کارگران پروژه‌ای در چه وضعیتی هستند؟

مقالات
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

کارگران پروژه‌ای با تلاش خودشان و بدون هیچگونه آموزشی از طرف سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای، در حوزه‌های متنوع مربوط به کارشان به تخصص‌های ویژه دست پیدا کرده‌اند. اشتغال این متخصصین به شکل کوتاه مدت بوده و بنا به ماهیت کارشان قرارداد آن‌ها موقت است. اغلب این کارگران معمولا بخشی از سال را به دلیل اتمام پروژه و تا کاریابی مجدد بیکار می‌مانند و باید با پس‌انداز خود روزگار را سپری کنند.

حوادث کار، سقوط از ارتفاع، تصادفات جاده‌ای در حین تردد بین خوابگاه‌ها و کارگاه، تغذیه نامناسب، بهداشت پایین و حقوق‌های معوقه حدود سه ماهه، این بخش از کارگران را در موقعیتی متزلزل قرار داده است. حتی بخش عمده‌ای از این کارگران به سن بازنشستگی نرسیده و در مسیر زندگی و کار از چرخه بازار کار حذف می‌شوند. همچنین دوری از خانواده و آب و هوای نامناسب عسلویه، چابهار و سایر نقاط و جزایر، آن‌ها را در معرض انواع بیماری، اعتیاد، افسردگی و بعضا فروپاشی خانواده قرار داده است.

با شروع اعتصابات این طیف از کارگران در تاریخ ۳۱ خردادماه سال ۱۴۰۰، مطالبه‌ی ۲۰ روز کار در ازای ۱۰روز مرخصی و همچنین تقاضای افزایش دستمزد طبق لیست ارائه شده به تفکیک تخصص را به کارفرمایان داده بودند. کارگران اعتصابی طبق مطالبات کمپین ۱۴۰۰ اعلام کردند تا پذیرش این مطالبات از طرف کارفرمایان، به سر کار خود باز نخواهند گشت.

در مدت حدود سه ماه پایداری و مقاومت کارگران و حمایت بخش‌هایی از جامعه، کارفرمایان با پذیرش ظاهری مطالبات اعلام کردند که «به سر کار خود باز گردید و طبق لیست، حقوق پرداخته می‌شود». با برگشت کارگران به سرکار با خلف وعده بخشی از کارفرمایان و شرکت‌ها مواجه شدند. اما این بار با تغییر روش و بدون ترک محیط کار در کارگاه‌ها دست به اعتصاب زدند. و در برخی از شرکت‌ها با چانه‌زنی و کمی کمتر از لیست ارائه شده از طرف کارگران و بستن قرارداد به کار مشغول شدند. این در حالی است بخشی دیگر همچنان در حال مبارزه و اعتصاب و چانه‌زنی هستند.

در طی اعتصاب علی‌رغم تاکید بر استقلال طبقاتی و بدون پشتوانه هیچ نوع تشکل صنفی رسمی، کارگران توانستند به وسیله فضای مجازی حرکت خود را به اطلاع عموم برسانند و صدایشان به سرعت جهانی شد. همچنین با برگزاری همایش و مجامع عمومی در محل زیست خود (ایذه، مسجد سلیمان، آبادان و هفشجان) امر خود را به پیش بردند. در این حرکت پیوندهای کارگران مستحکم‌تر گردید و همه‌ی آنان فارغ از هویت قومی و محل سکونت، متحدانه و یک‌صدا به پیروزی‌های نسبی دست یافتند. همچنین کارگران توانستند افزایش دستمزد، بهبود کیفیت غذا، بیمه‌ و حقوق به موقع را نیز به پیش ببرند. در این مدت تجربیات اعتصاب به عنوان «مدرسه انقلاب» به خوبی تاثیرات خود را بر حرکت‌های اجتماعی گذاشت و این دست‌اوردها برای سایر بخش‌های مزد بگیر نیز حائز اهمیت است. تقویت «آگاهی طبقاتی» از جمله دستاوردهای این حرکت عظیم بود. امروز هم مبارزه همچنان در بخش‌هایی برای چانه‌زنی و مذاکره ادامه دارد و در صورت لزوم مجددا اعتصابات تقویت می‌گردند.

نقش روشن‌فکران و سوسیالیست‌ها در این میان قابل بررسی و انتقاد است. از طرفی عدم شناخت دقیق از کارگران پروژه‌ای باعث شد سریعا شعار «کارگر نفت ما، رهبر سرسخت ما» سر دهند و توقع تکرار انقلاب ۵۷ را از آنان داشته باشند. آن‌ها تصور می‌کردند که همه کارگران پروژه‌ای، کارگر نفت هستند! هیجان‌زدگی آنان در روزهای آغازین اعتصاب به سرعت فروکش کرد و بعد از مدتی‌ هم خصلت ناپیگیر خود را نشان داد و دست از همان «حمایت‌های رسانه‌ای» هم کشیدند. این‌ها از جمله معضلاتی بود که بخش قابل توجهی از روشن‌فکران با آن دست به گریبان بودند.

بخش دیگری هم تحت عنوان «شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت» و «سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران» و غیره بدون هیچگونه ارتباط ارگانیک و حضور در میادین کاری اقدام به صدور اطلاعیه و حرکت‌های مصادره‌جویانه و فرصت‌طلبانه کردند. این طیف هم به مرور کمرنگ شدند. در نتیجه تفاوت شیوه سازماندهی کارگران و مطالباتشان با روشن‌فکران بی‌ربط به طبقه کارگر و رسانه‌های فرصت‌طلب و مصادره‌گر روشن‌تر از قبل شد.

مطالبه‌‎ی افزایش دستمزد و اعتصاب در این راستا توسط طبقه کارگر سراسر جهان همواره در همه مقاطع با وجود روشن‌فکر سوسیالیست یا بدون آن امری است مادی و جاری جهت بهبود معیشت و شرایط زندگی. با این حال وجود سوسیالیست‌ها و کنشگران رادیکال در رشد آگاهی سیاسی و طبقاتی و همچنین پیروزی مبارزه کارگران نقش مهمی دارد. سوسیالیست‌ها در این راستا روشن می‌کنند که دشمن کارگران نظامی است که مبنای استثمار طبقاتی به شمار می‌اید و نباید مبارزه را به مبارزه‌ای علیه یک یا دو کارفرما تقلیل داد؛ بلکه باید با اتکا به خودآگاهی و سازمان‌یابی مستقل از حاکمیت، نظام طبقاتی و سرمایه‌داری را به نفع یک جامعه فارغ از استثمار و ستم طبقاتی تغییر داد. همچنین طبقه کارگر در این اعتصابات به اهمیت تشکیل مجامع عمومی به عنوان بالاترین ارگان تصمیم‌گیری توسط خود کارگران پی برد و همین مجامع عمومی می‌تواند مبنای یک تشکل شورایی مستقل باشد. سیاست‌های اقتصادی خصوصی‌سازی تا جایی که بتواند معیشت و امنیت و آزادی طبقه کارگر را مورد حمله روزمره قرار می‌دهد و یکی از مهم‌ترین راه‌های موثر برای گرفتن حق و حقوق سلب شده، تشکل‌یابی مستقل برپایه مجامع عمومی منظم است.