نشریه آمریکایی «فارن پالیسی» در گزارشی به تحلیل امکان همراهی نظامی اروپا با آمریکا در تقابل خود با چین پرداخته و درباره همراهی بروکسل با واشنگتن در این تقابل به ابراز تردید پرداخته است.
در این مقاله که توسط «استیون والت» استاد روابط بینالملل در دانشگاه هاروارد نوشته شده، آمده است که دولت آمریکا به ریاست جو بایدن، آماده مدیریت درگیری طولانی مدتی با چین میشود و تمایل خود برای ایجاد مجموعه گستردهای از همپیمانان برای رقابت راهبردی با چین را مخفی نکرده است.
فارن پالیسی نوشت که این رویکرد در آسیا منطقی به نظر میرسد و بخش عمدهای از کشورهای آسیایی دلایل کافی برای نگرانی از سیطره منطقهای چین دارند و آمریکا بدون همکاری متمرکز ژاپن، استرالیا، کرهجنوبی و هند نمیتواند به مقابله با چین بپردازد.
در این مقاله آمده است که بایدن و شرکای آسیایی، امیدوار هستند که اتحادیه اروپا نیز بخشی از تلاش برای مقابله با چین باشد اما این موضوع درباره اروپا متفاوت خواهد بود.
استیون والت در این مقاله نوشت که بر اساس بهترین برآوردها، آمریکا و اروپا همچنان در تعداد زیادی از موضوعات در زمینه جنگ نرم در کنار هم خواهند ماند که این موضوعات همانند حقوق بشر، بهداشت عمومی، عدم اشاعه تسلیحات هستهای و برخی تلاشها برای اصلاح نظام اقتصاد جهانی و مشابه آن است.
اروپا میخواهد بر خطرهایی که در نزدیکی خود قرار دارد تمرکز کند
در حال حاضر اروپاییها به طور اساسی بر خطرهایی که در نزدیکی آنها قرار دارند تمرکز خواهند کرد و بخش عمدهای از کشورهایی اروپایی درباره به خطر انداختن خود در راستای حفظ توازن قدرتهای اقلیمی در آسیا تردید دارند.
فارن پالیسی در ادامه گزارش خود نوشت: «چیزی که در حال حاضر روی میدهد تغییر چارچوب در توزیع قدرتها و تهدیداتی است که به تدریج پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در حال ظهور است که بخشی از آن به عصر دوران تک قطبی بین سالهای ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۳ باز میگردد. جهان امروز، جهان چند قطبی غیرمتوازن بوده که به معنای وجود شرایط تهدیدآمیز مبهم برای بسیاری از کشورها و مجموعه گزینههای مختلف برای قدرتهای بزرگ و متوسط است».
ائتلاف کشورها با هدف ایجاد توازن بزرگتر برای تهدید پیش روست
در این مقاله آمده است: «کشورها معمولا با هدف ایجاد توازن بزرگتر برای تهدیدی که با آن مواجه هستند، اقدام به ائتلاف میکنند و سطح تهدیدها ناشی از ۴ عنصر است که عبارت است از قدرت کلی، نزدیکی جغرافیایی، توانایی هجومی و مقاصد.
بنابراین کشورهای مجاوری که دارای قدرت بزرگ اقتصادی و سیاسی هستند، تهدید بیشتری در مقایسه با کشورهایی که دورتر قرار دارند به شمار میآیند و بنابراین ترجیح آن است که کشورهای نزدیک اقدام به ایجاد ائتلاف ضد این کشور کنند.
و اگر همه این موارد مساوی باشند، کشورهایی که دارای ارتش بزرگ با توانایی تهاجمی باشند تهدید بیشتری در مقایسه با کشورهایی که دارای توانایی نظامی ضعیف هستند، میباشد.
