اخبار دهشتناک مسموم شدن دانش آموزان غالبا مدارس دخترانه، هر روز ابعاد گسترده تری میگیرد و بی پاسخی مسئولین و مقامات، ورای هزیان گویی های گاه و بیگاه مقام معظم و برخی مقامات دون پایه تر نظام، مردم را در سراسر ایران به خشم آورده است. مردم، والدین و معلمان به روشنی دریافته اند که بیش از هرچیز، مهار و سرکوب اعتراض آنها، عقب زدن فشار آنها و کم کردن شر مردم از بالای سرشان، مسئله نظام است، نه امن نگاه داشتن سلامت و زندگی کودکان و بخصوص دختران!
نویسنده: ثریا شهابی:
مقابله با اعتراضات آنها، مقابله با اعتراضات و اعتصابات کارگری در کارخانه ها و محیط های کارگری، سرکوب اعتراضات در مدارس و دانشگاهها و ادارت و خیابانها، مهمترین مشغله نظام است!
این شرایط، مردم را برای اقدامی موثر برای مهار این تروریسم عیان، برای عقب زدن این تعرض و جنگ جبونانه مشتی گانگستر سیاسی-اسلامی با سلامت دختربچه ها و نوجوانان، به میدان آورده است. مردمی که در انقلاب زنانه ایران، برای جمع کردن بساط آپارتاید جنسی و نظام فقر و بی حقوقی، با دست های خالی اما قلبی مالامال از شوق زندگی و امید به آینده ای روشن از هشت ماه پیش به میدان آمده اند و نه تنها مرعوب این عملیات کثیف و ضدانسانی نشده اند، نه تنها عقب ننشسته اند، که برای امن کردن محیط زندگی زنان و دختران، برای امن کردن مدارس به نیروی خود، آستین ها را بالا زده اند. مردمی که از اعتراض و انتقاد و فشار برای پاسخ گو کردن مقامات، عبور کرده اند و به عمل مستقیم خود روی آورده اند. نگهبانی و کشیک خانواده ها در مقابل مدارس کودکانشان برای مهار این تروریسم و حفظ امنیت مدارس به قدرت خودشان، حرکتی که بلافاصله مورد حمایت وسیع مردم قرار گرفت، جدا از دامنه قدرت امروز آن، عبور از "مطالبه از حاکمیت" به انجام عمل مستقیم خود برای رسیدن به مطالبه شان است. جنبش اعتراض به این ترویسم عیان و اقدام خانواده ها، ازجمله "شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران" را برای دخالت به میدان آورد. این شورا، طی بیانیه ای پیشنهاداتی مطرح کرد و به مقامات التیماتومی داد! رئوس این پیشنهادات و التیماتوم از این قرار است:
"* شش ماه از جنایت حملات شیمیایی مداوم به مدارس غالبا دخترانهی کشور میگذرد. شاهد تداوم این جنایت هستیم که ظن سازمانیافتگی و حمایت هدفمند حکومتی بیش از هر عامل دیگری نمود دارد.
* در این شرایط این شورا وظیفهی خود میداند برای حفظ جان دانشآموزان، معلمان و کارکنان شریف و زحمتکش مدارس از همهی امکانات و ظرفیتهای عملی خود استفاده کند.
* پیشنهاد میشود دانشآموزان، خانوادههایشان و معلمان دلسوز، دست در دست هم، آستین بالا زده و کمیتههای حفاظت از دانش آموزان را در مدارس و محلات سازماندهی کنند.
* اگر آمران و عاملان این جنایات فاجعهآمیز معرفی، محاکمه و مجازات نشوند، معلمان ناگزیر و برای حفظ جان دانشآموزان، کلاسهای درس را در خیابان برگزار کرده و از کمیتههای حفاظت مردمی والدین خواهند خواست که با زنجیره ی انسانی از حریم دانشآموزان در خیابان محافظت کنند.
* این شورا، برای دفاع از جان و روان دانشآموزان ایران خواستار تشکیل هرچه سریعتر کمیتههای مستقل و مردمی حفاظت از مدارس به ابتکار والدین در ارتباط با معلمان و دانش آموزان میباشد.
* سلامت روانی و جسمی دانشآموزان در محیط امن مدارس از اولویتهای اصلی شورای هماهنگی و فعالین صنفی است و تلاش ما قبل از معیشت معلمان برای ارتقای آموزش کودکان است. از این رو شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در صورتی که حملات شیمیایی بلافاصله متوقف نشود و با امرین و عاملین این جنایت هولناک برخورد قضایی عادلانه نشود از تمام پتانسل خود برای مقابله استفاده خواهد کرد. "
و این تنها یک نمونه از حمایت ها و یک سری از پیشنهادات و التیماتوم های محصول خردجمعی، در جامعه ای است که بیش از چهل سال تجربه جدال هرروزه با یکی از هارترین حکومت های جهان را دارد.
