخت شکنجه و در حبس از فعالین سیاسی، نمایندگان و سخنگویان مبارزات کارگری و حامیان آنها، سرهم بندی شده است، نه تنها نفرت و انزجار از سرتاپای نظام را عمیق و عمیق تر کرده است، که به مقابله ای وسیع در سطح جامعه دامن زده است. دست بردن کل نظام به خزانه تولیدات مشابه ۱۰ و ۲۰ سال قبل، با آرزوی گسترش پروژه"تواب سازی" های روزهای طلایی امام و دهه شصت،
برای تخریب محبوب ترین، عزیزترین و عدالتخواه ترین، فرزندان، پدران و مادران بپاخواسته در ایران، برای مقابله با جنبش محرومان و جنبش کارگری عظیمی که سراسر ایران را، از دیماه به تسخیر خود درآورد، خود گواه استیصال تعمیم یافته همه شان، از اصولگرا تا اصلاح طلب، بیت رهبری و دفتر پرزیدنت و مجلس و وزارتخانه ها و .. به گل نشستن کشتی کل نظام است. گواه استیصال نظام در مقابل حق طلبی طبقه کارگری است که امروز به صدای اعتراض جامعه هشتاد میلیونی نسبت به فقر و فساد و اختناق مشتی انگل حاکم در ایران، تبدیل شده است.
دست بردن در کیسه اعترافات زیر شکنجه اسرای دهه های گذشته برای تخریب شخصیت فعالین امروز و پاپوشدوزی و پرونده سازی علیه آنان، تنها و تنها به امید عقب راندن صف میلیونی محکومین، و خریدن وقت برای حاکمیت جهت کمر راست کردن است.
این تولیدات، هرچند فشار روانی و جسمی خردکننده ای بر شانه های فعالینی که مورد هدف قرار گرفتند، گذاشت، اما قادر نشد و قادر نخواهد بود جنبش عدالتخواهانه و آزادیخواهانه ای را که این فعالین به خاطر آن دستگیر شدند و در زندان زیر شکنجه قرار گرفتند، به تسلیم بکشاند و آن را بشکند.
این موج به سرعت باز میگردد! جامعه نشان داد که پرونده سازی های مهوع و جنایی و مسخره وزارت اطلاعات، نه تنها کمترین خدشه ای بر احترام و عزت فعالین مورد هدف قرار گرفته نگذاشته است، که به عکس خود تبدیل شده است. مستند سازیها و مستاصلانه وصل کردن فعالین سیاسی هر روز به یکی از جریانات سیاسی و سرنگونی طلب، پرونده سازیهای شناخته شده "رابطه با خارج"، "فریب خورده" و"پشیمان" و ..... نه فقط مایه هراس کسی نشده که مردم جواب آنرا با "شکنجه، مستند دیگر اثر ندارد!" جواب دادند. مقام معظم پاسخ لجنزار نفرت انگیز"توابیت" و "تواب سازی" به شیوه روزهای طلایی خمینی، را از مردم ایران دریافت کرد و جای سیلی سرخ آن بر صورت نامبارک شان پیدا است.
مردم! کارگران! دانشجویان! زنان و مردان آزادیخواه!
شکنجه، پاپوش و پرونده و سناریو سازی علیه کسانیکه برای آزادی و رفاه مبارزه میکنند، همه سرمایه ایدئولوژیک جمهوری اسلامی، بعنوان یک حکومت فاشیست اسلامی، برای بقا نظام اش است! این سرمایه امروز ته تنها برایشان ارزشی تولید نمی کند، که ورشکستگی سیاسی، ایدئولوژیک و اقتصادی شان را عمیق و عمیق تر میکند.
جهان به چشم خود می بیند که هر فحاشی و بی احترامی و تعرضی به جسم و روان، اسرایتان در زندانها، چگونه از طرف جامعه با موجی از نفرت از زندانبانان و شکنجه گران، و حمایت از آنها پاسخ میگیرد!
نباید گذاشت جنگ روانی که براه انداخته اند! جنگی که نه نقشه پیشروی که نقشه فرصت خریدن برای حاکمیت است، بر جسم و روان عزیزترین مبارزین شما، خدشه ای وارد کند! باید پاسخ "شهادت علیه خود و دیگران" زیر شکنجه، را با شهادت های واقعی بر سرشان خراب کرد!
خیزش دیماه اعلام ضدیت میلیونها انسان با حاکمیت سیاه شکنجه و اعدام و سرکوب بود. این جنبش عظیم و توده ای با پروژه ای سوخته "اعترافات" و کشف "توطئه" و .... عقب نخواهد رفت. همانطور که خیزش مردم در سال ۵۷ با نمایش دادگاههای رژیم سلطنت و "خرابکار" نامیدن نسلی از انقلابیون محبوب مردم، عقب ننشست.
این موج برخواهد گشت و اینبار عظیمتر، قویتر، بینادی تر و خانمان براندازتر ازدیروز و امروز بساط این جانیان را برای همیشه جمع خواهد کرد.
حزب حکمتیست (خط رسمی)، در کنار همه کسانی که از چپ یا راست، با هرگرایش سیاسی، مذهبی، قومی و ملی و … هدف این سناریو سازی ها و این جنگ روانی قرار گرفته اند، است و در خط مقدم این مبارزه برای آزادی، برابری، امنیت و رفاه همگان در کنارهمه آزادیخواهان و کمونیستها خود را برای جدال نهایی آماده میکند.
زنده باد آزادی، زنده باد برابری
آذر مدرسی
۲۲ ژانویه ۲۰۱۹