بیش از صد سال از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه میگذرد. اما هنوز بویژه در سالگردش هزاران مطلب و مقاله ، کتاب، تکست و کامنت، فیلم، تائتر، نمایشگاه عکس و نقاشی، جلسات یادبود، سخنرانی و ...... در موردش به زبانهای مختلف دنیا در پنج قاره، بعنوان مهمترین و تاثیر گذارترین پدیده تاریخی دوران معاصر منتشر و ساخته شده و میشود.
نویسنده: بختیار پیرخضری
انقلاب اکتبر بَر روی رفاه و معیشت حدود نیمی از طبقه کارگر دنیا تاثیر مُثبت گذاشت، به بخش قابل توجهی از زنان شان و منزلت شخصی و اجتماعی و اجازه فعالیت و حضور در عرصه های مختلف در جوامع را داد.
در کشور روسیه به "بیکاران جامعه چه مرد و چه زن، کودکان، سالمندان، از کار افتاده گان، معلولین ذهنی و فیزیکی" حقوق ثابت ماهیانه، مسکن و رفاهیات قابل توجه تعلق گرفت. همچنین خدمات درمانی و تحصیل تا هر مقطعی رایگان شد. این انقلاب به دلیل همین دستاوردها سرمایه داری دنیا را به لرزه درآورد و به واقع ترس را به دل بورژوازی جهان انداخت شد.
بعد از انقلاب کبیر فرانسه و حاکمیت چند هفته ای کموناردها، این سطح از حقوق و مزایا در روسیه برای اولین بار بود که در دنیا به طبقه کارگر یک کشور تعلق گرفت و بعنوان قانون تصویب شد. این قوانین جدید در روسیه به طبقه کارگر اروپا هم آگاهی طبقاتی بیشتر و هم اعتماد بنفس داد که میتوانند این حق و مزایا را از دولت بگیرند و همینطور هم شد. بعد از مدت کوتاهی اکثر کشورهای اروپایی زیر همین فشار انقلاب روسیه که منجر به اعتراضات کارگری شد، مجبور شدند بیشتر این مزایا را بعنوان قانون تصوب کنند.همین بیمه بیکاری و حقوق سوسیال مثال زدنی در اسکاندیناوی و سایر بخشهای اروپا از دست آوردهای انقلاب اکتبر است. با یک فَکت تاریخی این موضوع را روشن تر توضیح میدهم. همانطور که در تاریخ خود کشور سوئد آمده است، حقوق و مزایای طبقه کارگر در سوئد، بیمه و خدمات درمانی، حق شرکت عمومی مردم در انتخابات و اجازه به زنان برای شرکت در آن و سایر دست آوردهای مهم اینچنینی در این کشور، کمتر از دو سال بعد از انقلاب اکتبر یعنی در سال ۱۹۱۹مرحله به مرحله در مجلس سوئد تصویب و قانونی شد. در سال ۱۹۲۱ هم در انتخابات پارلمانی پنج زن به پارلمان سوئد راه یافتند.
مستقل از مخالفت ما کمونیستها با نظام پارلمانی اما موضوع حق و حقوق زنان، بعلاوه رفاهیات طبقه کارگر، دست آوردی مهم و تاریخی در راستای حقوق زنان و طبقه کارگر کل اروپا بود.
این رفاهیات در سوئد که زیر فشار انقلاب اکتبر، توسط سوسیال دمکرات ها برای پیشگیری از انقلاب کارگری تصویب شد سریعا در سایر کشورهای اسکاندیناوی و مدتی بعدتر در بیشتر اروپا به قانون تبدیل شد. ناگفته نماند تاکتیک سوسیال دمکراتها در دولت رفاه در نجات بورژوازی غرب از انقلاب کارگری کارساز و نتیجه بخش بود و مانع انقلاب شد.
