دستگیری، زندان، تهدید و ارعاب علیه فعالین و سخنگویان اعتراضات كارگری، زنان، جوانان، معلمین، بازنشستگان و همه اقشار محروم و معترض به قدمت جمهوری اسلامی است. قدرتگیری جمهوری اسلامی با یك هالوكاست اسلامی و یك نسل كشی كامل از كمونیستها، فعالین و رهبران طبقه كارگر، زنان معترض و مخالفین این حاكمیت رقم خورد. تولد آنها همراه با جویبارهای خون و كشتار و جنایت و توحش افسار گسیخته از سیاه چالها تا میدانهای مختلف مبارزه و مقابله مردم آزادیخواه با جریان اسلامی در هم عجین است.
نویسنده: خالد حاج محمدی
اما امروز دوره ای است كه قلدری و قدرقدرتی این حاكمیت شكسته. سی خرداد شصت اگر با نسل كشی و تیربارانهای جمعی، با پاكسازی مراكز كارگری و مراكز تحصیلی از كمونیستها و مخالفین جریان اسلامی، قدرتگیری آنها و عقب راندن جامعه ممكن بود، امروز این موازنه بر عكس است و كار نمیكند و این را عقب مانده ترین هوادران نظام نیز فهمیده اند.
دستگیری های امروز از فعالین كارگری، از معلم و بازنشسته و زن و جوان تا هر كس كه زبان به اعتراض گشوده است، بیان درماندگی و استیصال جمهوری اسلامی است. دستگیری های امروز، پرونده سازی ها و سناریوهای سوخته، اگر دیروز نشانه قدرقدرتی جمهوری اسلامی بود، امروز بیان دست و پازدن حاكمیتی است كه در تب و لرز مرگ و زندگی به هر ابزاری چنگ میزند.
دوره اخیر هزاران نفر از چپ و آزادیخواهان، از سخنگویان و شخصیتهای سیاسی و معتبر جامعه از طبقه كارگر و مراكز پر تحرك كارگری، دانشگاهها و صف معلمین، زنان و... تهدید شده اند، به مراكز اطلاعاتی فراخوانده، بازجویی شده اند و بخشی زندان گرفته و موقت و با قرار وثیقه سنگین آزاد شده اند و تعداد زیادی هم زندانی شده اند. این واقعه همراه است با اخراجهای مختلف از فعالین كارگری در مراكز كاری، تهدیدات كارفرما و مراكز جاسوسی در محل كار و خط و نشان كشیدن برای فعالین این مراكز و...
كل این اقدامات قرار است فضای اعتراضی كنونی را كاهش دهد و طبقه كارگر و بخشهای مختلف و معترض جامعه را ساكت كند تا حاكمین فرصتی دست و پا كنند و نفس راحتی بكشند. اما كار از اینها گذشته است! دستگیر و زندان و تهدید و ارعاب، پرونده سازی ها كذایی برای فعالین كارگری و معلمین و... جز تعمیق نفرت پایین علیه حاكمیت و جز جری تر شدن مردم آزادیخواه و تعجیل برای كنار گذاشتن جمهوری اسلامی، ثمر دیگری نمیدهد. طبقه كارگر و اقشار محروم و معترض قدر سخنگویان، رهبران و نمایندگان خود را میدانند. آنها در مقابله با ترفندهای حاكمیت تجارب گرانبهایی كسب كرده اند. تجربه كارگران هفت تپه و سناریوی سوخته مراكز اطلاعاتی و دستگاه قضایی كذایی جمهوری اسلامی و شكستی كه خوردند، فراموش نشده است. تجربه كارگر فولاد و اخراج دسته جمعی و شكست این پروژه به همت كارگران همین اواخر اتفاق افتاد. بكار بردن همین ابزارهای زنگ زده علیه تعدادی از شریف ترین كارگران و انسانهای برابری طلب از شركت واحد تا معلمین و فعالین آزادیخواه با كشف " رابطه مشكوك" با دو نفر فرانسوی كه به ایران رفته اند، مضحك تر از آن است كه كسی را دچار توهم كند. این اقدام شنیع دستگاه جاسوسی حكومت همراه همه اقدامات این دوره برد زیادی نخواهد داشت و علیه خودشان تبدیل میشود. بی تردید مردم آزادیخواه ایران در هر اقدام و اعتراض خود برای تامین مطالبات برحق خود، فشار برای آزادی دستگیرشدگان و پایان موشدوانی های وزارت اطلاعات و دستگاه قضایی آنها را فراموش نخواهند كرد.