از دیدگاه نظریه توازن تهدید، فهمیدن رویکردهای کنونی در آسیا آسان است. چین معاصر، زنگ اخطار چهار عنصر تهدید را به صدا در آورده، به همین دلیل است که همسایگان آسیایی این کشور به شیوههای مختلف در حال تحرک بوده و در تلاش برای تقویت همکاری با آمریکا هستند. اما این موضوع درباره اروپا چطور ارزیابی میشود؟
چین هیچ تهدیدی برای اروپاییها به شمار نمیآید
فارن پالیسی نوشت که قدرت فزاینده چین و میل این کشور برای استفاده از این قدرت باعث پدیدار شدن رویکردهای منفی در قبال پکن شده است اما اروپا بسیار از چین دور است و پکن هیچ تهدیدی برای تمامیت ارضی کشورهای اروپایی یا عنصر اساسی دیگر که امنیت ملی این کشور بوده، به شمار نمیآید.
چین تا کنون هرگز اروپا را اشغال نکرده یا آنکه با سلاح هستهای به این اتحادیه حمله نکرده و از حملات تروریستی گسترده نیز به این قاره حمایت نکرده است.
حتی نیروی دریایی چین که قدرت بسیار زیادی دارد، نصف کره زمین را طی نکرده تا به محاصره اروپاییها بپردازد. همچنین چین در آستانه ارسال میلیونها پناهجو به مرزهای کشورهای اروپایی قرار ندارد. همچنین احتمال سیطره چین بر اروپا در آینده نزدیک بسیار بعید به نظر میرسد. بنابراین اروپا باید برای چه چیزی به توازن ضد چین بپردازد؟
به نفع اروپا نیست که در رقابت آمریکا با چین، طرف یکی را بگیرند
این نشریه آمریکایی در گزارش خود نوشت که به نفع اروپا (فرانسه، آلمان، انگلیس، اسپانیا و دیگر کشورهای اروپایی) نیست که در رقابت آمریکا با چین به طرفدارای از هر یک از این دو کشور بپردازند.
«برونو لومر» وزیر اقتصاد فرانسه هفته پیش گفته بود: «آمریکا به دنبال مقابله با چین بوده اما اتحادیه اروپا به دنبال مشارکت با پکن است».
وی اضافه کرد: «موضوع اساسی درباره اروپا این است که از آمریکا مستقل شده و قادر به دفاع از منافع مخصوص خود باشد حال این منافع چه اقتصادی باشند و چه راهبردی».
فارن پالیسی نوشت که بخش عمدهای از کشورهای اروپایی تا کنون در خصوص توسعه روابط اقتصادی با چین با تردید مواجه شدهاند این در حالی است که صادرات آلمان به چین که در سال ۲۰۰۰ حدود ۱.۶ درصد بوده در سال ۲۰۱۸ به بیش از ۷ درصد افزایش یافته این در حالی است که در همان مدت مشابه، سهم آمریکا در صادرات به چین از ۱۰.۳ درصد به ۸.۷ درصد کاهش یافته است.
آمریکا به بهانه «ارزشهای مشترک» دنبال همراه کردن اروپا با خود است
این نشریه آمریکایی نوشت که دولت بایدن معتقد است که ارزشهای مشترک میتواند آمریکا و اروپا برای ایجاد ائتلاف بزرگ در مقابله چین کمک کند اما چرا اروپا باید تلاش نظامی جدی برای دفاع از دموکراسی یا ترویج آن در یک سمت دیگر از جهان کند حال آنکه اتحادیه اروپا در حال حاضر با فرسایش دموکراسی در مجارستان و لهستان و مقابله با فعالیتهای دموکراسی در بلاروس مواجه است.
نویسنده این مقاله به وضعیت دموکراسی آمریکا که همواره با خطراتی همراه بوده اشاره کرد و نوشت که متحد کردن دموکراسیها در جهان، زمانی که یکی از دو حزب اصلی آمریکا به صورت علنی نظام دموکراسی را تضعیف میکنند، بسیار سخت خواهد بود. همچنین در صورت موفقیت حزب جمهوریخواه آمریکا در مانع تراشی در تلاش آمریکا برای مقابله با تغییرات آب و هوایی که خطر بسیاری بزرگی برای اروپاییها به شمار میآید، تشکیل جبهه متحد با اروپاییها برای مقابله با چین بسیار سخت خواهد بود.