انقلاب اکتبر همچنین ادبیات و فرهنگ و هنر مدرن را هم با خودش آورد. از آنموقع نویسندگان و هنرمندان نامدار و مشهوری در روسیه و کشورهای اروپای شرقی پا به عرصه ادب و هنر گذاشتند که آثارشان در دنیا جزو آثار خاص و سطح بالاست و هزاران نمایشنامه و فیلم و سایر کارهای هنری و فرهنگی از روی آثارشان به زبانهای مختلف ساخته شده و هنوزم میشود. این موضوعات را حتی بخشی از روشنفکران لیبرال که تلاش میکنند تصویری دمکرات از سیستم لیبرالیسم بدهند، نمیتوانند اِنکار کنند و آن را بیان میکنند.
انقلاب اکتبر به رهبری لنین و بلشویک های همراهش، هر آنچه که به انسان و حق و حقوق اجتماع مربوط بود را تا حد زیادی آنهم در صد سال پیش ممکن کردند. همین موضوع دولت های سرمایه داری را دچار ترس و شوک بزرگی کرد و در اولین واکنش به آن انقلاب و دست آوردهایش، دهها طرح توطئه برای شکست آن انقلاب ریختند. تلاش برای جنگ داخلی، دست بردن به ترور لنین و سایر رهبران انقلاب که البته موفق نشدند، تلاش برای شوراندن بخشهایی از جامعه و بخشی از چپها مثل آنارشیست ها بر علیه ارگان های تازه تاسیس انقلاب، تحریم در سطح وسیع، تبلیغات و پروپاگاندای گسترده و ..... را در دستور کار خود قرار دادند. اگر چه این توطئه های بورژوازی غرب باعث شد که بخش قابل توجهی از ارگان های تازه تاسیس انقلاب به خنثی کردن این توطئه های پی در پی مشغول شوند، اما خط و جهت کمونیستی انقلاب و همچنین اینکه اکثریت مردم روسیه خود را در آن انقلاب شریک میدانستند، مانع شکست انقلاب در دورانی که لنین زنده بود، شد.
اینکه بعد از مرگ زود هنگام لنین این انقلاب ناتمام ماند و سیستم اداره کشور توسط استالین و منشویک های مخالف لنین، به سرمایه داری دولتی تبدیل گردید، سر سوزنی از نفس خود انقلاب و تاثیرات مثبتش کم نمیکند.
بورژوازی غرب در صد سال گذشته با هزینه کردن در رسانه های مین ستریم که بلندگوهای تبلیغاتی اش هستند و همچنین از طریق نظام آموزش و پرورش با این تعبیر که "استالینِ قتل عام کرد و میلیونها انسان بیگناه را کشت و این نتیجه انقلاب و نظام کمونیستی بود"، تلاش کرده چندین نسل را بر علیه انقلاب و کمونیسم مغز شویی کند. بسیار آگاهانه استالین و سیستم روسیه که چند سال بعد از مرگ لنین، سرمایه داری دولتی شد را کمونیستی خطاب میکنند که کمونیسم و لننیسم را بکوبند. این سیاست موذیانه بورژوازی بدلیل دشمنی ریشه ای و طبقاتی با کمونیسم و طبقه کارگر و محروم است که هنوز هم ادامه دارد. بخصوص در هر مقطعی که مراجعه به آثار تئورسین های کمونیست بیشتر میشود و اعتراضات کارگری و خیزش های اجتماعی رنگ و بوی طبقاتی میگیرد، از طرف همه طیف های بورژوازی این سمپاشی ها و تبلیغات علیه کمونیسم بیشتر میشود.
استالین مخالفانش را زندانی کرد، اعدام کرد و .... اما نه آنطور که بورژوازی تبلیغش میکند و به پای کمونیسم مینویسد. بماند که بحث بر سر تعداد نیست و از نظر منِ کمونیست اعدام و شکنجه مخالفان کلا محکوم است. حال چه صد نفر چه هزار نفر.
پس بحث بر سر دفاع از استالین نیست. بلکه بحث سر این است که اولا سرمایه داری با دادن آمار غیر واقعی آنقدر این سمپاشی را در دنیا به بچه ها آموزش داده که بخصوص در دهه های گذشته، بخش قابل توجهی از مردم در جوامع سرمایه داری این را قبول کرده بودند که حکومت روسیه تا اواخر دهه هشتاد میلادی کاملا کمونیستی و ادامه دهنده انقلاب اکتبر بود.