طبقه كارگر و اقشار محروم جامعه این دوره را سپری میكنند و قدمی دیگر جمهوری اسلامی را به مرگ و سرنگونی توسط پایین نزدیك میكنند. كارگران و مردم آزادیخواه با هر دستگیری و تهدیدی، صفوف خود را متحدتر و با خواست و مطالبات روشن و برابری طلبانه خود، بورژوازی و حكومتشان را بیش از پیش زیر منگنه قرار میدهند. خواست رفاه و بهبود زندگی، خواست آزادی های وسیع سیاسی كه امروز بیش از هر زمانی همه گیر و وسیع شده است، با تهدید و ارعاب حاكمیتی كه از هر نظر جوابی برای مردم ندارد، جواب نمیگیرد و عقب نمی نشیند. این صف جز پیروزی به چیزی قانع نیست و در این مسیر هر روز با تجربه تر، متحد تر و سازمانیافته تر و با مطالبات روشنتر خود پا جلو میگذارد، قوام میگیرد و نیروی خود را راسختر و با پرچم سیاسی روشنتری به میدان میاورد.
این صف امروز دیگر قابل شكست نیست، قابل تسلیم نیست و با دستگیری هر فعال و سخنگوی خود، طیفی از فعالین و رهبران جدید را به جلو صحنه میراند. طبقه كارگر و محرومان جامعه با هر اعتراض و اعتصابی پخته تر میشوند و صف خود را آماده تر و روشن تر و متحدتر میكنند. در این مسیرلایق ترین، روشنترین و رادیكال ترین فعالین خود را به جلو میرانند و صفوف خود را آماده تر میكنند.
مهمترین ابزار جامعه و اعتراضات طبقه كارگر برای رسیدن به مطالبات خود و از جمله آزادی اسرای خود نزد حاكمیت و نقش بر آب كردن تهید و ارعاب و زندان و اخراج از كار، پافشاری آنها بر تامین مطالبات خود و تحمیل آن به بورژوازی ایران و حكومتش است. عقب راندن جمهوری اسلامی در تعرض به سطح معیشت طبقه كارگر و اقشار محروم، تحمیل حتی دوفاكتوی بخشی از مطالبات از آزادی ها سیاسی تا آزادی تشكل و تحزب و...، قدمی مهم به جلو است. با هر پیروزی در این مسیر، صفوف جنبش ما برای جامعه ای آزاد و مرفه آماده تر میشود، این صف اعتماد به نفس پیدا میكند و تردید و ترس را در صف حاكمیت و همه دشمنان طبقاتی خود میكارد.
طبقه كارگر در همراهی اقشار محروم، در دل جدال امروز خود نطفه های حاكمیت آتی خود را شكل میدهد، نهادها و تشكلات خود را سازمان میدهد، رهبران و سخنگویان رادیكال خود را در قامت رهبران صالح جامعه از خود عروج میدهد و آینده خود را میسازد. تامین ملزومات پیروزی طبقه كارگر در پروسه سرنگونی و اعمال هژمونی خود در این دوره، امكانات و ابزارهای اعمال حاكمیت خود در فردای سرنگونی و سد بستن در مقابل همه دسیسه ها و توطئه های جریانات راست درون و بیرون حكومتی برای قاپیدن قدرت از بالای سر مردم و به كمك ارتجاع بین المللی و منطقه ای را میسازد. سرنگونی جمهوری اسلامی از كانال یك انقلاب و قیام توده ای به رهبری طبقه كارگر و اعمال اراده توده قیام كنندگان در فردای سرنگونی، امروز در شكل تشكلات توده ای طبقه كارگر و شكل دادن به شوراهای كارگری در محل كار و شوراهای مردمی در محلات شكل میگیرند. این مسیری است كه حربه سركوب و ماشین تحمیق حاكمیت را از كار می اندازد و در هر قدم توازن قوای را به نفع پایین میچرخاند، اسرای جنبش خود و همه زندانیان سیاسی را از بند رها میكند و جوانه های پیروزی بر ارتجاع حاكم را در دل جدال امروز سبز میكند.