دانیل بائر-سفیر سابق امریکا در سازمان امنیت و همکاری اروپا-فارن پالیسی
به مدت چهار سال، دوستان اروپایی من به طرق مختلف از ناراحتیشان از سیاستهای «دونالد ترامپ» در قبال خود میگفتند. پس از آنجا که فرصت برای بهبود روابط بین آتلانتیک نامحدود نیست، امریکا باید پیامی برای آنها ارسال کند و به آنها اطمینان خاطر بدهد. اهمیت داشتن سرعت برای این کار مشخص است. در اوایل ماه دسامبر، اتحادیه اروپا دستور کاری برای روابط با امریکا که باید کاملاً همسان بوده و با لحاظ فناوریهای چین باشد، منتشر کرد. آنها تنها چند هفته بعد از این دستور کار، درست قبل از آغاز به کار «بایدن»، با ابتکار «آنگلا مرکل» با عجله توافقنامه همکاری اقتصادی با چین را به امضا رساندند. اتفاقی که با واکنش «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی «بایدن» روبهرو شد که در توئیتی خطاب به آنها نوشت: «آیا نمیتوانید چند هفته صبر کنید تا درباره رویکرد مشترک به توافق برسیم؟» اما اروپا یا به عمد یا از روی فراموشی، بدون توجه به این توئیت کار خود را ادامه داد و درست همین یک هفته پیش مسئول سیاست خارجی خود را به مسکو فرستاد. کاملاً مشخص بود که «بورل» در این دیدار تاب رویارویی با «سرگئی لاوروف» را نخواهد داشت. «لاوروف» در نشست خبری مشترک خود با «بورل»، مقابل او ایستاد و اتحادیه اروپا را شریکی غیر قابل اعتماد توصیف کرد و وقتی «بورل» دست به انتقاد از امریکا در سیاستهایش مقابل کوبا زد، «لاوروف» با خوشحالی با او همصدا شد و از واشنگتن انتقاد کرد.
روسها همزمان با این سفر، «بورل» را با اخراج سه دیپلمات اروپایی تحقیر کردند. در همین حال در روزهای اخیر روسیه و آلمان نیز در حال کار روی خط لوله نورد استریم 2 هستند. پروژهای که امریکا و شماری از اروپاییها کاملاً با آن مخالف هستند، زیرا این خط لوله میتواند امنیت انرژی اروپا را به خطر اندازد و به «ولادیمیر پوتین» فرصتهای جدیدی بدهد تا از گاز به عنوان ابزاری جهت فشار سیاسی استفاده کند.
البته با وجود اینکه هشت هفته گذشته برای امریکا و اروپا خوب نبوده، هنوز هم برای شروع فصل جدید همکاری بین دو سوی آتلانتیک دیر نیست. اجازه دهید واضح و روشن بگویم: امریکا در طول 4 سال گذشته سیاست درستی در قبال متحدان و شرکای اروپایی خود اتخاذ نکرد و اکنون نیز در شرایطی نیست که از اروپاییها بخواهد بهخاطر واشنگتن کاری انجام دهند. اما به نفع خود اروپاییها است که برای امنیت خود، به استراتژی بهتری روی آورند و متوجه باشند که روابط بین آتلانتیکی برای هر دو طرف بهتر است. در حال حاضر به نظر میرسد، رهبران اروپایی بیش از هر چیز به استقلال رأی خود در قبال امریکا میاندیشند که ناشی از سیاست «نخست امریکا» است. اما مسأله این است که منافع استراتژیک جهانی کاملاً در هم آمیخته هستند و فقط با قرار گرفتن در کنار یکدیگر است که میتوان امنیت را برای خود تضمین کرد. از همین رو برای رهبران اروپایی تعامل با «بایدن» امری ضروری است. البته اروپا مدتهاست که از امریکا تنها یک خواسته دارد و آن اینکه واشنگتن به جای رویکرد یکجانبه باید همکاریهای همسان را مد نظر قرار دهد. «بایدن» هم قول داده است که خواسته آنها را اجابت کند. اما برای اثبات این ادعا به همکاری اروپا و سرمایهگذاری قاره سبز روی این موضوع نیاز دارد. «بایدن» به همین منظور در نزدیک به 20 روزی که از ریاست جمهوری او میگذرد، برای دو پست شورای امنیت ملی و وزارت خارجه، «جیک سالیوان» و «آنتونی بلینکن» را برای کار در دولتش به کاخ سفید فراخوانده که تجربه قابل توجهی در روابط اروپا و امریکا دارند. او همچنین «ویکتوریا نولاند» را برای معاون امور سیاسی خود معرفی کرده که آخرین پست دولتی او دستیار وزیر امور خارجه در مسائل اروپا و اوراسیا در دوره «باراک اوباما» بوده است. همکاری بین دو سوی آتلانتیک کار آسانی نیست، اما غیرممکن هم نیست. اکنون بهترین زمان برای از سرگیری روابط بین دو طرف است، زیرا در دوره ژئوپلیتیک جدید که در آن اقتدارگرایان به دنبال تضعیف دموکراسی هستند، احیای همکاریهای عمیق و پیچیده بین دموکراسیهای اروپا و امریکا همراه با متحدان دموکراتیک آسیایی یک ضرورت استراتژیک برای همه است.