دوما اینکه: با فَکت و شواهدی که جلو چشم مردم جهان است، این دولتهای سرمایه داری خود باعث و بانی قتل عام های میلیونی در سراسر جهان و جنایتکار ترین حُکام هستند. در نتیجه بهیچ عنوان صلاحیت قضاوت در مورد کشور دیگری را ندارند.همین دولتها که در تبلیغات منفی و پروپاگاندا بر علیه انقلاب اکتبر و کمونیسم متحد اند، در گوشه گوشه این کره خاکی جنایتی از خود به جا گذاشته اند. استعمار و کشتار میلیونها بومی در پنج قاره از جمله فقط کشتار چهارصد هزار بومی کوبایی بنا به آمار خود همین دولتها.
اگر خیلی هم خیلی دور نرویم در همین قرن گذشته، از جنگ جهانی اول بگیر تا جنگ دوم که میلیون ها سرباز و مردم بی دفاع کشته شدند، با خاک یکسان کردن هیروشیما و ناکازاکی با بمب اتم، کشتار دهها هزار نفر از مردم بی دفاع ویتنام، تجاوز بخشی از فرماندهان و نطامیان همین دولتها به دختران زیر سن در کشورهایی که بهش حمله میکردند، هالوکاست های متعدد، کودتاهای پی در پی و دخالت در چندین کشور از جمله شیلی و اندونزی و ..... که نتیجه آن قتل عام دهها و حتی صدهها هزار کمونیست بود، همچنین کودتا در ایران و صدهها جنایت دیگر در صد سال گذشته جزو کارنامه سیاه این حکومت ها است. در همین دو دهه اول قرن حاضر هم حمله به افغانستان، عراق و دخالت در انقلابات لیبی، سوریه، یمن، مصر و کشتار و آوارگی میلیونها نفر، پاشاندن شیرازه این جوامع و بخش زیادی از خاورمیانه، ادامه سیاست تشکیل و تقویت گروههای اسلامی و قومی که حتی امثال هیلاری کلینتون و چند سناتور آمریکایی در رقابت های انتخاباتی آن را افشا کردند، بخشی دیگر از جنایاتشان است.
پروسه نابودی محیط زیست و عواقب ویرانگرش هم بدلیل مصرف سوختهای فسیلی ارزان و سود بیشتر و همچنین ترویج مصرف گرایی برای فروش بیشتر به این جنایات شان اضافه شده است. اینها جنایات و توطئه های مخفی شان نیستند، بلکه جلو چشم اکثریت مردم جهان هستند و فَکت هایش را هر روز در زندگی مردم مشاهده میکنیم.
اما با وجود اینهمه جنایات، چون تمام ثروت و منابع طبیعی دنیا و سود حاصل از استثمار طبقه کارگر دستشان است و در راس قدرت هستند، در کمال بیشرمی با سوءاستفاده از همه امکانات تبلیغاتی و آموزشی به انواع مختلف به بهانه استالین و حکومتش و حتی به بهانه کره شمالی، آلبانی و امثالهم به انقلاب اکتبر و کمونیسم حمله میکنند. هر جای جهان هم اعتراضی که رنگ و بوی طبقانی داشته و مطالبات آن شبیه انقلاب اکتبر بوده را به بدترین شیوه سرکوب کرده اند.
در دو دهه گذشته بدلیل در دسترس بودن اینترنت و شبکه های اجتماعی، همچنین تلاش احزاب کمونیستی ، نویسندگان، مترجمین، تاریخ دانان و فعالین کمونیست در ایران و سراسر دنیا، و بخشا هم خود مردم کشورهای اروپای شرقی و روسیه افشاگری و آگاهگری زیادی درباره این دروغها و تبلیغات منفی سرمایه داری کرده اند که تاثیر مثبت زیادی روی دید عمومی به کمونیسم داشته است.
