امسال، قطر، بدون هیچ رای مخالفی، به ریاست کنفرانس سراسری سازمان جهانی کار (ILO) برگزیده شد. این کنفرانس که از ۵ تا ۱۶ ژوئن برگزار می شود، قرار است که طبق معمول به مجموعه ای از گزارشات نهادهای این سازمان در کشورهای گوناگون رسیدگی کند و مواردی را برای تحقیق و یا بررسی بیشتر مصوب کند. مقامات سازمان جهانی کار پس از امضای توافق نامه ای با مقامات قطر، و پس از پرداخت کمک های مالی دولت قطر به این سازمان!، ظاهرا دیگر دلیلی برای ممانعت از انتخاب شدن قطر پیدا نکردند.
نویسنده - امان کفا
به این ترتیب کشوری که پرونده اش توسط همین سازمان بدلیل عدم وجود شرایط ایمنی کافی در ساختن مساکن و استادیوم های ورزشی جام جهانی که منجر به مجروح شدن و کشته شدن هزاران کارگر شد، مورد بررسی قرار گرفته بود، ریاست کنفرانس را خرید!
اگر در سلامت اجتماعی، سیاسی و مالی این نهاد کمترین شکی باقیمانده بود، این "انتخابات" بار دیگر نشان داد که معیار سازمان جهانی کار هم، چون انتخاب آن توسط فیفا برای میزبانی جام جهانی، تنها پول و رشوه و زد وبندهای مالی میان دولتها و "مقامات" آن است. فساد مالی که پرونده آن کماکان گریبان "منتخبین" اتحادیه اروپا و دیگر مقامات این سازمان ها را در دادگاه ها گرفته است.
اما، اگر فساد در هیئت المپیک و فیفا، یک فرض عمومی بود و جای تعجبی برای مردم دنیا نداشت، سازمان جهانی کار، هنوز برای بسیاری در ردیف موسسه هایی است که قرار است مرجعی برای نظارت بر وضعیت کار و زندگی کارگر و طبقه کارگر باشد. آی ال او، اما از همان روز اول تشکیل خود، همین ادعا را میکرد و می کند. این سازمان، بخشی از سازمانهای بین المللی دست ساز دولت ها، بخشی از سازمان مللی است که در هر دوره ای و بنا به نیاز روز قدرتهای جهانی سیاست تعیین میکند، "خطای دولتهای مختلف را بررسی میکند"، دولتی را محکوم میکند، مردم کشوری را به نام دفاع از دمکراسی و ... تحریم میکند و در یک کلام حافظ نظم معین و توازن معینی در جهان است. آی ال او بعنوان چنین سازمانی بخصوص پس از جنگ جهانی دوم و در جهان دو قطبی، علاوه بر نمایندگان دولت ها و کارفرماها، روسای اتحادیه ها را نیز به اجلاس های خود فرا می خواند. توافق نامه هایی که تحت نام ارگان سه گانه، در این سازمان اتخاذ شده و میشود، در واقع بیان رسمی و معاهده ایی همان توازن قوایی است که دولت ها نه تنها در قبال کارگر، بلکه برای "برقراری" قوانین رقابتی بین خود، تصویب می کنند. نظیر معاهده های سازمان ملل در رابطه با خشونت، شکنجه، حقوق کودک، حق بیان و ده ها دیگر معاهده بین المللی، که اعضا سازمان ملل همگی امضا کرده اند، اما حتی همان حداقل های نیم بند را هم اجرا نمی کنند. معاهده هایی که خاصیت شان اساسا تسویه حسابهای دول و بلوکهای جهانی و در کنار آن دادن تصویری انسانی از قدرتهای جهانی و سازمانهای دست سازشان، است.