تصمیم، خردجمعی و اقدام جمعی والدین، که پیشنهاداتی برای پیشتر رفتن از آن را بدنبال داشت و توسط "شوراي هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران" بیان شد، یکی از پاسخ هایی است که جامعه به این تروریسم افسار گسیخته داده است. در مقابل حکومتی که نه تنها نمی خواهد و نمی تواند امنیت جامعه را در حداقل ترین سطح تامین کند، که خود منشا ناامنی و تروریستی کردن فضای جامعه است، رجوع به قدرت خود، اعمال اراده خود برای تامین امنیت و سلامت کودکان و دختران و همه جامعه، تنها پاسخ کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت است. این راه رسیدن به آزادی، تامین معیشت، رفاه، بهداشت، مسکن، و حق برخورداری از یک زندگی انسانی در ایران، در هر سطح و اندازه ای است. مگر نه اینکه حق بی حجابی، حق اعتصاب، حق اعتراض، حق اجتماع و تظاهرات و راهپیمایی و ...در حداقل ترین سطح هم، تماما به این شکل بدست آمده است!
برهمگان روشن است که مبدا این تروریسم عیان ضدمردمی، که برخلاف طالبان در افغانستان قدرت عمل مستقیم برای "تخته کردن" در مدارس دخترانه و اجرای محدویت های اسلامی بر زندگی زنان و دختران در ایران را بیش از این ندارد، کجا است. مردم میدانند که منبع و سرچشمه تعرضی که هدفی جز یا به تسلیم کشاندن جامعه و تن دادن به مقررات حجاب و آپارتاید جنسی و یا خانه نشین کردن دختران و ممانعت از رفتن به مدارس را ندارد، کدام است!
اگر در ابتدا حملات تروریستی علیه مدارس دخترانه، جمهوری اسلامی قادر بود "حسن نظر" و "شراکت" خود در این عملیات ضدمردمی را پنهان کند، پس از گذشت شش ماه، همگان به عینه می بینند که این تروریسم پاره تن رژیم و بخشی از نظام است! کار اپوزیسیون درونی باندهای قدرت باشد یا بیرونی، مانور بخشی از باندهای قدرت باشد یا تمام آن، کار دستجات و باندهای افراطی تر نظام برای نشان دادن خط قرمز خود در تحمل عقب نشینی از ححاب سیتزی و اسلام ستیزی جامعه باشد یا کار این و آن شبکه جنایی اجیر شده توسط این باندها، فرقی نمی کند. از جنس اسلامی-تروریستی خودشان است.
مگر نه اینکه خامنه ای با شروع اردنگی خوردن نظام ضدزن شان توسط دختربچه ها و دانش آموزان در مدارس، که حجاب را پرت کردند و مقدساتشان را لگدمال کردند، بادی به غبغب "قدرتنمایی" مقام "معظم اش" انداخت و فرمود که این بچه ها گول خورده اند و لازم است که "تنبیه" شوند! به این ترتیب سوت پاره کردن افسار باندهای "آتش به اختیار" تندرو شان، در مرکز یا حاشیه نظام را برای "تنبیه"، را زد! گرگ های زخم خورده ازتعرض ضداسلامی علیه حجاب، این وحوش گرسنه و جانوران درنده خو اسلامی را برای حمله "تنبیهی" به جان دختران انداخت و در جامعه رهایشان کرد! تا ضربه شست نظام را به این کودکان فریب خورده نشان دهد و آنها را سرجایشان بنشاند!
امروز و درحالی که کل جامعه، با کودک و بزرگ و بازنشسته و شاغل، کارگر و زن و جوان و سالمند، علیرغم سرکوب، حملات تروریستی و تهدیدات و... نه تنها "تنبیه" نمی شود که هر روز بیش از پیش علیه اش به میدان میآید، دیگر کشیدن افسار وحوش "اتش به اختیار"، به سادگی رها کردن آن نیست! این واقعیت که برای نجات نظام از فشار خرد کننده جامعه ای که علیه شان است قادر نیستند جانوران شان را دوباره افسار بزنند، به این دلیل است که از اعتراضات مردم بیشتر می ترسند تا هر خونی که هر بخش از باندهای قدرت شان در رقابت با هم و برای حفظ توازن و تعادل بین خودشان، به جامعه بپاشند!
حمله شیمیایی به مدارس دخترانه، پیام لبیک باندهای تندرو و جنایی تر در حاکمیت، به فرمان مقام معظم برای "تنبیه" است و ادامه تعرض رژیم به سنگر های تسخیر شده انقلاب زنانه. این ضدحمله رژیم برای عقب زدن پیشروی مردم علیه آپارتاید جنسی است و لازم است همانطور که هست آن را دید.