همچنین جنگها، آوارگی دهها میلیونی و فقر و فلاکتی که کشورهای سرمایه داری به بسیاری از مردم دنیا تحمیل کرده اند، غیر انسانی بودن سرمایه را بیشتر از هر زمان آشکار کرده و بخش زیادی از مردم متوجه این شده اند که سرمایه داری غیر انسانی ترین نظام و سیستم حاکم در جهان بوده و هست. بخش زیادی از مردم جهان متوجه شده اند تمام جنگها در جهان، تمام قتل عام ها، بمب گذاری ها، ترورها، جنایات تمام گروههای اسلامی افراطی در هر گوشه جهان همه و همه زیر سَر کشورهای سرمایه داری است. مطلع شده اند که کشورهای غربی در زمان انقلاب اکتبر و بعد از انقلاب از هر طُرق ممکن تلاش کردند که آن انقلاب و دست آوردهایش را به شکست بکشانند. برای مقطعی هم موفق شدند و ناقوس پایان کمونیسم را با فروپاشی شوروی به صدا درآوردند.
اما همانموقع بخشی از احزاب کمونیستی در سراسر دنیا به صدا درآمدند و با افشای تبلیغات و توطئه های حکومت های سرمایه داری و فَکت های عملی در زندگی روزمره بخش زیادی از کشورهای اروپایی که از دست آوردهای انقلاب اکتبر بود، ثابت کردند که کمونیسم زنده است و چون تنها راه نجات طبقه کارگر از استثمار و بردگی است و چون تنها مُبَشِر آزادی و برابری است، هرگز نمی میرد.
صد البته اولین و مهمترین عکس العمل و طرحهای عملی مقابل تبلیغات سرمایه در زمان فروپاشی شوروی ، توسط جنبش کمونیسم کارگری به رهبری تیزبینانه زنده یاد منصور حکمت طرح ریزی شد. با تشکیل حککا در همان سال اول دهه نود میلادی و با جواب های مارکسیستی و علمی مقابل این تبلیغات ایستادند و کوهی از ادبیات کمونیستی - کارگری را مقابل جامعه ایران و پیرامون ایران قرار دادند و بخشی از این ادبیات به زبانهای انگلیسی، آلمانی، عربی و کُردی ترجمه شدند و چند سال بعدتر حزب کمونیست کارگری عراق هم تشکیل شد. ِ
در یک دهه گذشته دهها بار شاهد آن بوده اّیم که تحلیل های اقتصاد دانان و فیلسوفان بزرگ دنیا در رسانه های بزرگ با تیتر های " مارکسیسم نیازِ قرن بیست و یک است ، تئورهای اقتصادی مارکس تنها راه حل نجات بحران سرمایه داری جهانی ست، شَبح مارکس بر فراز جهان، مارکسیسم دوباره عروج کرده و ...... " انتشار یافته اند. همچنین اعتراضات بزرگ ضد سرمایه داری زیادی در همین یک دهه اخیر در جریان بوده. اعتراضاتی که رنگ و بوی طبقاتی دارند و مشخصا سرمایه را هدف قرار داده اند.
تمام تبلیغات بورژوازی از انگلیس و آمریکا بگیر تا برزیل و آرژانتین، لهستان و ایران و عراق و ..... بر علیه انقلاب اکتبر و برای شکست مبارزات کمونیستی و کمونیسم، ناشی از همین فاکتورهای بالا است. حقانیت انقلاب اکتبر و کمونیسم بعنوان علم رهایی کارگران و محرومین و همچین مبارزات کمونیستهای آرمانخواه که صدهها هزار نفرشان توسط بورژوازی هار جان باخته اند، اجازه نداده که بورژوازی به این آرزوی دیرینه اش که شکست کمونیسم باشد، دست یابد.
دست آورد های بزرگ و انکار ناپذیر انقلاب اکتبر و کمونیسم لنین برای طبقه کارگر روسیه و اروپا و مناطق دیگری از دنیا باعث شده که بعد از صد و سه سال ، هنوز حقانیت و شکوه و عظمت آن انقلاب زنده باشد و در سراسر دنیا در موردش حرف زده شود.
انقلاب اکتبر تجربه گرانبهای طبقه کارگر در جهان است که نه فقط بیشتر از گذشته قابل دفاع است بلکه بدون شک با به روز کردنش، الگو انقلابات پیش رو در ایران و شیلی و فرانسه و .... خواهد شد.
زنده باد انقلاب کارگری و حاکمیت شورایی
نابود باد سرمایه داری جهانی