"ای ال او" همان سازمانی است که بسیاری از نهادهای رسمی، زرد، دولتی و ضد کارگری در کشورهای مختلف را بعنوان نمایندگان کارگران به رسمیت می شناسد و هر ساله کنفرانسی با حضور آنها برگزار می کند. حضور نمایندگان دولتی به نام کارگر در این سازمان همانقدر واقعی است که حضور رئیسی، بایدن، ماکرون، نتانیاهو، اردوغان و صدها نماینده حکومتی به نام نماینده مردم کشورهایشان در سازمان ملل!!. ریاست کنفرانس توسط وزیر کار قطر، نه نشانگر جهت گیری متفاوت، بلکه دال بر ادامه همان سیاستی است که ریاست دولتهای بریتانیا، آلمان، فرانسه، اسپانیا و ... در کنفرانس های سالانه را ممکن کرده است.
اما نکته مهمی که باید به آن توجه داشت این است که اگر در گذشته، دولتها حداقل سعی می کردند که چهره "مستقلی" از این نهادها نشان دهند، امروز دیگر نیازی به این "حفظ ظاهر" مستقل این سازمان های دست ساز خود نمی بینند و کاملا علنی و بدون هیچ نیازی به پرده پوشی، چهره و ماهیت آنها را بدون هیچ "نقابی" نشان می دهند. برداشتن پرده ساترها، ناشی از بی مایگی و ناتوانی بورژوازی و دولتهای آن است که دیگر ادامه این بزک کردن چهره خود در دنیایی که دیگر کلاه "مستقل" بودن هیچیک از نهادی بین المللی، از ورزشی تا علمی و سیاسی و ...... سر مردم متمدن و آزادیخواه نمیرود، ممکن نیست . کارگر اروپایی، آمریکایی، همچون کارگر لهستانی و پاکستانی و لبنانی، و غیره، که حتی دولت هایشان خود را "متعهد" به آنچه امضا کرده اند، هیچکدام دیگر وقعی به این معاهدات و روال نامه های بین المللی نمی گذارند. "دست رو" بازی کردن را مردم به دولتهای جهان تحمیل کرده اند.
کنفرانس های این نهادها و هزاران سازمان و شبکه های اصلی و جانبی آنها، همچون هر مرکز و میدان دیگری در شهرهای اصلی و پایتخت های گوناگون، تنها امکانی برای گردهم آیی و اعتراض علیه حضور "نمایندگان" دروغین کارگری توسط نمایندگان واقعی کارگران و سازمانهای کارگری است. برای سازمانها و نمایندگان واقعی و مستقل کارگری، مدت هاست که این کنفرانس ها، محل تلاش در تغییر و یا بهبود وضعیت طبقه کارگر جهانی آنهم از جانب سازمان "کارگری " سازمان ملل نیست، بلکه محل اعتراض به این مراجع و دعوت رسمی شان از نمایندگان منتخب حکومتها بنام "کارگر" و اعلام به رسمیت نشناختن آن بعنوان نهادی "کارگری" است.
برای طبقه ای که از همان روز بوجود آمدنش، در زمین سفت و در مبارزه ای روزمره با بورژوازی حاکم خود دست به گریبان است، کنفرانس آی ال او، همچون سازمان ملل و دیگر نهادهای جهانی بورژوایی، نه مرکز دستیابی به خواسته های خود، بلکه تنها فرصتی دیگر برای ابراز انزجار از کل این سیستم و نمایندگان ان چه در هیئت های دولت و کارفرما و یا "کارگر" است.
طبقه کارگر جهانی و نمایندگان واقعی و مستقل آنان مدتها است نه فقط چشم امیدی به این سازمان و کنفرانسها و مصوبات و .... آن ندارد، که به کنفرانسها، مصوبات و .... آن مانند نشستها، مصوبات و .... ضدکارگری در کشورهای مختلف بعنوان تعرضی به زندگی، معیشت، آزادی و حقوق انسانی خود، نگاه میکند.
با ریاست قطر در این کنفرانس سازمان آی ال او قرار نیست اتفاق تازه ای بیفتد. انتخاب قطر، تنها نشانگر گندیدگی و فساد علنی است که نزدیکی و هم سویی کل بورژوازی جهانی را نشان می دهد، و اینبار تنها میز ریاست را به حاکمان غیر اروپایی و آمریکایی تقدیم کرده است.