طالبان های دیروز ایران، امروز و در سیر سرنگونی و فروپاشی عمارت عظیم اختناق و سرکوب شان، چون باندهای گروه فشاری عمل می کنند! ناچار شده اند که قدرت تخریبی شان را، در خفا و پنهانی با حمله شیمیایی به مدارس دخترانه اعمال کنند! تا به این ترتیب بین تندروها و میانه روهای نظام، که هستی و نیستی شان به هم گره خورده است، به قیمت تیغ کشیدن به روی ضعیفترین بخش های جامعه، "تعادل" برقرار کنند! تا هم عده ای حرف مفت اصلاح طلبی بزنند و عده ای هم در خفا بکشند و سربه نیست کنند و مدارس را زیر عملیات شیمیایی بگیرند!
حساب آن را نکرده بوند که این مردم، این جنبش و این انقلاب، عقب نمی نشیند و تسلیم نمی شود! جامعه ای، از کارخانه ها و مراکز بزرگ کارگری، تا پشت در مدارس و همه محل های کار، در شهرهای کوچک و بزرگ، با کودک و والدین و بازنشسته و بیکار و پرستار و معلم و دانشجو، از جنبش بی حجابی تا جنبش برای رفاه، از مقاومت به تعرض برای تامین معیشت، آزادی، رفاه و امنیت، به نیروی خود، علیه کلیت نظام در حال پیشروی است.!
حکومت نه میتواند عقب برود و نه پیش! نه قادر است افسار باندهای هار تروریست های شیمیایی خود را نگهدارند و کنترل کند و نه افسار زدن آن را به نفع بقا نظام میداند!
خامنه ای، تا امروز سمبل حفظ توازن بین این باندها و تضمین اتحادشان درمقابله با جنبش برای سرنگونی شان است. توازن قوایی که با گسترش جنبش برای سرنگونی جمهوری اسلامی و پیشروی های بیشتر مردم علیه حاکمیت، روز به روز شکننده تر میشود و "نافرمانی" از "رهبر" و آتش به اختیار عمل کردن و تحرکات تروریستی شان را تشدید میکند. باید برای مقابله با انواع باندهای جنایی و سیاه و تروریست جمهوری اسلامی، که قادر اند مرگ و فروپاشی خود را با فروپاشی جامعه یکی کنند، آماده بود. این آمادگی نه کار پروژه های نیم پز و هالیودی راست افراطی ایران به رهبری رضا پهلوی است و نه کار کودتا سپاه و نه لطفا و مرحمت هیچ قدرت بیرونی!
این کار جنبشی است که از مدرسه تا کارخانه و دانشگاه و خیابان و محل های کار و زندگی، برای پایان دادن به زندگی همه باندهای در قدرت، برای پایان دادن به حیات کل نظام، خود را آماده میکند! سوت اعلام این آمادگی مدت ها است توسط جنبش کارگری، جنبش حق زن، جنبش کرامت انسانی، آزادی، برابری، رفاه و امنیت، در سراسر ایران زده شده است.
جامعه هشتاد میلیونی ایران، مردم متوقع، متمدن، آزادیخواه و برابری طلبی که تا امروز هیچ فشاری قادر به عقب نشاندن و شکستن اتحادشان نشده است! جامعه ای که نه امید به دخالت های مخرب انواع دستجات راست افراطی گذشته پرست و قومی و مذهبی و اصلاح طلبان سبز دیروز و سلطنتی امروز دارد و نه به امید آیت الله های "خوش خیم" و دستهای غیبی هیچ خدایی نشسته اند! نشان میدهد که قادر است این هیولای چند سر زخمی و درنده خو را به زیر بکشد. اگر جمهوری اسلامی ظرفیت تجزیه به انواع باندهای جنایی، نظامی، مالی، پلیسی، امنیتی و تروریستی را دارد، هزاران برابر بیشتر از ظرفیت مخرب جمهوری اسلامی، جامعه ایران نه تنها تجربه که قدرت مقابله، قدرت شکست آن و به پیروزی رساندن خود را دارد.
جامعه ای که قریب نیم قرن است، از دل هر جدالی آبدیده تر، پخته تر، متحد تر و قوی تر بیرون می آید، راه پیشروی و به پیروزی رساندن خود را هموارتر میکند. جامعه ای که دیگر صرف اعتراض و مطالبه گری را پشت سر گذاشته است و به سوی اعمال اراده و اقدام مستقل خود برای رسیدن به مطالبات ش میرود، قادر است کل نظام را در هر وضعیتی کنار بزند و سرنوشت خود را خود بدست گیرد. این جامعه میتواند به باندهای تجزیه شده از جمهوری اسلامی و هر باند جنایی دیگری که خیال دخالت در سیر سرنگونی جمهوری اسلامی ایران را دارد، نه امروز و نه فردا امکان کمترین خون پاشاندن به جامعه و عملیات تروریستی چون حمله شیمایی به مدارس را ندهد!
این جمله نماینده کارگری که میگوید: "اگر عرضه اداره جامعه را ندارید، کنار بروید، ما آنرا اداره میکنیم" امروز میرود که به جنبشی فراگیر تبدیل شود. مقابله والدین با باندهای تروریستی شمیایی، چون دهها و دهها مقابله مردمی دیگر، از این جنس است و راه نشان میدهد!
https://hekmatist.com/fa/entesharat/articles-all/230427s