معاون قوه قضاییه در آستانه سالگرد خیزش سراسری مردم ایران تهدید کرده است که: «مردم فریب بخورند با قاطعیت برخورد میکنیم. دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی، تمامی این تحرکات را تحت نظر دارند و در صورت مشاهده عدهای قلیل که بخواهند به هر بهانهای، در روزهای آتی ساختارشکنی کرده و به خیابانها بریزند و مشکلاتی را برای نظام ایجاد کنند، آنان را شناسایی کرده و تحویل دستگاه قضائی خواهند داد.»
ما که فروریزی رژیم پهلوی در تاریخ آن مملکت را دیده و شنیدهایم، میدانیم که عقبنشینیهای روزهای آخر چگونه اتفاق میافتد. وقتی وزیر کشور اعلام میکند که «باید از قم به عنوان کانون قدرت جمهوری اسلامی محافظت کنیم» یعنی اینکه مهترین سنگر ایدٸولوژی این نظام تخلیه شده است. وقتی نماینده مجلس درباره «زمینگیر شدن» نظام هشدار میدهد و از آن فاصله میگیرد مانند تصرف کاخ زمستانی تزار در اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه است. وقتی جناب رٸیس جمهور از «خستگی و بیحوصلگی برخی افراد» سخن میگوید به این معنی است که ایشان نگران است که آن نیروهای خودی سابقا سلحشور و امروز سپاهی و بسیجی ریغو، یکی یکی از ترس خشم و انزجار مردم از میدان بدر بروند و نظام اسلامی را بدون سپر با مردم آماده قیام، تنها بگذارند. هارت و پورتهای امروز سران و کاربهدستان حکومت اسلامی چیزی نیست جز عقبنشینی سنگر به سنگر نظام! مردم هوشیار و آزادیخواه ایران قدم به قدم این سنگرها را به کنترل خود در آوردهاند.
مانند روز روشن است که چماقداران جمهوری اسلامی، عرصه را تنگ یافتهاند. از بیت رهبری و مجلس خبرگان تا مجمع تشخیص مصلحت نظام، از شورای نگهبان تا انگلهای سپاه و پسماندههای بسیج که تنها هنرشان تهدیدات توخالی و «بزن در رو» است، فاقد مقاومت در برابر توفان مردمی هستند که در خیزش پارسال ضربات مهلکی را به حاکمیت وارد کرد. مانند روز روشن است که این نظام زنستیز در مقابل جنبش میلیونی رهایی زن در ایران تاب یک روز مقاومت ندارد. مانند روز روشن است که این نظام دلهدزد که سپردههای بانکیاش در بانکهای اروپا و آمریکا خوابیده است، نمیخواهد حقوق کارگر و بازنشسته و معلم و بیکار را به زبان خوش پرداخت کند. هيچ مردمی را نمیتوان واداشت که با «صدقه» زندگی کنند. مانند روز روشن است که نظامی که حوزه عقیدتیاش در محدوده اسلام و بند تنباناش است نمیتواند آزادی بیان و عمل مخالف را تحمل کند. مانند روز روشن است که نظام اسلامی وصله ناجوری بر پیکر جامعه ایران است و در کمین مردم گرفتار شده است.
هشتاد میلیون مردم تشنه رفاه و آزادی را نمیتوان با زندان و شکنجه و قمه، بیش از این ترساند. مردم ایران «زنده بگور» نخواهند شد. مدتهاست که اقتدار و چماق سرکوب این نظام توسط مردم ازادیخواه شکسته شده است؛ تمرکز حکومت اسلامی به هم خورده است. کدام بخش از جامعه معترض را سرکوب کند؟!! کدام نشتی را بگیرد؟! دانشگاهها؟ زندانها؟ کارخانهها و پالایشگاهها؟ محلات و خیابانهای شهرهای ایران؟ اینها رفتنیاند. به نفس نفس افتادهاند. در ایران میلیونها انسان «زنده» زندگی میکنند. به پیکار حکومت اسلامی آمدهاند، به زندان میروند و از زندان رها میشوند و دست از سر این نظام برنمیدارند. چون راه دیگری برای رسیدن به آزادی و خوشبختی نیست.
مردم ایران در خیزش سراسری پارسال، راه پیروزی خود و غلبه بر اقتدار پوشالی حاکمیت را مزمزه کردند. همبستگی، همرنگی، همدلی، همراهی و پشتیبانی از یکدیگر را آموختند. به تعطیل کشانیدن مدرسهها، دانشگاهها و کارخانهها را تجربه کردند. نشانهای ایدولوژی حکومت اسلامی را به زیر کشیدند. زنان با سوزاندن روسریها و پرت کردن نشان اسلامی از سر خود، مهمترین نماد اقتدار حاکمیت را شکستند. دور ریختن نماد بردگی زن به معنی شکست مفتضحانه جمهوری اسلامی است. مردم آموختند که چگونه نیروهای رژیم را در نمایشهای خیابانی خود شناسایی کنند و ساز و برگ آنان را بگیرند. مردم در خیزش پارسال، پایگاههای بسیج که چون قارچهای انگلی در شهرها و روستاها پراکندهاند را به آتش کشیدند. مردمی که توانایی درهم شکستن نظام اسلامی را کسب کردهاند، امروز صاحب رهبران و پیشروان خود هستند و به هارت و پورتهای امروز سران حکومتی گوش نمیدهند. دشمنان نظام اسلامی، مردم ایرانند و نه حکومتهای غربی که با این نظام زد و بندهای آشکار و نهان دارند. برنامه و اهداف ما میلیونها انسان به مثابه «دشمنان» راستین این نظام هم روشن است. ریشهکن کردن جمهوری اسلامی و همه نمودهای آن!
یک نگاه گذرا به دستپاچگی که این روزها در بالای جمهوری اسلامی درگرفته است نشان میدهد که انقلابی که در جریان است بزرگتر از آن است که تصورش را کرده باشند. به سر تیتر اخبار ایران که نگاه میکنید، میبینید که چگونه همه کاربهدستان نظام توی سر هم میزنند. دیگر سنگ روی سنگ در این نظام بند نیست.